پایگاه خبری فرقه نیوز: در سالهای اخیر، موضوع «آرامش» به یکی از دغدغههای جدی جامعه تبدیل شده است. در حالی که آموزههای دینی و عرفان اصیل، آرامشی عمیق و پایدار را بر پایه ایمان و توکل معرفی میکنند، جریانهای شبهمعنوی نوپدید با وعدههای سطحی و فریبنده، نسخههایی موقتی و کاذب ارائه میدهند. به همین بهانه، پایگاه خبری فرقهنیوز در گفتوگویی با محمدجواد نصیری، به بررسی تفاوتهای بنیادین میان «آرامش حقیقی» و «آرامش کاذب» پرداخته است.
فرقه نیوز: با سلام و تشکر از وقتی که در اختیار پایگاه خبری فرقه نیوز قرار دادید. همانطور که مستحضرید، این روزها بحث «آرامش» در میان اقشار مختلف جامعه، از فضاهای علمی و آکادمیک گرفته تا گفتمانهای رایج در شبکههای اجتماعی، به شدت داغ است. از سویی، معنویتهای نوپدید با وعده دستیابی به این آرامش، روشها و بستههای متعددی را تبلیغ میکنند. در این میان، تفاوت میان آرامش حقیقی و آرامش کاذب مطرح شده توسط این جریانها، موضوع اصلی گفتگوی ما با شماست.
جناب نصیری، در نگاه شما، چه تفاوتهای بنیادین و ماهوی میان آرامشی که در آموزههای دینی و عرفانی اصیل یافت میشود، با «آرامش» ادعا شده در شبهمعنویتهای نوپدید وجود دارد؟
بسم الله الرحمن الرحیم. خیلی خوشحالم که پایگاه خبری فرقه نیوز به این موضوع مهم پرداخته است. اساساً، انسان در هر عصری، به خصوص در عصر مدرن که با سرعت، اضطراب و تنشهای فراوان روبروست، نیازمند یک لنگرگاه آرامش است. این نیاز، یک نیاز واقعی و فطری انسان است. اما اینکه این آرامش از کجا و چگونه تأمین شود، محل بحث و دقت است.
شبهمعنویتهای نوپدید، از این نیاز اصیل سوءاستفاده میکنند. آنها با ظاهری فریبنده و با استفاده از اصطلاحاتی، چون «انرژی»، «ارتعاش»، «فرکانس» و حتی با ارجاعات سطحی به مفاهیم فیزیک کوانتوم، مدعی هستند که میتوانند آرامش را به افراد هدیه دهند. اما این «آرامش» ادعاشده، در عمل، یک آرامش کاذب، سطحی و ناپایدار است.
در مقابل، آرامش حقیقی که در آموزههای دینی و عرفان اصیل، به ویژه اسلام، به آن سفارش شده، ریشه در ارتباط با مبدأ هستی، یعنی خداوند تبارک و تعالی، و عبودیت در برابر او دارد. این آرامش، پایدار، عمیق، و همراه با «یقین» و «توکل» است. آرامش حقیقی، ناشی از یک بینش توحیدی و تسلیم در برابر اراده الهی است، نه یک تکنیک روانی موقت.
فرقه نیوز: شما به «تلقین» و «تخیّل» در شبهمعنویتها اشاره کردید. لطفاً در این خصوص بیشتر توضیح دهید.
دقیقاً. یکی از ترفندهای اصلی شبهمعنویتها، اتکای بیش از حد به «تلقین» و «تخیّل» است. این تکنیکها، ممکن است در کوتاهمدت، حس آرامش موقتی، یا نوعی «بیحسی» هیجانی ایجاد کنند. فرد احساس میکند که اضطرابش کم شده، اما این صرفاً یک «اثر مسکن» است، نه درمان. در واقع، ذهن را از مشکلات اصلی منحرف میکنند و به آن یک «آرامش سطحی» القا میکنند. این همانند کسی است که برای تسکین درد، به مسکن پناه میبرد، بدون آنکه علت اصلی بیماری را جویا شود.
در مقابل، آرامش در دین و عرفان اصیل، بر پایه «یقین» به خداوند، «توکل» بر او و پذیرش «قضای الهی» بنا شده است. «یقین» یعنی باور قلبی و راسخ به اینکه خداوند، دانای حکیم، قادر مطلق و خیرخواه بندگان است و آنچه برای انسان مقدر میکند، در نهایت به خیر اوست. «توکل» نیز نتیجه این یقین است؛ سپردن امور به خداوند و اعتماد به تدبیر او. این آرامش، ریشه در عمق جان دارد، چون متکی به یک منبع لایزال و ابدی است. وقتی انسان به این درک و ارتباط با مبدأ هستی برسد، اضطرابها و نگرانیهایش رنگ میبازند، چرا که میداند تنها نیست و حامی قدرتمندی دارد. این آرامشی است که در دل طوفانها نیز همراه انسان باقی میماند.
