مقایسه تطبیقی بین عرفان ناب اسلامی با عرفان های نوظهور
پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: با توجه به تعریف عرفان، روشن است که اصل اولی در عرفان شناخت خداوند، عمل خالصانه و کوشش جدّی و مستمر در انجام دستورات الهی و آداب و اخلاق و شریعت محمدی است. در این صورت، قلب نورانی میشود و به حقیقت توحید دست مییابد. متأسفانه در برابر عرفان اصیل و ناب اسلامی، عرفانهای نوظهور جلوهگر شدهاند.
از این عرفانوارهها با عناوینی همچون جنبشهای شبهمعنوی، جنبشهای معنوی نوپدید، معنویتهای نوظهور، عرفانهای سکولار، ادیان جدید، جریانهای نوظهور معنوی، عرفانهای کاذب، عرفانهای بدلی و ادیان جایگزین، کالتها، معنویتهای بازاری چند ضلعی، شکلاتی، کاذب، دروغین، ناتمام، نوپدید، بدون خدا، غیر متداول، آفتزده، استعارهای، خودساخته، سبکهای دینداری، شبه ادیان، پیرادین و… یاد میشود.
هر چند بعضی از این عرفانوارهها سنتی و قدیمی هستند، زمانی که در منطقهای به تازگی وارد میشوند، در آنجا نوظهور تلقی میشوند.
عرفانهای نوظهور، ساخته و پرداخته دست بشرند و عموماً با عرفانهای دینی و سنتی تفاوتهای اساسی دارند و در مواردی در تقابل با هم قرار میگیرند. از این رو، چنین مرامهای نوپدید از دیدگاه ادیان از جمله اسلام ناپذیرفتنی و کاذب خوانده میشوند.
هر چند این عرفانهای نوظهور مدعی معنویتگرایی و عرفان هستند، الزاماً هدف اصلیشان نزدیکی و محبت خداوند نیست، بلکه اهدافی مانند عشق، شادی، امید به زندگی و آرامش را مطرح میکنند.
ترویج تکثرگرایی دینی، مرید پروری، انسانمحوری، ایجاد کمون و پایگاه معرفی عشق به عنوان هدف، توجه فراوان به مسائل جنسی و… از جمله ویژگیهای کم و بیش مشترک میان آنهاست.
تعریف کلی عرفانهای نوظهور به این شرح است؛ راه و روش یا مکتب و فرقهای که با استفاده از روشهایی در مسیری غیر از رسیدن به کمال حقیقی، یعنی خداوند یکتا حرکت کند و تمام زندگی را در دنیا خلاصه نماید و انسان را به جای رساندن به حقیقت عالم و خدای هستی به امور دنیوی و خیالی سرگرم سازد.
با نگاهی به مهمترین دستورالعملهای عرفانهای نوظهور درمییابیم رهبران آنها به جای ایمان به خدا، ایمان به خود و کشف الوهیت درون انسان را توصیه میکنند و به جای اعتقاد به معاد، اعتقاد به آموزه ناموجه تناسخ را معرفی مینمایند، یا به جای انجام نماز و عبادات موجه به انجام مراقبههای بیروح و گاه دشوار فرامیخوانند.
آنها انسان را بهجای عشق متعالی و برتر به عشق زمینی و فروتر یا حداکثر عشق انسانی نه الهی دعوت میکنند.
همچنین به جای دعوت به تفکر و تعقل، مخاطبان را به توقف اندیشه و استدلال فرامیخوانند و آن را مانع معنویت و ترقی میدانند.
آنها برای جذابیت مکتب خویش آمیزهای از آموزههای ادیان و مذاهب را میان جملات خود آمیختهاند و ایمان دینی را که متعلق آن خداوند و رسولانش هستند، در حد ایمان شاگرد و مرید به استاد و مراد تنزل دادهاند.
در این میان شاگرد هیچ اراده و اختیاری از خود ندارد، جز تسلیم بی، چون و چرا بودن در برابر استاد.
عرفانهای نوظهور معمولاً میکوشند، تعلیمات خود را در قالبی روان و عامهپسند هنر و سینما گسترش دهند و با ارائه نسخههای عملی و کاربردی برای بیماریهای مادی و روانی انسان به دنبال جذب اعضا باشند.
به طور کلی میتوان گفت، عرفانهای نوظهور به دنبال ترویج عرفانی فاقد خدا و معاد هستند که اصالت را به انسان میدهد و بدون زحمت و تکلیف، لذتهای مادی فراوانی نصیب آدمی میکند.
