نگاهی بر عملکرد فرقه‌ها در جذب افراد آسیب‌پذیر جامعه

نگاهی بر عملکرد فرقه‌ها در جذب افراد آسیب‌پذیر جامعه
یکی از تاکتیک‌ها برانگیختن هیجانات و احساسات است؛ برنامه‌های مسیحیان انجیلی معمولاً شامل موسیقی هیجان‌انگیز، رقص و تجمعات شاد می‌شود تا تنوع و شور و شوق را به مخاطب القا کند. همچنین جلسات دعوت این گروه‌ها با تاکید بر واژگان «نجات»، «محبت» و «عشق» همراه است تا حس نیاز عاطفی افراد را هدف قرار دهند.
کد خبر: ۱۸۵۶۷
حجت الاسلام سید ابوالقاسم ظریف
نویسنده :
حجت الاسلام سید ابوالقاسم ظریف

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: فرقه‌ها گروه‌هایی هستند که معمولاً پیرامون یک رهبر کاریزماتیک و ایدئولوژی متمرکز پدید می‌آیند و با استفاده از شیوه‌های کنترل ذهن، افراد را جذب می‌کنند. فرقه‌ها عمدتاً افراد تنها، سرخورده یا در جست‌وجوی معنا و هویت جدید را هدف قرار می‌دهند. هر چند فرقه‌گرایی پدیده‌ای جهانی است، در سال‌های اخیر فعالیت فرقه‌هایی مانند مسیحیت صهیونیستی-تبشیری در ایران و منطقه توجه نهاد‌های فرهنگی را جلب کرده است. این گروه‌ها با ادعای مذهب و معنویت، مخاطبانی را جذب می‌کنند که در زندگی دچار بحران هویت، مشکلات عاطفی یا فقر اجتماعی‌اند.

 

بستر‌های نفوذ

هرگاه آسیب‌پذیری مالی، فرهنگی، عاطفی و… وجود داشته باشد، زمینه برای جذب و نفوذ فرقه‌ها فراهم می‌شود. برای مثال در دوره استعماری، مبلغان مسیحی با تاسیس مدارس و بیمارستان‌های رایگان و ارائه فعالیت‌های «انسان‌دوستانه»، زمینه را برای رشد آموزه‌های مبلغان خود فراهم کردند. مبلغان طی دهه‌ها به لایه‌های فرهنگی و اندیشه جامعه نفوذ کرده و هویت ملی و مذهبی را تحت تأثیر قرار داده‌اند. در واقع، خلأ‌های فرهنگی-اجتماعی مانند فقدان نهاد‌های مشاوره حرفه‌ای، چالش‌های اقتصادی، یا قطع ارتباط با سبک زندگی بومی، فرقه‌ها را در جذب افراد مستعد توانمند می‌کند.

 

روش‌های جذب

 
یکی از تاکتیک‌های جذب برانگیختن هیجانات و احساسات است؛ برنامه‌های مسیحیان انجیلی معمولاً شامل موسیقی هیجان‌انگیز، رقص و تجمعات شاد می‌شود تا تنوع و شور و شوق را به مخاطب القا کند. همچنین جلسات دعوت این گروه‌ها با تاکید بر واژگان «نجات»، «محبت» و «عشق» همراه است تا حس نیاز عاطفی افراد را هدف قرار دهند.

