فرقه نیوز-بخش صوفیه و دراویش، با مطالعه سیر تفکر معمار کبیر انقلاب اسلامی ایران متوجه می شویم یکی از پرچمداران مبارزه با صوفیان عارف نما حضرت امام خمینی (ره) بود.
ایشان با صوفیان عارف نما که به نام عرفان و اهل بیت برای خود دکان درست کرده و مشغول عرفان فروشی بودند به شدت مخالفت میکردند و بارها در مکتوبات خود از آنها به عنوان سارق عرفان یاد میکردند.
برای نمونه ایشان در باب کبر کتاب شریف چهل حدیث در این مورد بیان میکنند: آنکه خود را مرشد و هادی خلایق میداند و در مسند دستگیری و تصوف قرار گرفته اصطلاحات این دو دسته (عارف و حکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق منصرف و مجذوب به خود نموده و آن بیچاره صاف و بیآلایش را به علما و سایر مردم بدبین نموده، برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پارهای از اصطلاحات جاذب را به خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ «مجذوب علیشاه» یا «محبوب علیشاه» حال جذبه و حب دست میدهد.
امام خمینی (ره) در این نوشتار کوتاه چند ویژگی صوفیان عارف نما را بیان میکند که امروزه به وضوح در فرقه سیاسی صوفیه مشاهده میشود.
ادعای مرشد و هادی
با رجوع به ویژه نامه مهر مجذوب که توسط فرقه سیاسی صوفیه منتشر شد به ادعای واهی «قطب مصداق اهل بیت و مصداق کاملی از اهل بیت خدا در عصر حاضر» هستند این انحراف به وضوح مشاهده میشود.
کیوان قزوینی یکی از ادعاهای اقطاب این فرقه را این چنین بیان میکند: آنها باطن ولایتی را که مخصوص انبیاء است برای خود معتقدند (استوارنامه صفحه۳۹۸)
سلطان محمد بیچاره معروف به ملاسلطان در کتاب سعادت نامه صفحه۱۳۸ بیان میکند: مقصود از خلقت تو مرید این طاعت و اقتداست، بلکه میگوییم ارسال رسل و انزال کتب و زحمت انبیا و مشقت اولیا از برای ارادت و اقتدا به قطب است.
ادعای دستگیری
مقصود از ایمان، همین بیعت با مرشد است که خداوند، دیگر صاحب بیعت را عذاب نکند و اگرچه فاجر باشد و مقصود از نمازها همین بیعت است (فرقه گنابادی، داود الهامی، صفحه۸۲)
قطب و امام هر دو مظهر یک حقیقت و دارای یک معنا و اشاره به یک شخص است. (فصلنامه عرفان ایران ش۷)
سرقت اصطلاحات عرفا
کتب این فرقه پر است از اصطلاحات عرفانی است و اقطاب این فرقه سیاسی این اصطلاحات را به سرقت بردند تا خود را عارف معرفی کنند.
دعوت به خود
عدم الگوگیری پیامبر (ص) در عصر حاضر توسط فقرا و دعوت به خود اقطاب و بزرگان این فرقه سیاسی که امروزه به وضوح در این فرقه سیاسی قابل مشاهده است.
معرفی خود با اصطلاحات مجذوبعلیشاه و محبوبعلیشاه
القابی که بزگان این فرقه به روی خود میگذارند دقیقا بیانگر همین مطلب هست.
سلطانعلیشاه
نورعلیشاه ثانی
صالح علیشاه
رضا علیشاه
محبوبعلیشاه
مجذوبعلیشاه
امام خمینی (ره) با توجه به بصیرت بینظیر خود و طی نمودن مراحل عرفانی به خوبی با عارفان قلابی و صوفیان عارف نمایی که با دور افتادن از مکتب اهل بیت هیچ رنگ و بوی از عرفان حقیقی نبرده بودند آشنایی داشت و ویژگی مهم این افراد را بیان کرده بود زیرا این صوفیان عارف نما مردم را به جای اینکه به خدا و اهل بیت دعوت کنند به خود دعوت کرده و از دایره عرفان حقیقی خارج میکردند.
امام خمینی (ره) در وصف این افراد بیان می کند:
طوطی صفتی و لاف عرفان بزنی
ای مور، دم از تخت سلیمان بزنی
در زمان حیات پرخیر و برکت امام خمینی (ره) رضاعلیشاه قطب فرقه سیاسی صوفیه با حضور فقرای فرقه در جبهه حق علیه باطل مخالفت کرد و این امر هم از نظر امام عشق و عرفان یکی از نشانههای صوفیان عارف نما بود زیرا یکی از دلایل مخالفت امام با صوفیان عارف نما این بود که آنان مردم را به رکود، جمود و گوشه نشینی ترغیب میکردند، در حالی که نتیجه این تعالیم، چیزی جز ظلم پذیری و قبول سلطه طاغوت و در نتیجه بیرون رفتن از ولایت خدا نیست و این امر اساسا معرفی عرفان تقلبی توسط صوفیان عارف نما بود زیرا همین افراد در زمان رژیم پهلوی بر خلاف شعار جدایی دین از سیاست در مقابل انقلاب مردمی ایستادند و شعار جاوید شاه سر دادند.
یکی از ویژگی بارز عرفان امام خمینی (ره) ترویج عرفان حماسی بود، زمانی که اقطاب و فقرای سیاسی صوفیه از شرکت در جبهه حق علیه باطل خودداری میکردند امام خمینی (ره) در پیامی تامل برانگیز خطاب به رزمندگان اسلام فرمود: شما بسیجیان یک شبه راه صد ساله را پیمودید.
ایشان در مقابل خطاب به صوفیان عارف نما فرمودند: ای طالب دنیا و ای دزد مفاهیم! این کار تو اینقدر هم کبر و افتخار ندارد. بیچاره از تنگی حوصله و کوچکی کله، گاهی خودش هم بازی خورده، خود را دارای مقامی دانسته، حب نفس و دنیا به مفاهیم مسروقه و اضافات و اعتبارات، پیوند شده، یک ولیده ناهنجاری پیدا شده و از انضمام اینها یک معجون عجیبی و اخلوطه غریبهای فراهم شده و خود را با این همه عیب، مرشد خلایق و هادی نجات امت و دارای سرّ شریعت دانسته؛ بلکه وقاحت را گاهی از حدّ گذرانده، دارای مقام ولایت کلیه دانسته، این نیز از کمی استعداد و قابلیت و تنگی سینه و ضیق قلب است.
در پایان شعری از امام خمینی (ره) که خود گویای چهره واقعی صوفیه است می خوانیم:
خار راه منیای شیخ ز گلزار برو
از سر راه من ای رند تبهکار برو
تو و ارشاد منای مرشد بیرشد و تباه
از بر روی من ای صوفی غدار برو
ای قلندر منش، ای باده به کف خرقه بدوش
خرقه شرک تهی کرده و بگذار و برو [1]
از مجموع سخنان امام خمینی چنین استفاده می شود که عرفان آن بزرگوار، مغایر با عرفان تصوف است.
پی نوشت:
1. (دیوان امام خمینی، چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص176)