به گزارش پایگاه خبری
تحلیلی فرقه نیوز، در سراسر متون کلاسیک ادبی و تاریخی ایرانی و همچنین در سرتاسر
متون زرتشتی، اشارهای به سیزده به در نشده است. ریشه سیزده به در مبهم و تاریک
است و میوهٔ آن از این جهت، که در این روز، بسیاری از ایرانیان، به طبیعت
حمله کرده و دست به نابودی آن میزنند تلخ است. به همین مناسبت و همزمان با فرا رسیدن
روز طبیعت، به سراغ حجتالاسلام مهدی هنرجو، کارشناس و محقق نقد زرتشت و باستانگرایی
رفتیم که در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید:
سوال: پیشینه
۱۳
به در در تاریخ ایران را بفرمایید
پاسخ:
اشاره ای به سیزده بدر قبل از دوران قاجار وجود ندارد و تنها دو اشاره غیر مستقیم
به آن وجود دارد: یکی داستان خسروپرویز در شاهنامه (بدان باغ رفتی به نوروز شاه /
دو هفته ببودی در آن جشنگاه) و دیگری در داستان ویس و رامین که خارج شدن از خانه و
رفتن به صحرا در شعر ذکر شده است. قدیمی ترین گزارش برای دوره فتحعلی شاه است که
این مراسم در باغ شاهی برگزار شد. «در
سیزده عید نوروز تمام اهل حرمخانه می بایست در باغ پادشاهی حاضر شوند و ...» بعد
از این دوره گزارش هایی از ناصرالدین شاه توسط مستشرقین ثبت شده است.
لازم به ذکر
است سفرنامه نویسان غربی که از دوره صفویه در رفت و آمد مناطق مختلف ایران بودند،
گزارشی از برگزاری برنامه ای خاص در این روز ثبت نکردند. با توجه به کتاب دانشنامه
مزدیسنا، پیشینه و دغدغه اصلی سیزده بدر مباحث کشاورزی و مقوله های مرتبط یا رفتن
به مزرعه و نزول باران و امثال آن می داند و دغدغه عامه مردم در صنوف مختلف نبوده
است.
سوال: آیا ۱۳ به در ریشه زرتشتی دارد؟
پاسخ:
سیزده بهدر در نقل خانم بویس چنین ذکر شده است: ارتباط سیزده بهدر وقتی که در میان
قرن دوازدهم زرتشتیان با اعتدال ربیعی نوروزِ غیرمذهبی (بیسـت و یک روزة) خود را
جشن میگرفتند ... سیزدهمین روز از جشن نوروز به خـودیِ خود اهمیت خاصی نداشت؛ اما
وقتی که نوروز بر طبق تقویم زرتشـتی ثابـت شـد سیزدهمین روز پس از ششـم فـروردین
تبـدیل بـه 19 فـروردین شـد و ایـن روز نوزدهم ... مصادف با جشن سالانه فِرَوَشیهاست.
ایـن روز در زمـان هخامنشـیان رسمی شد و مورد علاقه بسیار جامعه بود و این روز یکی
از مقدس تـرین روزهـا تلقی میشد. ظاهرا جشن ایـن روز در مقایسـه بـا جشـن روز
فروردیگـان بیشـتر خوش میگذشته است چون در این روز مردم خانه های خودشان را ترک میکردند
تا مانند مهمانانشان در جشن گرفتن و شادی کردن شرکت کنند و لذت ببرند. ایـن مراسم
خـارج از محـدودة روزهـای مقدسِ مذهبی(یعنی 18 روز از تاریخ 25 سپندارمذ تا 8
فروردین) بود و هرگز بخشی از آن نبود؛ اما این مراسم در میان 21 روز نوروز غیر
مذهبی قرار داشت. بنابراین وقتی که نوروز غیر مذهبی در بهار جشن گرفته می شد این
روزهای دوست داشتنی جشن روز سیزدهم باید بخشی از آن بودند و از زمانی که این روز
سیزدهم رابطه اش را با 19 فروردین از دست داد، جشن و سرور در مکان های باز، صرفا
به خاطر روز سیزدهم برگزار می شد و به طور کلی بدون هیچ نیت خالصانه ای بود. این
حقیقت که هم زرتشتیان و هم مسلمانان شیعه سیزده بدر را جشن می گیرند اذعان کننده
این است که پیش از آنکه بسیاری از ایرانیان به اسلام بگروند این سیزده بدر در
نوروز غیر مذهبی 21 روزه گنجانده شده بود.
