به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز، یکی
از فرقههایی که در شکل گیری رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی اقدامات قابل
توجهی انجام داده، فرقه بهائیت است. به همین بهانه و در ایام جمعه آخر ماه مبارک
رمضان، موسوم به «روز قدس» و همزمان با کشتار بیسابقه رژیم صهیونیستی در سرزمین
فلسطین، به سراغ حجتالاسلام عبدالقادر همایون، پژوهشگر حوزه بهائیت رفتیم که
ادامه این گفتگو را میخوانید:
سوال: آیا بهائیان
در کنار اسرائیل علیه مردم فلسطین هستند؟
باید
عرض کرد که قطعاً اینگونه است، وقتی که بهائیت نقش بسیار موثری در تشکیل اسرائیل
داشته و برخلاف بعضیها که ندانسته عنوان میکنند که اسرائیل بهائیت را به وجود
آورده است، من میخواهم بگویم که یکی از مهمترین حامیان به وجود آمدن اسرائیل
قطعاً بهائیان هستند. وقتی که بهائیان اسرائیل را، دومین سرزمین خودشان بعد از ایران
میدانند و اسرائیل را مرکز قیام و تسخیر جهان معرفی میکنند، از طرفی رهبران بهائی
موضعگیریهای حمایتگونهٔ بسیاری
از تشکیلات رژیم غاصب دارند، طبیعی است که باید در کنار این رژیم بمانند و با این
حساب طبیعتاً حمایت از اسرائیل برای بهائیت یک معامله دو سر برد است. شوقی افندی
روز تاسیس رژیم اسرائیل را که روز نکبت است و به «یومالنکبه» معروف است (۱۴ می ۱۹۴۸) را مصداق وعده الهی میداند و
افتخار میکند که این روزی است که ابناء خلیل و وراث کلیم در این عرض مقدس بالاخره
ظاهر شدهاند! خب چگونه امکان دارد امروز بهائیت در کنار اسرائیل نباشد؟ وقتی که
به تعبیر شخصِ شوقی افندی و اعترافی که خودش در بیانیه سال ۱۳۳۰ خویش دارد، به صراحت عنوان میکند:
از جمله برکاتی که رژیم غاصب اسرائیل برای تشکیلات بهائیت داشته است، معافیت تشکیلات
بهائیت شامل باغها، اماکن و ساختمانهای اداری بهائیت از پرداخت هرگونه مالیات و
عوارض بوده است.
در
ادامهٔ تعاملات بهائیت و اسرائیل،
موارد دیگری نیز هست؛ مثل اینکه اسرائیل اصالت و استقلال بهائیت را به رسمیت
شناخته، اجازه ثبت عقدنامه بهائی داده و حتی ایام تسعه بهائیت [که آن نُه روز تعطیلات
رسمی بهائیهاست] را هم به رسمیت شناخته است. اینها تعاملات بهائیت و اسرائیل است
و الا حمایتهای اسرائیل از بهائیت و بهائیت از اسرائیل در حوزه فرا سرزمینی و
جهانی بسیار گستردهتر و پیچیدهتر از اینها است. اینها به حدی به هم گره خوردهاند
که به تعبیر «روحیه مکسول»، حلقههای زنجیر متصل به هم هستند و ما امروز به جرات میتوانیم
بگوییم که بهائیت یعنی اسرائیل و اسرائیل یعنی بهائیت! این یعنی ما دو حلقهٔ
یک زنجیرهٔ به هم متصل را نمیتوانیم دو
عنوان جدای از یکدیگر بدانیم و اینها قوام و دوامشان به یکدیگر مربوط است. لذا
شاید یکی از دقیقتری تعابیر در این مورد را رهبر انقلاب داشتند که فرمودند: «اگر
از اسرائیل غلطی سر بزند، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم». تحلیل بنده این
است که تل آویو مغز اسرائیل و حیفا مغز تشکیلات بهائیت است و اگر این دو زده بشود،
دیگر ماهیتی برای اسرائیل نخواهد ماند؛ اما نکته مهم این است که ما نباید انتظار
داشته باشیم که امروز بهائیت در حمایت از اسرائیل بیانیه رسمی بدهد؛ چرا که بهائیت
یک سری شعارهایی دارد که به وسیله همان شعارها عوام فریبی میکند؛ مثل عدم مداخله
در امور سیاسی و اینکه جنگ بین اسرائیل و فلسطین یک مخاصمه سیاسی است و ما دخالت
در این جنگ نمیکنیم! اما این «دخالت نمیکنیم» یعنی دخالتِ مستقیم و علنی نمیکنیم،
یعنی دخالتِ روی میز نمیکنیم! اما زیر میز هر نوعی که بتوانند حمایت میکنند؛ از
حمایتهای مالی و پشتیبانی تا رسانهای و تبلیغاتی؛ مثلاً رسانهٔ
بهائیت به نام «من و تو» رسماً از کشتار کودکان و زنان مظلوم غزه در بیمارستان
المعدانی حمایت و حتی ابراز خوشحالی میکند!
