در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر علی مصلح مطرح شد؛

روز جهانی کوروش محصور اسطوره‌سازی نمادین / ایدئولوژی باستان‌گرایی از دوران پهلوی

روز جهانی کوروش محصور اسطوره‌سازی نمادین / ایدئولوژی باستان‌گرایی از دوران پهلوی
در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر علی مصلح، پژوهشگر تاریخ، به مناسبت هفتم آبان‌ماه، وی با رد وجود «روز جهانی کوروش» در اسناد رسمی بین‌المللی، آن را ساخته‌وپرداخته گفتمان باستان‌گرایی معاصر دانست و تأکید کرد «کوروش‌گرایی» در تعارض با هویت ایرانی ـ اسلامی است.
کد خبر: ۱۸۶۵۳
خبرنگار :
هادی اسلامی

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: با توجه به فرارسیدن هفتم آبان‌ماه، روز جهانی کوروش، و نظر به نگاه و توجه بسیاری از مردم به این موضوع، بر آن شدیم تا با حجت‌الاسلام دکتر علی مصلح، استاد و پژوهشگر تاریخ، درباره ریشه‌های تاریخی و بررسی روایی این مسئله به گفت‌وگو بنشینیم.

 

فرقه نیوز: به‌عنوان پژوهشگر تاریخ و منتقد تاریخ‌نگاری باستان در دوران معاصر، نگاه شما به روایت رسمی موسوم به «روز جهانی کوروش» چیست؟ آیا اساساً چنین روزی در اسناد و مراجع معتبر بین‌المللی ثبت شده است؟

واقعیت این است که چیزی به نام «روز جهانی کوروش» در هیچ سند رسمی، نه یونسکو، نه سازمان ملل متحد و نه هیچ نهاد معتبر ایرانی یا جهانی وجود ندارد.

منشأ این نامگذاری در واقع از گفتمان باستان‌گرایی ایرانی در دهه‌های اخیر برمی‌خیزد، نه از منابع تاریخی یا نهاد‌های علمی بین‌المللی.

این نامگذاری بی بنیاد، نخست در میان برخی از جریان‌های باستانگرای داخلی در دهه ۱۳۸۰ دهان به دهان چرخید و به مرور با پشتوانه هیاهوی تبلیغاتی به ویژه در فضای مجازی، به بدنه اجتماعی ایران رسید. درحالی‌که اگر به اسناد رسمی یونسکو و سازمان ملل مراجعه کنیم، هیچ نامی از روز کوروش به میان نیامده است.

از نگاه تاریخی نیز باید توجه داشت که روایت موجود از کوروش در ایران معاصر بیش از آنکه ریشه در مطالعات دقیق تاریخی داشته باشد، متأثر از ایدئولوژی باستان‌گرایانه دوران پهلوی است که در پی ساختن گذشته‌ای افتخارآمیز برای مشروعیت‌بخشی به هویت ملی مدرن و البته همنوایی با صهیونیسم بود. این رویکرد، چهره‌ای کاملاً آرمانی و رمانتیک از کوروش ارائه داد و او را به اسطوره هویت ایرانی با مشخصه‌ای کاملا غیر ایرانی بدل کرد. مشخصه‌ای همچون «تسامح دینی»!

 
اگر به اسناد رسمی یونسکو و سازمان ملل مراجعه کنیم، هیچ نامی از روز کوروش به میان نیامده است.

البته در این اسطوره پردازی و شخصیت سازی برای «کورش»، عطش بشر عصر جدید هم لحاظ شد، و انتساب اولین منشور حقوق بشر به استوانه گلی کوروش در این راستا بود. درحالی است که منابع باستانی – از جمله هرودوت – تصویر پیچیده‌تر و گاه متناقض‌تری از او عرضه می‌کنند؛ بنابراین از منظر علمی باید میان دو چیز تفکیک کرد:

۱. «کوروش تاریخی» که موضوع پژوهش‌های تاریخ باستان و متون کهن است؛

۲. «کوروش اسطوره‌ای و نمادین» که در قرن اخیر ساخته و پرداخته‌ی گفتمان باستانگرایی ایرانی است.

«روز جهانی کوروش» محصول نوع دوم است؛ یعنی ساخته‌ی فرهنگی-سیاسی دوران معاصر، نه واقعیت تاریخی یا جهانی.

 

فرقه نیوز: از منظر علمی و حقوقی، اصولاً چه معیار‌هایی لازم است تا یک روز به‌عنوان مناسبت جهانی ثبت شود؟

تعیین «روز جهانی» پیش از طی فرایندی رسمی و حقوقی می‌بایست زمینه و معیار‌های جهانی شدن را در خود داشته باشد. مناسبت جهانی باید ظرفیت جهانی داشته باشد. متناسب با دغدغه‌های جهانی باشد و فارغ از گفتمان رمانتیک و شعاری بتوان آن را با اسناد و شواهد علمی پشتیبانی کرد. مناسبت جهانی باید با اصول بنیادین سازمان ملل مانند صلح، حقوق بشر، توسعه پایدار، آموزش، فرهنگ یا محیط زیست هم‌خوانی داشته باشد.

