وقتی فرقه رادیکال ری‌استارت در مسیر جونزتاون قدم می‌گذارد

وقتی فرقه رادیکال ری‌استارت در مسیر جونزتاون قدم می‌گذارد
وقتی یک جریان رادیکال، زبان «کشتن»، «کشته دادن» و «دشمن‌سازی بی‌مرز» را محور گفتمان خود می‌سازد، تاریخ به‌ما هشدار می‌دهد که این مسیر، بی‌شباهت به راهی نیست که «جیم جونز» طی کرد؛ مسیری که از کاریزمای مسموم آغاز شد و به فاجعۀ جونزتاون ختم شد.
کد خبر: ۱۸۷۴۷

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: وقتی یک جریان رادیکال، زبان «کشتن»، «کشته دادن» و «دشمن‌سازی بی‌مرز» را محور گفتمان خود می‌سازد، تاریخ به‌ما هشدار می‌دهد که این مسیر، بی‌شباهت به راهی نیست که «جیم جونز» طی کرد؛ مسیری که از کاریزمای مسموم آغاز شد و به فاجعۀ جونزتاون ختم شد. امروز در بخشی از گفتار رسمی سرکردۀ ری‌استارت، همان الگوهای خطرناک  _از تقدیس مرگ تا محاصره ذهنی و توطئه‌باوری_ آشکارا دیده می‌شود؛ نشانه‌هایی که ضرورت نگاه بیدار جامعه و رسانه‌ها را دوچندان می‌کند.

 

۱. جیم جونز؛ یک هشدار تاریخی

برای بسیاری نام «جیم جونز» مبهم است، اما در تاریخ فرقه‌های مخرب، او نماد خطری است که از دلِ کاریزمای سلطه‌گر و گفتارهای نجات‌بخش سربرمی‌آورد. جونز در دهه‌های ۱۹۵۰ و۱۹۶۰  واعظی محبوب بود که از عدالت و رهایی سخن می‌گفت، اما به‌تدریج خود را تنها منبع حقیقت معرفی کرد و هر صدای دیگری را دشمن دانست.

فرقۀ او، «معبد مردم»، از بیرون جنبشی عدالت‌خواهانه بود، اما در درون، ساختاری بسته، مخوف و مبتنی بر اطاعت مطلق و سرسپردگی شکل داده بود. سرانجام اعضا را به منطقه‌ای دورافتاده در «گویان» برد و در انزوایی کامل قرار داد. وقتی بحران‌ها شدت گرفت و ترس‌هایی که خودش ساخته بود اوج گرفت، به دستور او ۹۱۸ نفر از پیروانش خودکشی دسته‌جمعی کردند؛ بزرگ‌ترین مرگ جمعی فرقه‌ای در تاریخ معاصر.

وقتی فرقۀ رادیکال ری‌استارت در مسیر جونزتاون قدم می‌گذارد

وقتی فرقۀ رادیکال ری‌استارت در مسیر جونزتاون قدم می‌گذارد

وقتی فرقۀ رادیکال ری‌استارت در مسیر جونزتاون قدم می‌گذارد

وقتی فرقۀ رادیکال ری‌استارت در مسیر جونزتاون قدم می‌گذارد

 

فاجعۀ «جونزتاون»(۱) ناگهانی اتفاق نیفتاد؛ مرحله‌به‌مرحله ساخته شد:

کاریزمای مطلق → سلطۀ بر مخاطب→  تئوری توطئه → دشمن‌سازی → تقدیس مرگ → فروپاشی

شناخت این مسیر، راه جلوگیری از تکرار آن است.

 

۲. زبان خشونت؛ از کشتن تا «کشته دادن»

در سخنان منتشرشده از حسینی، سرکردۀ گروهک رادیکال ری‌استارت، ده‌ها مورد از عبارت‌های آشکار و بی‌پرده دربارۀ خشونت و کشتار دیده می‌شود؛ مواردی که هیچ‌کدام در چارچوب تحلیل سیاسی عادی قابل‌توجیه نیستند.