جدای
از این مطلب، سیزده بهدر مخصوصِ زرتشتیان وجود نداشته است و رسمی بوده که فیمابین
مهمان و میزبان در ایام نوروز و با اندیشه کشاورزی
انجام می شده است.
سوال: ریشه نحس بودن عدد ۱۳ که در عوام نقل میشود را
بفرمایید
پاسخ:
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه جدولی از روزهای سعد و نحس در معتقدات ایرانیان
آورده که در آن، روز سیزدهم در گاهشماری ایرانی روز تیر نامیده می شود که بدشگون
است. روایتی از امام صادق بیان می کند که سلمان فارسی و دیگران روز سیزدهم همه ماه
های ایرانی را نحس و بد می دانستند و از انجام کارها در این روز پرهیز داشتند. این
نشان دهنده اعتقاد به شومی روز سیزدهم در ایران باستان است. نحس دانستن روزها
منحصر در ایران باستان نیست و در فرهنگ های دیگر اقوام و ملل نیز رایج بوده است.
در
نقلی بحث سیزده بهدر را به اصحاب الرس ارتباط داده اند و فلسفه نحس بودن و رفتن
به طبیعت را چنین نقل کرده اند: در عیون اخبارالرضا و همچنین علل الشرایع، شیخ
صدوق از امام رضا (علیهالسلام) حدیثی را در مورد اصحاب رس نقل میکند که مفصل این
حدیث چنین است:
امام
رضا (عليهالسلام) فرمود: مردى از اشراف قبيله بنىتميم بهنام عمرو، سه روز پيش
از شهادت اميرالمؤمنين، به حضور آن حضرت رسيد و عرض كرد: اى مولاى من! تقاضا دارم،
داستان اصحاب رس را که قرآن کریم از آنها نام برده برایم بيان فرماييد. اميرالمؤمنين
فرمودند: پرسشى کردى كه پيش از تو كسى از من سؤال نکرده و بعد از من نيز كسى خبر
آنها را به تو نخواهد گفت، مگر آنكه از من حديث كند؛ بدان اى مرد! در كتاب خدا
هيچ آيهاى نيست، مگر آنكه تفسير آن را مىدانم و زمان نزول و شأن نزول آن را
مطلعم، سپس به سينه مبارك خود اشاره کرده و فرمودند: در اينجا علم و دانش بىپايانى
است، اما جويندگان آن بسيار كم هستند و بهزودى وقتى كه ديگر مرا در بين خود
نبينند، پشيمان خواهند شد. اى تميمى! اصحاب رس مردمى بودند كه درخت صنوبر را پرستش
مىكردند و آن را در فارسى «شاه درخت» مىناميدند و آن درختى بود كه پس از طوفان
نوح، در كنار چشمه آبى بهنام «روشناب» كاشته شد. قوم مزبور بعد از عصر حضرت
سليمان در روى زمين مىزيستند و دوازده شهر در كنار رود ارس در بلاد مشرق زمين بنا
كرده بودند و به همين مناسبت آنها را اصحاب رس ناميدهاند، در آن زمان در روى زمين
نهرى پر آبتر و بهتر و گواراتر از رود ارس وجود نداشت، و هيچ شهر و ديارى آبادتر
از شهرهاى ايشان نبود. نام دوازده شهر آنها عبارت بود از: آبان، آذر، دى، بهمن ،
اسفندار، فروردين، ارديبهشت، خرداد، تير، مرداد، شهريور و مهر؛ مركز كشور و سلطنت
آنها شهر بزرگ اسفندار و نام پادشاه ايشان تركوذ بن غابور از نوادگان نمرود بود؛
... چشمه روشناب و اولين صنوبر در شهر اسفندار بود. اصحاب رس در هر ماه عيدى
داشتند كه در پيرامون درخت صنوبر اجتماع کرده و درخت را با انواع زيورها مىآراستند،