مناسبت جهانی باید بتواند توجه افکار عمومی در سطح جهان، نهاد‌های مدنی، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها را جلب کند. مناسبت‌های جهانی نه بر اساس احساسات یا تبلیغات، بلکه بر پایه اجماع بین‌المللی، اسناد معتبر و اهداف مشترک بشری شکل می‌گیرند. اگر این زمینه‌ها و معیار‌های اولیه بود آنگاه می‌توان به فکر ثبت ایجاد یک مناسبت جهانی بود. ولی به واقع و فارغ از خوشخیالی‌های تاریخ نخواندگان، روز کوروش چنین ظرفیتی را ندارد.

 

فرقه نیوز: به نظر شما، نسبت «کوروش‌گرایی» با هویت ایرانی ـ اسلامی چیست؟ آیا این گرایش به احیای باستان، با هویت اسلامی ایرانی در تعارض است یا می‌تواند مکمل آن باشد؟

پرسش از نسبت «کوروش‌گرایی» با هویت ایرانی ـ اسلامی، ما را به قلب یکی از منازعات هویتی معاصر در ایران می‌برد؛ منازعه‌ای میان بازخوانی اسطوره‌ای و ایدئولوژیک از گذشته باستانی و زیست دینی ـ فرهنگی – انقلابی امروزین جامعه.

کوروش‌گرایی در شکل رایج و رسانه‌ای‌شده‌اش، یک حرکت درون زای هویتی یا زاده منابع تاریخ ایرانی نبود، که بخواهد صلای بازگشت به خویشتن سر دهد بلکه یک پروژه از سوی بنیاد‌های شرق شناسی با هدف خلق یک هویت بدیل برای هویت اسلامی ـ ایرانی و بلکه ایران است. این گرایش، با تکیه بر تصویرسازی‌های رمانتیک برآمده از بخش‌های مجهول عهد عتیق، کوروش را که ماشیح و نجات بخش ملعونین از یهود در بابل بود را به عنوان یک منجی جهانی به فراز می‌برد.

قرآن کریم از دو فساد بنی یهود یاد می‌کند و می‌فرماید: وَقَضَیْنَا إِلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا.

 
کوروش‌گرایی با تکیه بر تصویرسازی‌های رمانتیک برآمده از بخش‌های مجهول عهد عتیق، کوروش را که ماشیح و نجات بخش ملعونین از یهود در بابل بود را به عنوان یک منجی جهانی به فراز می‌برد.

از جمله قتل زکریا (ع) و یحیی (ع)، قصد کشتن عیسی (ع) ظلم به مردم و گرفتن اموال آنها موجب شد تا خداوند بخت نصر را برآنان مسلط کند و تبعید به بابل جزای گناهانشان بود. کوروش این یهودیان در حال مجازات را رهانید و بدل به اسطوره‌ی یهود شد. حال یهود او را تکریم کرده از میانه‌ی تاریخ به فراز بردند و نامش را بلند آوازه کردند و هرکس که آنان را در ظلم و ستم یاری کند، کوروشی دیگر می‌نامند، چنان که به ترامپ این عنوان را دادند.

پس پدیده‌ی «کوروش‌گرایی» در ایران معاصر اگر چه در ظاهر رنگ ملی به خود میگیرد، اما در باطنِ مسئله، محصول نوعی «القاء گسست هویتی و بازسازی ایدئولوژیک تاریخ» است.

نکته دیگر اینکه از منظر تمدنی، هویت ایرانی هیچ‌گاه به‌صورت منجمد وجود نداشته است. ایران در طول قرون، در پیوند با اسلام شکل جدیدی از تمدن ایرانی ـ اسلامی را پدید آورد که محور آن عقل، عدالت، ایمان و معنویت بود.

اما گفتمان باستان‌گراییِ مدرن، این پیوند را انکار می‌کند و می‌کوشد ایران را از بستر تمدن اسلامی جدا کند تا نوعی «هویت ملی سکولار» بسازد ولی در حقیقت، ایران، «در دل اسلام به بلوغ فرهنگی و تمدنی رسید». شعر، فلسفه، عرفان، معماری، و حتی حس ملی ایرانی در دوران اسلامی شکوفا شد. از این رو، هرگونه هویت‌سازی بر مبنای جدایی از اسلام، در نهایت هویتی مصنوعی و متعارض است.

به بیان دیگر، «کوروش‌گرایی» نه ادامه‌ی طبیعی هویت ایرانی، بلکه «پروژه‌ای مدرن برای جایگزینی هویت اسلامی با هویت باستانی است» — پروژه‌ای که ریشه در ناسیونالیسم سکولار قرن بیستم دارد، نه در فرهنگ حقیقی ایران. در نتیجه، نسبت آن با هویت ایرانی ـ اسلامی نه رابطه‌ی تکمیلی، بلکه رابطه‌ی رقابتی و ناسازگار است.

گزارش خطا
ارسال نظر