پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: ملحدان پراگماتیک (Pragmatic Atheists) بیش از اثبات یا نفی وجود خدا به کاربرد و پیامد باورشان در زندگی روزمره اهمیت میدهند. این جریان، که غالباً خود را agnostic atheist مینامد، از لزوم «قطع رابطه با جستوجوی فلسفی محض» و «تمرکز بر تجربه عملی» حمایت میکند.
در مقاله Medium با عنوان “Staying True to Oneself as a Pragmatic Atheist”، جک ونس مینویسد که او دیگر «دادههای فلسفی را تعقیب نمیکند»، و اگرچه عقیده دارد خدا احتمالاً وجود ندارد، اما «نیازی نیست قطعیت فلسفی داشته باشد» [۱]این دیدگاه نشان میدهد که ملحد عملگرا، بیشتر از اثبات نظری، دنبال معنا و منطق در عمل روزمره است.
در فلسفه پراگماتیسم، مانند دیدگاه جان دیویی یا اخلاق پیامدگرا، ارزش با میزان کارآمدی در حل مسائل انسانی سنجیده میشود نه ایدهآلهای انتزاعی. همانطور که اخلاق پراگماتیک میگوید، «عمل و نتیجه مهمترند تا اصول ثابت». ملحدان عملگرا نیز این مدل را پذیرفتهاند: ربط دادن باور به نتایج قابل مشاهده در عدالت، همکاری، اخلاق و رفاه اجتماعی.
این جنبش، برخلاف آتئیسم کور و ایدئولوژیک، از تعارض با مذهب پرهیز کرده و هدفاش را «ارزیابی عقلانی باورها» و نه جنگ ایدئولوژیک میداند. این رویکرد، با توجه به “Pragmatic Faith in Science and Religion”، حتی شالوده تفکر دینی را هم بررسی میکند که آیا باور، در نهایت «به نتایج تجربهپذیر میرسد یا خیر».
نقد و بررسی بر الحاد عملگرا
۱. اخلاق متزلزل و بدون مرجع
راهبرد عملگرا، گرچه برای کاربرد اجتماعی مناسب است، اما بهخاطر نگاه ابزارگونه به اخلاق، از جانب منتقدان، چون The Good Report متهم به ایجاد سردرگمی ارزشها شده است. مقاله «The Comprehensive Guide to Atheistic Morality» نشان میدهد که اخلاق بدون پایهای مطلق، بهراحتی میتواند به نسبیگرایی و فقدان قطبنمای اخلاقی منجر شود؛ چیزی که در تضاد با نیازهای پایدار جامعه است. [۲]
۲. چالش فهم درست انتخاب اخلاقی
انتقاد و پرسش اینکه، اگر انسان توانایی انجام کارهای اخلاقی را دارد، چرا خیلی وقتها تصمیمهای نادرست میگیرد؟ پاسخ ملحدان عملگرا که میگویند «انسان توانایی دارد ولی مجبور نیست همیشه درست عمل کند» کافی نیست. این جواب به پرسش مهمتر که چرا این توانایی به طور گسترده و موثر استفاده نمیشود، پاسخ نمیدهد و راهکارهای عملی قویتری هم ارائه نمیکند. [۳]
۳. فقدان جهانبینی کامل
داگلاس سی. یووان به نقدهایی از جمله کاهش معنا در زندگی، امکان نسبیگرایی اخلاقی، و اتکا به جهانبینی ناسازگار معرفتشناسی در آتئیسم اشاره میکند. همچنین، او به انگیزههای روانشناختی پشت آتئیسم مانند تمایل به خودمختاری و رد مسئولیت اخلاقی میپردازد و معتقد است که ایمان به خدا چارچوب جامعتری برای پاسخگویی به نیازهای فکری، اخلاقی و وجودی انسانها ارائه میدهد. [۴]
۴. خطر تبدیل «علم» به مذهب سکولار
دنیل دنت، فیلسوف و دانشمند علوم شناختی برجسته، خود آتئیست است و در آثارش به نقد دین پرداخته است. با این حال، او نسبت به خطر تبدیل علم به نوعی «مذهب سکولار» هشدار داده است. در کتابش، Breaking the Spell: Religion as a Natural Phenomenon، به بررسی علمی دین میپردازد و معتقد است که دین باید مانند سایر پدیدهها مورد مطالعه علمی قرار گیرد. او همچنین به اهمیت حفظ روحیه پرسشگری و انتقاد در مواجهه با تمامی باورها، از جمله علم، اشاره میکند و از تبدیل علم به دگماتیسم یا «عبادت علم» پرهیز میدهد. [۵]