برده‌داری، همسران رسمی و خدمتکاران جنسی؛ بازخوانی چهره پنهان کوروش

برده‌داری، همسران رسمی و خدمتکاران جنسی؛ بازخوانی چهره پنهان کوروش
کوروش، فارغ از افسانه‌ها و تبلیغات، یک پادشاه با کارنامه‌ای آمیخته به جنگ، برده‌داری و سیستم‌های جنسی غیرانسانی بود. گرامیداشت تاریخ باید با صداقت همراه باشد؛ حذف این حقایق، نه‌تنها تحریف گذشته است، بلکه زمینه تغییر مخرب در هویت اخلاقی جامعه را فراهم می‌آورد. نقد این بخش از تاریخ، بخشی جدایی‌ناپذیر از مصون‌سازی فرهنگی در برابر پروژه‌های هویت‌زدایی است.
کد خبر: ۱۸۶۶۵

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: وقتی در تبلیغات رسمی و فضای مجازی از کوروش سخن می‌گویند، معمولاً تصویری آرمانی و بی‌عیب عرضه می‌شود؛ پادشاهی عدالت‌گستر، با احترام به آزادی ملت‌ها و حقوق برابر مردمان. اما بخش بزرگی از تاریخ مکتوب و روایت‌های کهن، تصویری کاملاً متفاوت را پیش رو می‌گذارند. تصویری آغشته به ساختارهای برده‌داری، سیاست‌های جنسی غیرانسانی و رفتارهایی که با ارزش‌های اخلاقی امروز، و به‌ویژه با آموزه‌های اسلامی، در تضاد آشکار است.

 

برده‌داری در دوران کوروش

بر اساس گزارش‌های هرودوت و دیگر منابع یونانی، برده‌داری نه یک بخش حاشیه‌ای، بلکه ستون فقرات اقتصاد و سیاست هخامنشی بوده است. کوروش، همچون اکثر پادشاهان باستان، در جنگ‌ها هزاران زن و مرد را به اسارت می‌گرفت، آنان را در بازارهای برده فروخته یا به خدمت امپراتوری درمی‌آورد. منابع حتی از برده‌گیری گسترده کودکان و نوجوانان در مناطق فتح‌شده یاد کرده‌اند؛ مسأله‌ای که نه‌تنها خشونت را تثبیت می‌کرد، بلکه نسل‌ها را از خانواده‌هایشان جدا می‌ساخت.

 

خدمتکاران جنسی

یکی از ابعاد کمتر گفته‌شده، نظام «خدمتکاران جنسی» در دربار کوروش است. هرودوت از وجود گروه بزرگی از زنان «محظیه» سخن می‌گوید که صرفاً برای لذت جنسی پادشاه یا خاندان سلطنتی نگه‌داری می‌شدند. جایگاه این زنان با همسران رسمی بسیار متفاوت بود: آنان نه حقوق قانونی داشتند، نه ضمانت امنیت، و در بیشتر موارد جزو اموال پادشاه محسوب می‌شدند. این سیستم، در تمدن‌های باستان رایج بود، اما تبلیغ کوروش به‌عنوان الگوی اخلاقی، بدون یادآوری چنین حقایقی، نوعی سانسور تاریخی به شمار می‌آید.

 

تفاوت با ازدواج در اسلام

در تبلیغات باستان‌گرایانه، گاهی تلاش می‌شود این سیستم برده‌داری جنسی با ازدواج موقت در اسلام مقایسه شود، تا آن را «مشروع» یا «گواه تساهل» جلوه دهند. اما از نظر فقه و اخلاق اسلامی، این قیاس اساساً بی‌معناست. ازدواج موقت در اسلام، قرارداد شرعی با رضایت زن و مرد است، حقوق و نفقه دارد، و فرزند حاصل از آن، مشروع و برابر با فرزند ازدواج دائم شمرده می‌شود. در حالی که در نظام برده‌داری، فاقد هرگونه رضایت، حق یا جایگاه انسانی مستقل بود و او را مانند یک دارایی منتقل می‌کردند.

 

سیاست جنسی کوروش و هویت ملی

تبلیغ کوروش به‌عنوان نماد ملی، وقتی با سانسور این بخش تاریک همراه می‌شود، عملاً یک تصویر جعلی تحویل افکار عمومی می‌دهد. ملی‌گرایی سالم می‌تواند به میراث فرهنگی افتخار کند و همزمان نقاط ضعف تاریخی را بپذیرد، اما پروژه کوروش‌پرستی می‌خواهد چهره‌ای بی‌عیب بسازد. اگر برای این کار لازم باشد بخشی از تاریخ را حذف یا تحریف کند.

 

برده‌گیری نوجوانان و دختران باکره

منابعی که از جنگ‌ها و لشکرکشی‌های کوروش گزارش می‌دهند، به موارد فراوانی از برده‌گیری پسران نوجوان و دختران باکره اشاره کرده‌اند. چنین اقداماتی علاوه بر تأمین کار نیروی ارزان، به گسترش ساختار خدمتکاران جنسی نیز کمک می‌کرد. این جنبه نه تنها با معیارهای اخلاقی امروز ناسازگار است، بلکه از نظر اسلام و حتی بسیاری از نظام‌های اخلاقی باستان غیرانسانی محسوب می‌شد.

 

چرا این بخش سانسور می‌شود؟

دلیل اصلی، کارکرد تبلیغاتی تصویر «کوروش کبیر» است. پروژه‌هایی که با هدف جایگزینی نمادهای اسلامی با نمادهای باستانی پیش می‌روند، نمی‌توانند چهره‌ای آلوده به برده‌داری و سیاست‌های جنسی را به‌عنوان الگوی ملی عرضه کنند، چون مشروعیت‌شان از بین می‌رود. پس این بخش‌ها عمداً از روایت‌های عمومی حذف می‌شوند، یا با عناوین سفیدکننده مثل «عاشقانه‌های درباری» بازنویسی می‌گردند.

 

پیامدهای فرهنگی

پنهان کردن حقیقت تاریخی، ذهن نسل جدید را به سوی الگوهای جعلی سوق می‌دهد و به مرور، حساسیت نسبت به برداشت‌های غیرانسانی از زنان و بردگان کاهش می‌یابد. چنین رویکردی حتی می‌تواند زمینه‌ساز بازتولید نمادهای ضد اخلاق در فضای فرهنگی شود، زیرا وقتی «پادشاه برده‌دار» به نماد افتخار بدل شود، ناخودآگاه ساختارهای ظالمانه طبیعی جلوه می‌کنند.

 

نتیجه‌گیری

کوروش، فارغ از افسانه‌ها و تبلیغات، یک پادشاه با کارنامه‌ای آمیخته به جنگ، برده‌داری و سیستم‌های جنسی غیرانسانی بود. گرامیداشت تاریخ باید با صداقت همراه باشد؛ حذف این حقایق، نه‌تنها تحریف گذشته است، بلکه زمینه تغییر مخرب در هویت اخلاقی جامعه را فراهم می‌آورد. نقد این بخش از تاریخ، بخشی جدایی‌ناپذیر از مصون‌سازی فرهنگی در برابر پروژه‌های هویت‌زدایی است.

منبع: حق پژوهی
گزارش خطا
ارسال نظر