سوال: آیا ادعای
پرداخت ۱۲۰ میلیون دلاری جامعه بهائیت ایران برای تشکیل رژیم اشغالگر قدس و
اینکه بهائیت چهل سال قبل از تشکیل رژیم اشغالگر قدس با آنها در ارتباط بوده است
صحیح است؟
مسئله ادعای پرداخت ۱۲۰ میلیون دلار به جامعه بهائیت
برای تشکیل رژیم اشغالگر قدس به چهار سال پس از تاسیس بیتالعدل مربوط میشود؛ پس
از آنکه شوقی افندی، رهبر سوم بهائیها از دنیا رفت و تشکیلات بهائیت با یک چالش
جدی مواجه شد که حتی تا کنون نیز نتوانستهاند این موضوع را برای خودشان حل کنند،
و آن چالش هم چیزی نبود جز نداشتن ولی امر در بهائیت؛ چرا که عباس افندی اعلام
کرده بود که از نسل من ۲۴
فرزند وجود دارند که این افراد اولیای امر در بهائیت هستند؛ حال آنکه در سال ۱۳۳۶ شوقی افندی به عنوان اولین
ولی امر در بهائیت از دنیا رفته است و بیست و سه فرد دیگر از نسل او وجود ندارد!
لذا مسئله تاسیس بیتالعدل به عنوانِ یک سازمان جهانی برای رسیدگی به امورات بهائیان
در اسرائیل به صورت جدیتر دنبال میشود و این سازمان در سال ۱۳۴۲ تاسیس شد.
اما
در خصوص حمایت ۱۲۰
میلیون دلاری که فرمودید، که البته به دلار نبوده و به تومان بوده، مربوط به چهار
سال پس از تاسیس بیتالعدل میشود؛ یعنی در آن زمان دیگر تشکیلات بهائی در اسرائیل
صاحب یک تشکیلات و نهاد رهبری جدیدالشکلی بوده که به صورت جمعی اداره و بر امورات
بهائیان دخل و تصرف دارد. همزمان با جنگهای
شش روزهٔ اسرائیل با اعراب که منجر به
پیروزی آنها شد و حتی مبلغان بهائی آن پیروزی را اینگونه بیان کردند که برکت دفن
حسینعلی نوری پیامبر ساختگی بهائیت در اسرائیل است، تشکیلات بهائیت دست به تشکیل
کمپینی برای حمایت از اسرائیل زد که بدین واسطه مبلغِ صد و بیست میلیون تومان برای
کمک به اسرائیل جمعآوری شود و به اسرائیل ارسال شود، و پس از آن یک کنفرانس در سطح جهانی در شهر سیسیل در حمایت
از اسرائیل برگزار میشود، گرچه در ابتدا با این نیت برگزار نشده بود، اما پس از آن
سمت و سوی کنفرانس سیسیل کاملاً در راستای حمایت از اسرائیل بود. آنچه که بسیار
مورد توجه است، این است که این ۱۲۰
میلیون تومان اولین و آخرین حمایت بهائیت از اسرائیل نبوده است و این حمایتها
همچنان ادامه دارد و ما موارد متعدد دیگری در خصوص حمایتهای مالی بهائیت از اسرائیل
داریم. حمایتهایی که شخصِ ثابت پاسال، اشخاص ذینفوذ و سرمایهداران بزرگ دیگر از
بهائیت کردهاند.
سوال: آیا موضعی
از سران بهائیت و بیتالعدل در قبال اشغال سرزمینهای فلسطینیان موجود است؟
همانگونه
که به صورت اجمالی در سوالات قبلی نیز اشاره داشتیم، نه یک موضعگیری بلکه به
دفعات، میبینیم که رهبران بهائی، قبل از تشکیل رژیم غاصب اسرائیل، همزمان با به
وجود آمدنِ این تشکیلات و بعد از آن تا به امروز موضعگیریهای متعددی در حمایت از
اسرائیل داشتهاند. به عنوان مثال عبدالبهاء عباس افندی که رهبر دوم بهائیهاست،
در یکی از پیشگوییهای خودش عنوان میکند که به زودی قوم یهود به این اراضی بازگشت
خواهند نمود و سلطنت داودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت، و این امر را از وعدههای
صریح خداوند میداند و عنوان میکند که شک و تردید ندارم که قوم یهود عزیز میشود.
