به گزارش فرقه نیوز؛ حجتالاسلام والمسلمین احمد عابدی، استاد درس خارج حوزه علمیه و رئیس دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در سلسله جلسات سخنرانی به نقد و بررسی عرفانهای نوظهور پرداخته است که بخش داوزدهم آن در ادامه میآید:
*نتیجه عجیب جابجایی فضایل با رذایل
در جلسه قبل بیان شد که شیطان پرستان معتقدند که صفات اخلاقی که در انسان وجود دارد؛ مثل حرص، طمع، تکبر، خشم و غرور، شهوت و رذایل اخلاقی که جزو ذات انسان است و به این دلیل که جزو ذات انسان است، نباید آنها را از بین برد، بلکه باید آنها را به فعلیت و کمال رساند.
خود شیطان این صفات را دارد و به کمال رسانده است و شیطان پرستان به همین جهت شیطان را خیلی قبول دارند، چون رذایل اخلاقی در او به کمال رسیده و میگویند انسان نیز باید اینها را در خودش به کمال برساند.
اگر شما یک کتاب «معراج السعاده» را بردارید و جای فضایل و رذایل را عوض کنید، شیطان پرستی میشود، یعنی جابجایی خوبیهایی که در معراج السعاده است با بدیهای آن میشود شیطان پرستی.
*چگونه نیچه مربی هیتلر شد
نیچه بچه یتیمی بود که در آلمان، با مادرش بزرگ شد، مادرش همیشه این بچه را با خود به مجالس زنانه میبرد (زنهای مسیحی) و این بچه وقتی در این مجالس میرفت اخلاق زنانه پیدا کرد، حتی میگویند اوایل بچگیاش عادت کرده بود که دامن میپوشید، با اینکه مرد بود و چون همیشه میشنوید، در مجالس زنها این حرفها را میزنند که صبر داشته باشید و تحمل کنید، شوهرتان به شما بدی کرد هیچ چیز نگویید، یعنی در مسیحیت میگفت به این طرف صورتتان سیلی زدند، آن طرف را نیز بگیرید تا بزنند و نیچه وقتی بزرگ شد، گفت آنچه در دین (یعنی مسیحیت) میگوید اینها اخلاق زنانه میشود و اخلاق مردانه بر عکسش است، یعنی اگر کسی این طرف صورتت زد، آن طرف را نیز بگیرد تا بزند میشود اخلاق زنانه و اخلاق مردانه این است که اگر کسی نزده، شما سریع بزنید، این تفکر نیچه بود و هیتلر نیز شاگرد نیچه است؛ یعنی این تفکر را داشت و این تفکری که نیچه درست کرد پایه شیطان پرستی شد، یعنی اخلاق قدرت و اخلاق ظلم و کم کم، اومانیسم یا انسان گرایی یا اینکه انسان را به جای خدا نشاندن، از اصول شیطان پرستی شد.
علت این بود که شیطان پرستها یکی از اصلیترین اصولشان این است که دیانت و لذت، ضدین هستند، یعنی اگر آدم دین دارد، لذتی ندارد و کسی که لذت دارد بیدین است و چون لذت برای ما اصل است، باید با دین مخالفت کرد و بر این اساس، اصول و قوانینی در شیطان پرستی درست کردند.
پس شیطان پرستی میگوید دین و لذت مثل مشرق و مغرباند و لذت میگوید اگر انسان تمایل به شهوت و گناه داشت اینها تمایل آدم است و اگر سراغ دین بروید میگوید این کارها را نکنید و چون اومانیسم و انسانگرایی برایشان اصل است، مخالف با دین هستند و بخواهم نمونه عرض کنم فراوان است که مجالی دیگر می طلبد، طول میکشد.
*اساس فقه چیست؟/ فقه اسلام مخالف اومانیسم است
فقه ما براساس این است که انسان آزاد نباشد و فقه ما مخالف با اومانیسم است، در حالی که در آمریکا با اینکه دین را قبول دارند و دین حضور جدی در زندگی مردم دارد، ولی آزادی انسان یا اومانیسم برایشان اصل مهمتری است و این تفکری که در غرب وجود دارد، باعث بیشتر شدن روز به روز شیطان پرستی میشود.
*تغییر محتوایی مکاسب در آمریکا!
یعنی سرانجام این تفکرات حقوقی آمریکا این است که مثلاً اگر در آمریکا بخواهید مکاسب را درس بخوانید اولین جلسه درس مکاسب در حقوق آمریکا این است: هیچ عقدی لازم نیست، تمام عقدها جایزند و فسخ در هر شرایطی و در هر معاملهای و برای هر کسی مجاز است، فارسی این حرف میشود اومانیسم و انسان گرایی و این تفکرات، شیطان پرستی را روز به روز زیاد میکند.