گاو و گوسفند بسيار قربانى مىكردند و آتش افروخته و قربانىهاى خود را در آتش مىانداختند
و چون دود قربانيها بلند مىشد، همگى به سجده افتاده و به نيايش مىپرداختند و مىگفتند:
خداى ما از ما راضى شو؛ در اين وقت، شيطان درخت صنوبر را مىجنبانيد و از ساق درخت
صدايى مانند آواى كودك بر مىخاست كه اى بندگان من! از شما خشنود شدم. مردم از
شنيدن صداى مزبور خوشحال شده و به لهو و لعب و شرب خمر مشغول و يك شب و يك روز در
آن مكان توقف كرده و روز ديگر به جايگاه خود باز مىگشتند و عيد هر شهرى، منسوب به
آن شهر بوده و ايرانيان نام دوازده ماه سال خود را از نام دوازده شهر مذكور اقتباس
كردهاند. در هر سال، يك مرتبه اهالى دوازده شهر بهسوى شهر اسفندار كه مركز كشور
و جايگاه چشمه روشناب و صنوبر اصلى بوده، مىرفتند و عيد بزرگ خود را در آنجا
برگزار مىکردند. بدين ترتيب كه در كنار صنوبر سراپرده مجلل و رفيعى از ديبا كه به
انواع صورتهاى مختلف مزين شده بود، ميزدند و به آن سراپرده دوازده در، تعبيه
كرده بودند كه اهالى هر شهرى از در مخصوص خود وارد مىشدند. خارج سراپرده به نيايش
صنوبر پرداخته و قربانى براى آن درخت، خيلى بيشتر از ساير درختها مىآوردند. آنگاه
شيطان درخت را به شدت تكان مىداد و از ميان درختها به آواز بلند صدايى بلند مىشد
و مردم را وعدهها و اميدوارىها مىداد، مردم سر از سجده برداشته و به لهو و لعب
و شرب خمر مشغول و مدت دوازده شبانهروز، به عدد تمام عيدهاى سال به عياشى مىپرداختند
و روز سيزدهم جشن پايان يافته و به شهرها و خانههاى خود باز مىگشتند؛ چون كفر و
طغيان آن قوم از حد گذشت، پروردگار يكى از بنىاسرائيل از نسل يهودا فرزند يعقوب
را به رسالت مبعوث و براى هدايت آن قوم فرستاد و مدت مديدى آن پيغمبر در ميان آنها
بود و ايشان را به خداپرستى دعوت کرد، ولى آنها پيروى نكردند. هنگام فرا رسيدن
عيد بزرگشان (عید 12 روزه در شهر اسفندار)، آن پيامبر در مقام مناجات با پروردگار
برآمد و گفت: خداوندا! مىبينى كه اين مردم، چگونه رسالت مرا تكذيب و از پرستيدن
تو سرباز زده و درختى را كه هيچ سود و زيانى براى آنها ندارد، پرستش مىكنند.
الهى قدرت و سلطنت خود را بر اين قوم بنما و معبودشان را از بين ببر و درخت صنوبر
را خشك كن! همين كه مردم صبح از خواب برخاستند، ديدند تمام درختهاى مورد ستايش آنها
خشك شده، متحير گشته، جمعى از آنها به يكديگر گفتند: اين مرد كه مدعى است از طرف
خداى آسمان و زمين پيامبر است، براى آنكه از عبادت معبود خود منصرف شده، به خداى
او توجه كنيم، خدايان ما را به جادو و سحر خود، به اين صورت در آورده، ... سپس پس
از اظهار نظرهاى متعدد، تصميم گرفتند پيغمبر خدا را به قتل برسانند. آنها بعد از
اين كار دچار عذاب خداوند شدند در همان موقعى كه مشغول برگزارى تشريفات عيد بودند،
ناگاه باد سرخى به ايشان وزيد. حيران و سرگردان شده به يكديگر پناه مىبردند.