و از این اظهار نظر و موضعگیریها بسیار زیاد وجود دارد تا جایی که شوقی افندی
تاسیس اسرائیل را مصداق وعده الهی میداند. خوش خدمتی بهائیان به اسرائیل به حدی
است که یکی از بهائیان به نام فریدون رامش در سفری که به اسرائیل داشته در هنگام
نوشتن گزارش سفر خود ناخواسته پرده از اوج روابط حسنهٔ
بهائیت و بهائیان با اسرائیل برمیدارد؛ ایشان در گزارش خود عنوان میکند که دولت
اسرائیل به حدی نسبت به بهائیان خوشبین بوده که در فرودگاههای اسرائیل بهائیان
را بازرسی نمیکنند، به طوری که وقتی رئیس کاروان به پلیس اظهار میکند که اینها
بهائی هستند، حتی یک چمدان را باز نمیکنند، ولی بقیه مسافران و حتی کلیمیان را
مورد بازرسی قرار میدهند، تا جایی که یک کلیمی اعتراض میکند و میگوید چرا این
افراد را بازرسی نمیکنید و ما را که اینجا وطنمان است مورد بازرسی قرار می دهید؟!
و این تنها یک نمونه دیگر بود برای اثبات اینکه روابط بین بهائیت و اسرائیل به چه
میزان و تا چه حد روابط حسنهای است.
سوال: علت حمایت
اسرائیل از بهائیت در ایران چیست؟
در
ابتدا باید گفت که این سوال نیاز به اصلاح دارد، و باید پرسید علت حمایت اسرائیل
از بهائیت در دنیا چیست! چون مسئله بهائیت فقط مربوط به ایران نیست؛ بلکه بهائیت یک
فرقه سیاسی ضد بشری، در دنیا است و برای دنیای بشریت امروز یک خطر محسوب میشود،
نه تنها برای جامعه ایران. از طرفی با نگاه به اقدامات اسرائیل میبینیم که
اقدامات این تشکیلاتِ غاصب نیز دقیقا اقداماتی ضد بشریت و فارغ از هر دین و مذهبی
است؛ کارهایی میکنند که حتی در نظام حیوانات نیز شاهد آن نیستیم و این وجه مشترک
بین بهائیت و اسرائیل است. شاهد آن هستیم که اسرائیل با هرکس که دشمن بشریت باشد،
دوست و رفیق است، چرا که اسرائیل ذاتاً دشمن بشریت است. اما اگر بخواهیم مشخصا به
سوال شما جواب بدهیم، شاید بهترین جواب را جناب آقای استاد اسماعیل رائین در کتاب
انشعاب در بهائیت خودشان آوردهاند، و سه هدف برای این حمایت ذکر کردهاند: اولاً
شاید آن نگاهی که اسرائیل به مسئله سرمایهداری دارد و برگرفته از نگاه یهودی صهیونیستهاست
که اولین هدف جلب سرمایهداران بزرگ بهائی برای سرمایهگذاری در اسرائیل. دومین
هدف مسئله جاسوسی بهائیان برای موساد است که در ادامه توضیحات مفصلتری خواهیم
داد. و مسئله سوم هم جذب توریسم مذهبی است؛ میدانید که امروز باغهای بهائی در
اسرائیل یکی از مهمترین اماکن در صنعت توریسم اسرائیل به شمار میرود و سالیانه
افراد بسیار زیادی برای مشاهده این باغها از اقصی نقاط جهان به اسرائیل سفر میکنند،
و طبیعتاً این امر محلِ درآمد بسیار خوبی برای اسرائیل است. که البته بحث جلب سرمایه
و بحث جذب توریسم یک حرف است و مسئله جاسوسی یا بهتر بگویم بهرهکشی از گروهی
افراد فریب خورده است، که امروز تحت عنوان بهایی رام و مورد نفوذ و سیطره تشکیلات
بهائیان هستند. این افراد خواسته یا ناخواسته بیشترین کمک را به اسرائیل میکنند و
از طرفی هم بهائیت بیشترین استفاده ابزاری را از این افراد فریب خورده در راستای
اهداف اسرائیل و پیشبرد برنامههای اسرائیل در جهان میکند.