فرقه‌ها از انواع روش‌های روانشناختی و تبلیغاتی برای جذب استفاده می‌کنند. یکی از تاکتیک‌ها برانگیختن هیجانات و احساسات است؛ برنامه‌های مسیحیان انجیلی معمولاً شامل موسیقی هیجان‌انگیز، رقص و تجمعات شاد می‌شود تا تنوع و شور و شوق را به مخاطب القا کند. همچنین جلسات دعوت این گروه‌ها با تاکید بر واژگان «نجات»، «محبت» و «عشق» همراه است تا حس نیاز عاطفی افراد را هدف قرار دهند. در پس این ظاهر معنوی، رهبران فرقه‌ها از انواع شیوه‌های تأثیرگذاری مخفی استفاده می‌کنند. رهبران فرقه با بازسازی فکری و کنترل ذهنی اعضا (یعنی «شست‌وشوی مغزی»)، افراد را به تدریج از نظام باور قبلی دور و به نظام اعتقادی فرقه متعهد می‌کنند. کلید موفقیت فرقه‌ها عدم آگاهی پیروان نسبت به تغییرات تدریجی فکری است. به عبارت دیگر، تا زمان مناسب، اعضا از واقعیات درونی گروه بی‌خبر نگه داشته می‌شوند و بعداً به‌عنوان مفروضات جدید پذیرفته می‌شوند.

فرقه‌ها همچنین از روش‌های رسانه‌ای و ارتباطی استفاده گسترده می‌کنند. در سال‌های اخیر مبلغان انجیلی از طریق ماهواره و خصوصاً فضای مجازی فعال شده‌اند. در آغاز، ممکن است چندان مشخص نباشد که کانون فعالیت فرقه‌ای است؛ برای مثال برای جذب اولیه از عبارات ساده دینی (حتی گاهی از قرآن) استفاده می‌کنند و خود را خیرخواه و مهربان جلوه می‌دهند. در این مرحله، مبالغ مالی، بورسیه تحصیلی یا کمک‌های اجتماعی (مانند تشویق به مهاجرت یا اعزام به دوره‌های آموزشی) به‌عنوان محرک اولیه به کار می‌رود. پس از جذب، شبکه‌های کلیسا‌های خانگی یا گروه‌های زیرزمینی فعال شده و تعالیم فرقه‌ای به مخاطب منتقل می‌شود. در نهایت، مخاطب جذب‌شده به‌تدریج در معرض آموزه‌های کلیسای انجیلی قرار می‌گیرد و با وعده نجات و عشق الهی، گرایش خود را تحکیم می‌کند.

 

اقشار هدف

فرقه‌ها معمولاً بر اقشار آسیب‌پذیر جامعه تمرکز می‌کنند. عمده مبلغان انجیلی به جوانان، نوجوانان و زنان توجه ویژه دارند؛ این اقشار به دلیل روحیات عاطفی‌تر و آسیب‌پذیری بالا، بیشتر مستعد جذب پیامی مانند «امید و عشق» هستند. مسیحیت تبشیری «سرمایه‌گذاری وسیعی» روی جوانان و زنان کرده و با بهره‌گیری از خصیصه ساده‌باوری و ناآگاهی در برخی افراد، در ابتدا آنها را جذب و سپس تعالیم خود را منتقل می‌کند. از سوی دیگر، اکثریت کسانی که به فرقه‌ها می‌پیوندند، از طبقه متوسط و تحصیل‌کرده‌اند؛ در واقع، تنها افراد کم‌سواد یا فقیر جذب نمی‌شوند، بلکه حتی جوانان تحصیل‌کرده‌ای که دچار «خلا هویتی» شده‌اند یا در پی معنای جدید زندگی‌اند، اهداف اصلی این گروه‌ها هستند. به علاوه، برخی نوجوانانی که در مرحله گذار از مدرسه به دانشگاه یا یافتن شغل قرار دارند، افراد مطلقه یا بیکار، و کسانی که به ناامنی روانی و تنهایی دچارند، بسیار مستعد برای جذب هستند.