فرقه نیوز: اشاره فرمودید که شبهمعنویتها به ریشههای مشکلات روحی و روانی توجهی ندارند. منظورتان از این «سطحینگری» چیست و این رویکرد چه پیامدهایی دارد؟
بله، این یک نکته بسیار کلیدی است. مشکلات روحی و روانی انسان، غالباً ریشههای عمیقتری دارند؛ ریشههایی که ممکن است به گسست از معنویت، فراموشی هدف خلقت، غلبه حب دنیا و هواهای نفسانی، یا حتی تجربیات تلخ گذشته برگردد. شبهمعنویتها به جای پرداختن به این ریشهها و اصلاح عمیق نگرش و رفتار فرد، صرفاً به علائم ظاهری میپردازند.
به عنوان مثال، به جای اینکه به فرد آموزش دهند چگونه با غلبه بر وسوسههای نفسانی، ذهن خود را پاک کند، به او میگویند «فرکانس خود را بالا ببر» یا «به چیزهای خوب فکر کن». این رویکرد، یک «درمان سطحی» است. مانند این است که به جای درمان زخم عمیق، صرفاً یک چسب زخم روی آن بزنیم. پیامد این سطحینگری، عدم حل واقعی مشکلات است. فرد ممکن است برای مدتی حس کند حالش بهتر شده، اما با اولین چالش جدی، دوباره همان اضطرابها و آشفتگیها او را در بر میگیرند. بلکه گاهی این اضطرابها عمیقتر و غیرقابل جبرانتر بازمیگردند.
فرقه نیوز: حال اگر ممکن است، «آرامش مبتنی بر لذت» در این شبهمعنویتها را با «آرامش مبتنی بر معنا» در عرفان اصیل مقایسه فرمایید.
این مقایسه، قلب تفاوتها را روشن میکند. شبهمعنویتها، غالباً «آرامش» را با «لذت» پیوند میزنند. شادیهای زودگذر، تجربههای حسی هیجانی، گریز از واقعیت از طریق تمرینات ذهنی، یا حتی دنبال کردن سرگرمیهای خاص، به عنوان بستری برای این «آرامش مبتنی بر لذت» مطرح میشوند. این آرامشی است که از جنس «خوشگذرانی» است، اما دوام و عمق ندارد.
در نقطه مقابل، آرامش حقیقی در عرفان اصیل، «آرامش مبتنی بر معنا» است. این آرامش، از درک عمیق فلسفه حیات، جایگاه انسان در هستی، ارتباط هدفمند با خداوند، و پایبندی به اصول اخلاقی و معنوی ناشی میشود. وقتی فرد معنای واقعی زندگی خود را در بندگی خالصانه خدا، خدمت به خلق، و تلاش برای کمال روحی مییابد، حتی در دل سختیها و مشکلات نیز احساس آرامش میکند. چرا که میداند رنجهایش بیمعنا نیستند و هدف والاتر و معنایی عمیقتر در پس آنها وجود دارد. این آرامش، از جنس «رضایت» و «آسودگی خاطر» درونی است که با لذتهای زودگذر قابل قیاس نیست.
فرقه نیوز: و در نهایت، نقش «خدا» و «عبودیت» در مقابل «خود» و «اومانیسم» در این دو رویکرد چگونه تعریف میشود؟
این تقابل، شاید اساسیترین و بنیادیترین تفاوت باشد. در عرفان اسلامی و آموزههای دینی، محوریت با «خدا» و «عبودیت» در برابر اوست. انسان با قرار دادن خدا در رأس همه امور و تسلیم در برابر اراده او، خود را در پناه قدرت مطلق قرار میدهد. «ذکر خدا» و «یاد او» همان چیزی است که قرآن کریم میفرماید: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛ «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد». این آرامش، ریشه در اعتماد به حامی قدرتمند و بینهایت دارد.
اما در مقابل، شبهمعنویتهای نوپدید، محوریت را به «خود» و «اومانیسم» میسپارند. آنها فرد را تشویق میکنند که تمام تمرکز خود را بر خواستهها، نیازها و «من» خود بگذارد و از طریق «خود» و «تلقین به خود»، خواستههایش را «جذب» کند. این نگاه، فرد را به سمت خودمحوری، فردگرایی افراطی، و گاهی «اومانیسم سکولار» سوق میدهد، که در آن، انسان خود را معیار و هدف قرار میدهد. اما «خود» انسان، محدود، ناتوان و تابع امیال است و نمیتواند منبع آرامش حقیقی و پایدار باشد. این رویکرد، فرد را به بیراهه میکشاند و در نهایت، به جای آرامش، او را در گرداب خودخواهی و پوچی گرفتار میسازد.
فرقه نیوز: حجت الاسلام نصیری، از این تحلیل جامع و روشنگرانه سپاسگزاریم. به نظر میرسد تأکید بر این تفاوتها، گامی مهم در جهت بصیرتافزایی جامعه در مواجهه با این جریانهای نوپدید باشد.
من هم از شما متشکرم. امیدوارم این گفتوگوها بتواند در روشنگری اذهان و هدایت جامعه به سوی آرامش حقیقی و پایدار، مؤثر واقع شود. والسلام علیکم و رحمة الله.