سوال: آیا این
ادعا که تشکیلات بهائی در کلیه کشورها نقش ستون پنجمی برای اسرائیل ایفاء میکند
درست است؟
از دو دیدگاه باید به این موضوع نگاه کرد:
یک جاسوسی تشکیلات بهائیت و دو جاسوسی یک سری افراد بهائی، افرادی که فریب خوردهاند
و بعضی از اینها ناخواسته امروز به ابزاری برای پیشبرد اهداف اسرائیل توسط تشکیلات
بهائیت تبدیل شدهاند. اولاً که در پرونده بهائیت از ابتدای تاسیس تاکنون جاسوسی یک
اصل نهادینه از یک اصل مثبته است. جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر در آن جنگ بین
اعراب، جنگ بین مصر و اسرائیل در یکی از سخنرانیهای خود به صراحت بهائیها را
جاسوس اسرائیل در جهان معرفی میکند. در عبارات حضرت امام خمینی (ره) کلیدواژه
عمّال اسرائیل مخصوص بهائیهاست و هرکجا میخواهند مسئله جاسوسی اینها را مطرح و
برجسته کنند، از واژه عمّال اسرائیل استفاده میکنند. اخیراً هم در چندین کشور از
کشورهای اسلامی اسنادی از جاسوسی رسمی بهائیان کشف و بعضاً اخبارش در شبکههای
اجتماعی بازنشر داده شده است. اما این موارد جاسوسیِ رسمی تشکیلات بهائیت است؛ حال
آنکه ما با یک پدیده در بهائیت مواجه هستیم که کمتر به آن توجه شده و آن هم پدیده
جاسوسی غیررسمی بهائیان است. یعنی در حالِ حاضر ما شاید به یک نفر بگوییم تو جاسوس
هستی و آن فرد اظهار کند که من از منطقه زندگی خودم تا الان بیرون نرفتهام، و با
هیچکس ارتباط نداشتهام و شما چگونه من را جاسوس اسرائیل میدانید؟ باید عرض شود
که در بهائیت محافلِ نوزده روزهای تشکیل میشود که در جلسات این محافل تمام بهائیهای
تشکیلاتی حضور دارند و یکی از برنامههای این محفل آن است که بهائیان باید اخبار
منطقه خودشان را به آن محفل محلی گزارش بدهند، و این اخبار شامل اخبار ریز و درشت
است که شدت و ضعف دارد، اخباری که در این محافل مطرح میشود را آنالیز میکنند و
آن دسته که مربوط به خودشان است و نیازی به مخابره به محفل ملی، و یا محفل بالادستی
را ندارد خودشان ترتیب اثر میدهند، اما اخباری که نیاز به ورود توسط محافل
بالادستی دارد را سریعاً مخابره میکنند و محفل بالادستی هم دقیقا همین برخورد را
با آن اخبار میکند. یعنی آنهایی که در سطح ورود خودش است را خودش ورود میکند و
اگر اخبار وسیعتر باشد سریعاً آن را به بالادست خود که نهایتاً تشکیلات بیتالعدل
در اسرائیل است مخابره میکند. نه تنها در تشکیلات بهائیت که در اسرائیل مستقر است
و تعاملات اطلاعاتی گستردهای با اسرائیل دارد جاسوسی برای اسرائیل را یکی از وظایف
خود میداند، بلکه به صورت غیر مستقیم بهائیان سراسر دنیا هم به نوعی ناخواسته در
هر منطقهای این امر را یکی از وظایف دینی خود میدانند که هر خبری را مخابره
کنند. لذا ما میبینیم عنوان میشود که بزرگترین سرویسهای اطلاعاتی دنیا در اختیار
اسرائیل است، من به صراحت و به جرأت عرض میکنم، ما اگر به اسرائیل بگویم دارای
بزرگترین سرویس اطلاعاتی است این عنوان را اسرائیل مرهون خدماتی است که بهائیها
به اسرائیل ایفا میکنند.
سوال: آیا تبلیغ
آیین بهائی در اسرائیل آزاد است؟
علیرغم
تمام مطالبی که عرض کردیم اینکه اسرائیل بهائیت را به رسمیت میشناسد، آن را به
عنوان یک دین مستقل و جدای از اسلام میداند و با تمام آزادیهایی که به بهائیان
دادهاند، اما هر جا که تشکیلات اسرائیل از ناحیه بهائیت احساس خطر کند همان جا یک
سری محدودیتهایی هم برای آنها قرار دادهاند، که یکی از این محدودیتها این است
که هیچ مُبلّغ بهائی حق ندارد فردی از یهودیان اسرائیل را به امر بهائیت تبلیغ
کند، به عبارت دیگر تبلیغ بهائیت در اسرائیل و برای اسرائیلیها ممنوع است و این یکی
از حقایقی است که لازم است مورد توجه قرار بگیرد.
پایان/