 

اهداف پنهان

فرقه‌های مخرب، اهداف مذهبی صرف ندارند بلکه در پس پوشش تبلیغ دین، مقاصد سیاسی یا فرهنگی دیگری دنبال می‌کنند. برای نمونه، مستندات تاریخی از مبلغان مسیحی حکایت می‌کنند که با گسترش اندیشه‌های‌شان زمینه‌ساز نفوذ قدرت‌های استعماری در ایران بودند. امروزه نیز برخی پژوهشگران معتقدند مسیحیت تبشیری بخشی از استراتژی نفوذ استکبار جهانی به‌ویژه غرب و صهیونیسم است؛ به بیان دیگر، یکی از اهداف پنهان این فرقه‌ها تشکیل دولت‌های هم‌راستا با منافع اسرائیل و کشور‌های غربی، تسریع در جنگ آرماگدون (آخرالزمان) و نفوذ فرهنگی در جامعه هدف است. مبلغان تبشیری در اسناد خود بر «تشکیل دولت یهود در فلسطین»، «پیام انجیل به همه‌جهان» و «آرماگدون» تأکید دارند. علاوه بر این، بخشی از جذب در مسیحیت انجیلی مبتنی بر مسائل سیاسی-اجتماعی نیز هست. شاید گروهی از جوانان که از روی ناآگاهی و…با نظام جمهوری اسلامی همراه نیستند، مسیحیت را به عنوان راهکاری برای کسب آزادی‌های فردی و اجتماعی می‌بینند.

این فرقه‌ها با سرمایه‌گذاری در حوزه‌های اقتصادی (بورسیه، کمک مالی و …) و بهره‌برداری از معارضه‌های جهانی، سعی در تغییر باور‌های عمومی و تضعیف روحیه دینی جامعه دارند. در نهایت می‌توان گفت اهداف «پنهان» این جریان‌ها عبارت‌اند از: گسترش نفوذ ایدئولوژیک و سیاسی خارجی، تضعیف انسجام فرهنگی-مذهبی داخلی و هدایت جوانان به سمت ارزش‌ها و سبک زندگی غربی.

 

پیامد‌های اجتماعی

 
عضوگیری این‌گونه گروه‌ها معمولاً منجر به گسستگی خانواده و انزوای فرد می‌شود؛ آنها برای عضویت اعضا شرط‌‌هایی مانند قطع ارتباط با آشنایان گذشته یا تسلیم کامل به رهبر را تعیین می‌کنند. اعضای فرقه پس از مدت کوتاهی «هویت اجتماعی جدید» می‌یابند.

نفوذ فرقه‌های انجیلی در بافت اجتماعی پیامد‌های جدی به همراه دارد. عضوگیری این‌گونه گروه‌ها معمولاً منجر به گسستگی خانواده و انزوای فرد می‌شود؛ آنها برای عضویت اعضا شرط‌هایی مانند قطع ارتباط با آشنایان گذشته یا تسلیم کامل به رهبر را تعیین می‌کنند. اعضای فرقه پس از مدت کوتاهی «هویت اجتماعی جدید» می‌یابند و باور‌ها و رفتار‌های خانواده و دوستان خود را عقب‌مانده و ریاکارانه می‌پندارند. به این ترتیب، روابط اجتماعی عادی مختل می‌شود. از سوی دیگر، اعمال کنترل ذهنی و مغزشویی باعث اختلال‌های روانی و آسیب‌های جدی به سلامت فرد می‌شود. روند «بازسازی فکری» در فرقه‌ها افراد را از چارچوب‌های فکری همیشگی خارج و رفتار‌ها و خصلت‌های جدیدی بر آنان تحمیل می‌کند؛ این امر در کوتاه‌مدت ممکن است برای شخص رضایت‌بخش باشد، ولی در بلندمدت به آسیب‌های هویتی و روانی منجر می‌شود.

از منظر اجتماعی، گسترش تفکر فرقه‌ای به معنای نشانه‌های تحکیم باور‌های خارجی و کاهش امنیت فرهنگی-اجتماعی است. اگر با این جریان‌ها مقابله نکنیم، همچون سرطان به‌تدریج بخش‌های بیشتری از جامعه را در بر می‌گیرند. بنابراین، پیامد‌های منفی فرقه‌گرایی می‌تواند کل جامعه را تحت تأثیر قرار دهد؛ ازاین‌رو توجه به عملکرد فرقه‌ها ضروری است تا از آسیب‌های آن به خانواده‌ها، نهاد‌های دینی و ثبات اجتماعی جلوگیری شود.