حسینی (شومن تلویزیونی سابق) که از سال ۱۳۸۴ از ایران خارج شد، یک دهه بعد در آمریکا با تولید برنامه‌هایی تحت عنوان «ری‌استارت» مدعی تأسیس یک جریان اپوزیسیونی و عقیدتی شد. او با ترکیب التقاطی، سطحی و تحریف مفاهیم عرفان و تصوفی با شعارهای سلطنت‌طلبانه و رفتارها و روابط فرقه‌ای، چالش‌های هنجارشکن و ساختارشکنانه‌ای مانند «چالش فحش» و «چالش سنگ و آتش» را راه انداخت؛ چالشی که صراحتاً هدف آن آتش‌زدن مساجد در ایران بود.

به‌واسطه چهره شناخته‌شده‌اش، تعدادی از جوانان ساده‌دل و ناآگاه جذب او شدند و برخی رفتارهای خشونت‌طلبانه را به دستور او انجام دادند. او با بلاهایی که بر سر پیروان خود می‌آورد، می‌کوشد آنان را به قربانگاه و مسلخِ بی‌بازگشتی بکشاند که در ذهن پریشانش و در خط فکری بیمارگونه‌اش برایشان ترسیم کرده است. این در حالی است که او تلاش دارد الگوی رفتاری افراطی و تکفیری را در میان هوادارانش نهادینه کند. برای نمونه، به‌تازگی گفته است:

«صد نفر به عنوان گارد ویژه دارند فدا می‌شوند تا لیدرشان در ۲۵ دسامبر تصمیم‌گیری کند.این ۱۰۰ نفر قرار است که «قربانی» ر‌ی‌استارتی‌ها شوند!» (۲)

حسینی می‌گوید: «با کشتن پنج‌هزار نفر شاه می‌شوم… دو هزار و پانصد نفر شهید می‌دهم!.» (۳)

و یا: «من دست به کشتنم عالیه.» (۴)

و نیز: «هرکس را نظام کشت، گروه ری‌استارت باید او را بکشد.» (۵)

یا اینکه می‌گوید: «نقطه اشتراک ما با مجاهدین خلق (سازمان منافقین) این است که در کشتن ۱۰۰ نفر با هم اشتراک داریم! اما مجاهدین خلق می‌خواهند ۱۰ الی ۱۵هزار نفر را بکشند ولی با زن و بچه تو کاری ندارند؛ اینها می‌آیند فقط آن گروهی که آن‌ها را کشتند، می‌کشند»(۶)

وقتی یک سرکرده چنین بی‌پروا مرگ را ابزار رسیدن به هدف معرفی می‌کند، جامعه حق دارد نگران شود. این بازتعریف خشونت، مقدمۀ تصمیم‌های فرقه‌ای خطرناک است.

 

۳. کشته‌سازی به‌عنوان استراتژی

در برخی اسناد، مرگ و «کشته شدن» به‌عنوان وسیله‌ای برای تحقق اهداف سیاسی مطرح شده است:

من«۲۵ دسامبر» تصمیم‌گیری می‌کنم، اگر ببینم با ۲ هزار کشته می‌توانم رژیم را عوض کنم، با تمام قدرت میام وسط. (۷)

در ساختارهای فرقه‌ای، این تغییر معنا بسیار مهم است:

مرگ از یک واقعیت تلخ، به سرمایۀ فرقه‌ای تبدیل می‌شود.

این همان نقطه‌ای است که میان گفتمان حسینی و الگوی «جیم جونز» شباهت ایجاد می‌کند.

 

۴. دشمن‌سازی؛ جهان علیه ما

در سخنان حسینی، دامنۀ «دشمن» تقریباً نامحدود است:

حکومت ایران، اپوزیسیون، رسانه‌ها، دولت‌های خارجی، نهادهای بین‌المللی، و حتی گروه‌های مختلف اجتماعی. (۸)

این تصویرسازی یکی از مهم‌ترین عناصر فرقه‌های مخرب است.

در «جونزتاون» نیز اعضا به این باور رسیده بودند که «دنیا علیه ماست» و تنها تکیه‌گاهشان جونز است.

وقتی چنین ذهنیتی جا بیفتد، هر تصمیم افراطی (خطرناک‌ترین‌ها) قابل‌قبول می‌شود.

 

۵. توطئه‌باوری و محاصره ذهنی

در بخش‌های زیادی از گفتار حسینی، او از طرح‌های گسترده برای «حذف» یا «نابودی» خود سخن می‌گوید و همه رخدادها را در چارچوب توطئه تفسیر می‌کند. (۹)

توطئه‌باوری در فرقه‌ها نقش روشن دارد:

پیروان را از واقعیت جدا و هر نقد و انتقادی را به دشمنی تبدیل می‌کند.

