آنچه مشخص است آموزه فدا از ابعاد گوناگونی بر خلاف عقل و منطق بوده و گروههایی از مسیحیان نیز همواره بر این مطلب تاکید ورزیده اند. برخی از گروههای مسیحی نیز به همین دلیل از اعتقاد به این مساله سر باز زده اند. «پیروان سوسینوس نیز اعتقاد به خلاف اولیه را خلاف عقل میدانستند و معتقد بودند که انسان مانند آدم هنوز هم آزادی انتخاب بین نیکی و بدی را دارا میباشد و میگفتند اعتقاد به گناه ارثی خلاف منطق است؛ زیرا بدون خطا ورزیدن خطا وجود ندارد و اگر ماقبل از متولدشدن خطاکار باشیم میبایستی قبل از متولدشدن گناه کرده باشیم و این محال است. پیروان سوسینوس تأکید مینمودند اعتقاد به اینکه عیسی مجازات گناهان ما را متحمل شد خلاف عقل و احمقانه است».[1]
همچنین گروههای زیادی از مسیحیان نیز به ناپسندی و سوال برانگیز بودن این آموزه اشاره داشته اند. تا جایی که تیلیشن، الهیدان مسیحی مینویسد: «از آغاز قرن 18 تا به امروز، این آموزۀ گناه است که بیش از همۀ آموزهها در معرض حمله بوده است. اصطلاحِ گناه ازلی مایۀ شرم و ریشخند بود».[2]
یکی دیگر از نویسندگان مسیحی مینویسد: «آیا تنها راه انجام خواستۀ خدا و یاری بشریتْ همانا تحمل رنج است. طبیعتاً ما همه در پی یک راه آسانتر میگردیم. در زمان عیسی نیز مردم همین کار را می کردند. حتی شاگردان این امر را که (لازم است پسر انسان بسیار زحمت کشد) را بسیار دشوار یافتند. مخالفین بهطعنه گفتند که همان مصلوبشدن عیسی ثابت میکند که او از جانب خدا نیامده بود».[3]
برخی مانند پلاگیوس معتقد بودند که هر انسانی مانند آدم آزاد خلق شده و دارای قدرت انتخاب خوب و بد میباشد[4] پلاگیوس میگفت: «نظریۀ گناه ذاتی انسان در واقع تقصیر گناهان بشر را بزدلانه به گردن خدا میاندازد»[5]،
شاید به همین علت است که برخی از نویسندگان مسیحی که غیر عقلانی و غیر قابل در ک بودن این آموزه را درک کرده اند سعی در توجیه آن داشته اند. برای نمونه (کیدی الن) در کتاب از سرگردانی تا رستگاری سعی می کند تا برخلاف عقیده رایج در مسیحیت که علت گناهکار بودن را ارث گناه از آدم و حوا بر می شمارند، سعی می کند سرچشمه گناه را قلب انسان معرفی نماید . [6]
در حقیقت ماجرا به گونهای است که برخی از انسانهای قرن 21 را بهتعجب وا میدارد. آیا بهراستی امروزه میتوان انسانهایی را یافت که تصور کنند خداوندْ خود را قربانی بندگانش نموده است؟ آیا خالق هستی تجسد یافته و به زمین آمد تا دامن آلودۀ انسان را پاک کند؟ به راستی چرا مسیحیتْ برای نجات انسان، مسیر پیچیده و عقل ستیزی را ترسیم میکند؟
[1]. ویلیام هوردن، راهنمای الهیات پروتستان، ترجمۀ طاطهوس میکاییلیان، ص34.
[2]. حامد حسینیان، مسیحیت؛ آیین بیشریعت، ص22.
[3]. فیلسون فلوید، کلید عهد جدید، ترجمۀ مسعود رجبنیا، ص34.
[4]. عبدالرحیم سلیمانیاردستانی، مسیحیت، ص155.
[5]. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمۀ حمید عنایت، صص86ـ84.
[6] - ر.ک. مکارم شیرازی . مسیحیت در دنیای کنونی ص87