اما اعتقاد ما، اولاً در دین ما فراوان آیات و روایاتی درباره لذت داریم، درباره فرح، انبساط، شادابی و اینطور چیزها در دین ما خیلی زیاد است، آیاتی که درباره زیبایی داریم، درباره هنر و اینکه همیشه میگویند خدای متعال کمال مطلق است، علم مطلق است و قدرت مطلق و حیات مطلق است اینها همان زیبایی شناسی در دین است، این چیزهایی که در قرآن درباره بهشت و جهنم آمده است، واقعاً کسی یک وقت سوره واقعه قرآن را از جنبه زیبایی شناسی بخواند، یعنی کاری به بهشت و جهنم نداشته باشد، چقدر این آیات لذت آخرت را زیبا ترسیم میکند، میگوید چه چیزهایی در بهشت است و چه چیزهایی در جهنم است، ابوعلی سینا یک نمت اشارات را درباره بهجت و سعادت قرار داده است، یعنی بهجت، شادابی و نشاط و لذتی که در اسلام میگویند، اسلام میگویند لذت یک مرتبه حسی است یک مرتبه لذت خیالی است و یک مرتبه لذت عقلی است و اینها نیز لذت هستند.
شیطان پرستها، لذت را فقط لذت حسی معنا میکنند و آن هم لذت حسی موقت و مشکل اینجا پیش آمده است، یک خانمی که چادر سرش میکند هم به دنبال زیبایی است و هم به دنبال لذت، یک خانمی که مویش را بیرون میگذارد هم دنبال لذت است و هم دنبال زیبایی. فرض کنید دو آدم سر سفره نشستهاند و یک کسی خیلی دوست دارد مرغ را بخورد و مرغ آن طرف سفره است، اگر بگوید مرغ را بدهید من بخورم، خجالت میکشد، آبرویش میرود، اینکه نمیگوید مرغ را به من بدهید تا بخورم، این مرغ خوردن را دوست دارد یا ندارد؟ دوست دارد ولی میگوید حس آبرو لذتش از خوردن مرغ بیشتر است، یعنی لذت حفظ آبرو یک لذت عقلی است، ترجیح دارد به خوردن مرغ که مادی است و تمام مردم دنیا این را قبول دارند.
اگر کسی وقتی که مطالعه میکند، چایی برایش میگذارند و به او میگویند چایی سرد شد و یخ کرد، ولی او هنوز مطالعه میکند، چایی خوردن لذت مادی است، ولی مطالعه کردن لذت عقلی است.
*مسلمانان در اخلاق لذتگرا هستند
ما مسلمانان در اخلاق، لذت گرا هستیم و اینگونه نیست که شیطان پرستان خیال کنند طرفدار لذت هستند و ما مخالف لذت هستیم، یا طرفدار رنج هستیم، خیر ما نیز طرفدار لذت هستیم، ولی فرقش در این است که یک کسی لذت را فقط در پنجاه سال عمر میداند و یک کسی لذت را برای ابدیت و همیشگی میداند.
علی علیهالسلام وقتی سر به سجده میگذارد، احساس لذت و آرامشی دارد که احدی این جور لذتی را ندارد و آیات شریفه قرآن که گاهی میفرماید: «ان المومنین الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم»، میترسند و جایی دیگر میفرماید: «لا خوف علیهم و لا یحزنون»، وجلت برای درجات پایین است، دومی برای درجات بالا.
در اسلام لذتگرایی هست، ولی لذت را محدود معنا نمیکند.
* شیطانپرستی از کجا نشأت میگیرد
یک نفر که معتاد است، به دنبال لذت خودش است، اما لذتی که یک لحظه نعشه میشود و لذت میبرد و بعد یک عمر غصه میخورد، آدم عاقل سراغ اینگونه لذت نمیرود، اگر کسی به دنبال لذتی برود که پنجاه سال لذت بیاورد بعد از پنجاه سال که مرد یک عمر در آخرت رنج ببرد، آدم عاقل سراغ این لذت نمیرود، لذت به معنی ادراک الملائم من حیث انه ملائم!
آدم عاقل کسی است که به سراغ چیزی میرود که میگوید چه در دنیا باشم و چه در آخرت، برای همیشه شادابی برایم بیاورد و چه چیزی شادابی میآورد؟ با خدا بودن.
در واقع شیطان پرستی یک عکس العملی نسبت به مسیحیت است، چون مسیحیت دین رنج است، مسیحیت دین غم و غصه است، اما اسلام دین شادابی و نشاط و فرح و انبساط و اینگونه چیزها است.
انتهای پیام/