در چنین فضایی، خشونت نه‌تنها قابل‌قبول بلکه «ضروری» جلوه داده می‌شود.

 

۶. شباهت‌ها؛ چرا باید نگران بود؟

وقتی مجموعه عناصر زیر کنار هم قرار می‌گیرند:

* زبان مستقیم دربارۀ کشتن

* تقدیس کشته‌سازی

* دشمن‌سازی گسترده و بی‌مرز

* توطئه‌محوری و احساس محاصره

* ادعاهای رسالت‌گونه و تاریخی

* بی‌اعتبارسازی رسانه‌ها و منابع مستقل

* تحریک هیجان نوجوانان، جوانان و اقشار آسیب‌پذیر

*سرسپردگی مطلق

یک ساختار شکل می‌گیرد که در پژوهش‌های فرقه‌پژوهی «مدل مستعد رادیکالیزاسیون» نام دارد.

این یعنی نه پیشگویی قطعیِ فاجعه، اما هشدار جدی درباره افزایش پرخطر‌ترین رفتارها.

همین الگو در «معبد مردم» دیده شد.

همین الگو در دیگر فرقه‌های مخرب تکرار شده است.

و همین الگو امروز در گفتار رسمی لیدر ری‌استارت آشکار و مستند است.

 

نتیجه‌گیری

این یادداشت به‌هیچ‌وجه پیش‌بینی قطعی یا اتهام‌زنی نیست؛

بلکه هشدار مبتنی بر روندپژوهی و اسناد گفتاری و رفتاری موجود است.  اسنادی که در آنها مرگ، کشتن، تلافی و قربانی‌دادن، به‌عنوان عناصر مشروع و بخشی از مسیر «تحول» معرفی می‌شوند.

تجربۀ «جونزتاون» یادآور این است که فاجعه‌ها با «سخنان کوچک» شروع می‌شوند، نه تصمیم‌های بزرگ.

شناخت زودهنگام الگوهای خطر، بهترین راه پیشگیری است.

اگر جامعه، رسانه‌ها، خانواده‌ها و نهادهای مدنی این نشانه‌ها را جدی بگیرند، می‌توان پیش از رسیدن فضا به نقطۀ بی‌بازگشت، آگاهی ایجاد کرد و آسیب را کاهش داد.

 

پی‌نوشت‌ها

  1. جونزتاون: نام شهرکی در کشور گویان آمریکای جنوبی که محل سکونت فرقه «معبد مردم» به رهبری جیم جونز بود و در سال ۱۹۷۸ فاجعۀ خودکشی دسته‌جمعی بیش از ۹۰۰ نفر از پیروان فرقه در آن رخ داد.
  2. برنامه «مردی که همه چیز را می‌دانست!» در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴
  3. برگرفته از برنامه‌های سید محمد حسینی منتشرشده در بازه زمانی ۳۰ شهریور تا ۲۰ مهر ۱۴۰۴، شامل: اختاپوس، تا هفتم آبان، #MIGA، پیدایش گلوبالیسم، چالش مولانا و برنامه‌های دی‌ماه ۱۴۰۴
  4. همان منبع
  5. برنامه پاشنه آشیل، منتشرشده در تاریخ ۷ آبان ۱۴۰۴
  6. ویژه‌برنامه‌ای با عنوان «نه شاه، نه خمینی، خدا، میهن، حسینی! در تاریخ: ۲۲ آبان ۱۴۰۴
  7. برنامه مردی که همه چیز را می‌دانست، منتشرشده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴
  8. برنامه‌های منتشرشده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۴: ویژه‌برنامه نه شاه، نه خمینی؛ خدا، میهن، حسینی و برنامه پاشنه آشیل
  9. همان منابع شماره ۱ و ۲؛ یعنی برنامه‌های منتشرشده در بازه ۳۰ شهریور تا ۲۰ مهر ۱۴۰۴ (اختاپوس، تا هفتم آبان، #MIGA، پیدایش گلوبالیسم، چالش مولانا و برنامه‌های دی‌ماه ۱۴۰۴)
گزارش خطا
ارسال نظر