پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: در تاریخ ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵، محفل ملی بهائیان ایالات متحده آمریکا، پیامی رسمی خطاب به بهائیان این کشور صادر کرد. این پیام، واکنشی بود به هجمه رژیم غاصب اسرائیل به جمهوری اسلامی ایران و حاوی هشدارهایی جدی درباره موضعگیریهای فردی بهائیان در فضای مجازی بود. بررسی این پیام، بستری برای تحلیل نحوه مواجهه سازمان سیاسی بهائیت با بحرانهای سیاسی، چگونگی اعمال نفوذ تشکیلاتی بر پیروان، و نحوه مدیریت عناصر وابسته به این سازمان فراهم میسازد.
محتوای پیام در یک نگاه
پیام محفل روحانی آمریکا به وضوح دارای چهار محور اصلی بود:
تحلیل راهبردی
سران تشکیلات بهائیت همچون دیگر سرکردههای فرق انحرافی، بهصورت جدی در برابر اظهارنظرهای اعضا حساسیت دارند. این پیام نمونهای از مدیریت سازمانی احساسات جمعی است. در این پیام درعوضِ تشویق به دفاع از حقیقت و یا نقد ساختارهای ظلم، بهائیان دعوت میشوند به «احتیاط» و حتی «سکوت»!
این سبک برخورد، یادآور مفهوم «سکوت تشکیلاتی» در نظریههای جامعهشناسی است؛ جایی که منافع سازمانی بر بیان آزادانهی فردی غلبه میکند.
البته این رفتار درمیان بهائیان سابقهای به بلندای تاریخ بهائیت دارد، چرا که در آثار سران این فرقه همچون حسینعلی نوری (بهاء الله) مؤسس بهائیت، نیز چنین دستوراتی را به وضوح میتوان مشاهده نمود:
«انا نری بعض الناس ارادوا الحریه و یفتخرون بها اولئک فی جهل مبین ان الحریه تنتهی فی عواقبها الی الفتنة التی لا تخمد نارها کذلک یخبرکم المحصی العلیم.»
وی در اقدس صفحه ۱۱۶ میگوید: «ما میبینیم بعضی اشخاص آزادی میخواهند و به این عمل افتخار میکنند، اینها واقعاً در جهل مرکب میباشند. آزادی عواقب بدی دارد که آتش آن فرو نخواهد نشست، آمار دهندهی دانا این طور به شما میگوید.»
در ظاهر این پیام، بر بیطرفی سیاسی بهعنوان یک اصل در بهائیت تأکید میکند. اما در عمل، این بی طرفی شعاری بیش نیست، چرا که از عهد قاجار تاکنون در فتنهها و اغتشاشات مختلفی که در کشور عزیزمان ایران رخ داده است؛ همیشه بهائیان، پیشاپیش اغتشاشگران و برهمزنندگان نظم عمومی جامعه قدم برداشتهاند.
در واقع، تشکیلات بهائی دغدغهی آن را دارد که اظهارات فردی، درتعارض با سیاستهای کلان و پنهان سازمان سیاسی بهائیت قرار گیرد و بهائیان بخاطر علاقه به خانواده و میهنشان حملات وحشیانه اسرائیل را محکوم کنند.
در بخشی از پیام، خطاب به بهائیان ایرانی ساکن خارج آمده:
«وظیفهی اصلیشان باید خدمت به پیشرفت امر الهی در سرزمینی باشد که در آن زندگی میکنند.»
این عبارت، بیانگر نوعی فاصلهگذاری ایدئولوژیک با هویت ملی و عاطفی است. تشکیلات، وفاداری به ایران یا دغدغه برای مردم آن را بهنوعی انحراف از مسیر وظیفهی اصلی میداند و آن را به «مشارکت در نقشه پنجساله» و «خدمت تشکیلاتی» محدود میکند.
این اتفاق همان سرکوب گری فرقههای انحرافی بر خواستهها و تمایلات انسانی است، که در میان گونههای مختلف فرقهای مشاهده میشود. سران بهائی نه در دنیای امروز بلکه در تمامی سالهای وجودیشان به دنبال سرکوبگری و سرپوش گذاری بر خواستههای انسانی پیروانشان بودهاند چرا که کدام انسان است که از ناراحتی هموطنش عذاب نکشد؟ کدام انسان قلبش برای وطنش نمیتپد؟ و اینگونه بهائیان انسانیت خود را برای بقای رهبرانشان هزینه کردهاند.
سازمان سیاسی بهائیت که در شعارهایش ایران را «مهد امرالله» میداند، بهجای دعوت به اعتراض علیه ظلم اسرائیل به ایران و یا همراهی با صدای رنج هموطنانش، خواهان تمرکز بر دستورات فرقهای است. این تعبیر، نشانگر این است بهائیت «آزاد اندیشی» و «تحری حقیقت» را قربانی خواستههای سران بیت العدل کرده و بهائیان را در زندان فکری و اعتقادی این فرقه محبوس ساخته است.
جمعبندی
پیام ۱۶ ژوئن ۲۰۲۵، نمونهای گویا از سیاستهای رسانهای و تشکیلاتی سازمان سیاسی بهائی در برخورد با پیروان و مواجهه با مسائل سیاسی است. این پیام نشان میدهد که:
از منظر جامعهشناختی، این پیام نمونهای از کاربرد «کنترل نرم» در فرقههای انحرافی است؛ کنترلی که با زبان معنویت و خیرخواهی اعمال میشود، اما در بطن خود، ساختارهای قدرت، امنیت و نظم جهانی خاصی را بازتولید میکند.