خداوند زمين زير پاى آنها را به گوگرد افروختهاى مبدل ساخت و ابرى بالاى سر
ايشان آمد كه آتش فشانى کرد و بدنهاى آن قوم را مانند سرب مذاب، گداخته و از هم
پاشيد و به اين صورت با بدترين حالى نابود و از صفحه گيتى رخت بربستند.
سوال: آیا سبزه گره زدن در ۱۳ به در ریشه تاریخی داشته و اینکه
اثری دارد؟
پاسخ:
عده ای تاریخچه گره زدن سبزه را به ازدواج فرزندان کیومرث یعنی مشیه و مشیانه
مرتبط دانستند که در آن زمان بجای
مراسم ازدواج، برای اتحاد سبزه گره زده اند و این رسم با همین پشتوانه تا الان نیز
باقی است. هرچند برای این مطلب هیچ سند تاریخی که دال
بر آن باشد وجود ندارد. عده ای گره زدن را ارتباط انسان با طبیعت می دانند.
در
مورد اثر سبزه گره زدن روز سیزده بدر هم صرفا یک درخواست واهی است که اثر آن شاید
تنها پیوند مشیه و مشیانه است و اثر ثابت شده دیگری که واقعیت خارجی داشته باشد،
ندارد.
سوال: آیا ارتباطی بین ۱۳ به در با قتل عام ایرانیان
در زمان خشایار شاه هست؟
پاسخ: در ابتدا میتوان ادعایی مطرح
کرد که افسانه پوریم ارتباط و دلیلی بر جشن سیزده بهدر نیست؛ زیرا اصل زمان و
تاریخ برگزاری این دو برنامه با هم هماهنگ و منطبق نیست. در الگوهای باستانی گاهشماری
ایرانی و یهودی، این دو واقعه حدودا یک ماه فاصله دارد. با توجه به زمان واقعه
پوریم در کتاب استر، این برنامه در روزهای سیزدهم و چهاردهم از ماه اذار یا ادار
اتفاق افتاده است. حال ماه اذار بیشتر نزدیک به اسفند ماه است یعنی معمولاً این
جشن قبل از نوروز خورشیدی برگزار می شده و می شود. براساس گاهشماری کلیمیان زمان
برگزاری پوریم با توجه به تقویم ایرانی یکسان نیست و شاید بر اساس دگرگونی های
تقویمی این دو مراسم با هم یکی شده باشد که موارد نقض آن نیز کم نیست. مثلا در سال
1400 مراسم پوریم در 25 اسفند برگزار شده است. در حالی که زمان سیزده بهدر ثابت و
معین است.
سوال: پیرامون تبدیل شدن ۱۳ به در به روز طبیعت در سایه
انقلاب اسلامی هم توضیحی بفرمایید
پاسخ:
با توجه به اینکه رفتن به دامان طبیعت و اهتمام به درخت و سبزه و طبیعت در اسلام
وجود دارد، و از لحاظ عقلانی نیز موجبات آرامش و روشنی است، لذا معرفی سیزده بهدر
به عنوان روز طبیعت که بعد از انقلاب اسلامی ایرانی صورت گرفت، دارای وجهی دوگانه
است: یکی اسلام و دیگر عقلانیت. اما از دیدگاه معنوی نیز می توان ادبیاتی زیبا را
برای این روز در نظر گرفت که شهید مطهری چنین بیان می کند: «سیزده بدر واقعی ما این
است که از خانههای تنگ و تاریک افکار خرافی خودمان، به صحرای دانش و بینش خارج شویم.»
حتی
مقام معظم رهبری در پاسخ به انجام مراسم روز سیزده بدر بیان می دارند که انجام این
مراسم فی نفسه اشکال ندارد، هرچند مبنای شرعی ندارد. لذا بعد از انقلاب اسلامی
تحول زیادی در زمینه جشن و اعتنا به طبیعت صورت گرفته است.
پایان/