 

راهکار‌های مقابله

مقابله با نفوذ فرقه‌ها نیازمند گفتمان فرهنگی-اجتماعی هوشمندانه است. متولی اصلی این کار باید تشکل‌های مدنی، نهاد‌های آموزشی و اتاق‌های فکر پژوهشی باشند. باید از برخورد صرفاً امنیتی اجتناب کرد و به جای آن کرسی‌های آزاداندیشی در دانشگاه‌ها تشکیل شود تا با ابزار اندیشه و منطق به شناسایی و خنثی‌سازی ایدئولوژی فرقه‌ها پرداخت. افزون بر این، افزایش سواد دینی و فرهنگی در میان جوانان در برابر تبلیغات انجیلی اثر بازدارنده دارد؛ هرچه شهروندان آشنایی بیشتری با آموزه‌های اسلام داشته باشند، کمتر تحت تأثیر شبهات فرقه‌ای قرار می‌گیرند.

از سوی دیگر، ابزار‌های رسانه‌ای باید در خدمت آگاهی‌بخشی قرار گیرند. مهم‌ترین راه مقابله، اطلاع‌رسانی است. می‌توان با تهیه بروشور، کتابچه‌های کوتاه و محتوای رسانه‌ای، پاسخ شبهات انجیلی را تهیه و منتشر کرد. در این رویکرد، نباید فقط منتظر ایجاد شبهه از سوی فرقه‌ها نشست و به آن پاسخ داد، بلکه باید «در مورد تفکرات و عقاید این فرقه‌ها شبهه ایجاد کرد» تا جامعه و به‌ویژه جوانان نسبت به محتوای تبلیغاتی آنها آگاه شوند. به‌علاوه، تقویت حمایت‌های اجتماعی از اقشار آسیب‌پذیر – از جمله فراهم‌کردن فرصت‌های شغلی و فرهنگی برای جوانان، حمایت روانی از افرادی که دوره‌های بحرانی را می‌گذرانند و فراهم‌آوردن محیط‌های معنوی بومی می‌تواند انگیزه پیوستن به فرقه‌ها و گروه‌های تبشیری را کاهش دهد. در مجموع، برخورد فرهنگی با فرقه‌ها، مستلزم هوشیاری، آموزش عمومی و همکاری میان نهاد‌های دینی، آموزشی و مدنی است.

 

سخن پایانی

مواجهه با فرقه‌ها و گروه‌هایی مانند مسیحیت تبشیری نیازمند همکاری کلان فرهنگی است. نهاد‌های مسئول باید با افزایش سواد دینی، ارائه مشاوره‌های روان‌شناختی به جوانان، و گسترش گفت‌وگوی انتقادی در فضای عمومی، افراد را نسبت به آسیب‌پذیری در مقابل فرقه‌ها آگاه سازند. در عین حال نباید مقابله صرفاً امنیتی شود؛ بلکه با تشکیل اتاق فکر و ارائه اطلاعات مستند، باید به روشنگری در جامعه پرداخت. از آنجا که گروه‌ّهای تبشیری از «عشق، نجات و محبت» دم می‌زنند، تنها راه مقابله‌ی هدفمند، تکیه بر روش‌های عقلانی و فرهنگی است تا جوانان آسیب‌دیده احساس کنند در چارچوب اعتقادات و حمایت‌های داخلی راهی برای حل مشکلات‌شان وجود دارد. به این ترتیب، با تقویت هویت دینی-ملی و حمایت اجتماعی از اقشار نیازمند، می‌توان از نفوذ فرقه‌ها پیش‌گیری کرد و سلامت فکری و اجتماعی جامعه را حفظ نمود.

گزارش خطا
ارسال نظر