کوروش مجهول‌الهویه؛ تردیدهای جدی درباره پادشاهی هخامنشی

کوروش مجهول‌الهویه؛ تردیدهای جدی درباره پادشاهی هخامنشی
چهره کوروش در تاریخ معاصر ایران، بیش از آنکه حاصل کشف باستان‌شناسی و پژوهش مستند باشد، محصول بازنویسی‌های سیاسی و رسانه‌ای است. تناقض‌های تاریخی، اسناد مشکوک و فاصله زمانی زیاد با رخداد‌های منسوب، همه نشان می‌دهند که ما با یک شخصیت تا حد زیادی ساخته‌وپرداخته روبه‌رو هستیم. برای حفظ سلامت هویت ملی، ضروری است که مردم با این واقعیت آشنا شوند و تاریخ را نه از دریچه تبلیغ، بلکه با نگاه نقادانه مطالعه کنند.
کد خبر: ۱۸۶۵۵
حجت الاسلام مهدی قیاسی کارگرمقدم
نویسنده :
حجت الاسلام مهدی قیاسی کارگرمقدم

کوروش، در روایت رسمی تاریخ‌نویسی مدرن، به‌عنوان بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی و «پدر حقوق بشر» شناخته می‌شود. این تصویر نه‌تنها در کتاب‌های درسی بلکه در تبلیغات رسانه‌ای و حتی در سخنرانی‌های سیاسی تکرار می‌شود. با این حال، بخش قابل توجهی از پژوهش‌های مستقل و نقد‌های علمی اخیر، به یک واقعیت کمتر شنیده‌شده اشاره می‌کنند: هویت تاریخی کوروش آن‌قدر که تبلیغ می‌شود روشن و بی‌ابهام نیست. حتی برخی محققان، وجود شخصی با نام و ویژگی‌های منسوب به «کوروش کبیر» در تاریخ باستان را زیر سؤال برده‌اند.

ضعف شواهد باستان‌شناسی

در نگاه نخست، تصور می‌شود که اسناد باستان‌شناسی وابسته به دوره هخامنشی، تصویری کامل از زندگی و سلطنت کوروش ارائه می‌کنند. اما بررسی‌های دقیق نشان داده که بسیاری از منابع، یا از دوره‌های بعد ساخته شده‌اند، یا تکه‌تکه و مبهم‌اند. کتیبه‌ها و لوح‌های منسوب به کوروش، اغلب از مناطق تحت کنترل بابلی‌ها و یونانی‌ها یافت شده و روایت‌شان با اهداف خاص نوشته شده است. «استوانه کوروش» که به‌عنوان سند حقوق بشر تبلیغ می‌شود، از نظر متخصصان، یک متن سیاسی بابلی است و اساساً به زبان و سبک هخامنشی نوشته نشده؛ بلکه در چارچوب سنت‌های تبلیغاتی پادشاهان میان‌رودان قرار دارد.

فاصله زمانی و بازسازی پسینی

یکی از مشکلات بزرگ در تاریخ‌نگاری کوروش، فاصله زمانی میان رخداد‌های ادعایی و نگارش متن‌هایی است که آنها را توصیف می‌کنند. بسیاری از روایت‌های مهم، چند قرن بعد، توسط مورخانی نظیر هرودوت و گزنفون ثبت شده‌اند. این مورخان یونانی، نه تنها علاقه‌مند به تمجید از پادشاهان موفق بودند، بلکه نگاه‌شان تحت تأثیر سیاست‌های زمان خود، خصوصاً رقابت با دولت‌های شرقی، شکل گرفته بود.

این فاصله زمانی، احتمال تحریف، اسطوره‌سازی و حتی خلق چهره‌ای نیمه‌خیالی از کوروش را بالا می‌برد. در چنین فضایی، تمایز میان کوروش واقعی و کوروش اسطوره‌ای، برای پژوهشگر معاصر کار آسانی نیست.

تناقض در روایات تاریخی

حتی در منابع متقدم نیز تناقض‌هایی جدی دیده می‌شود. در برخی روایت‌ها، کوروش یک فرمانروای بزرگ با رفتار عادلانه توصیف شده، اما در برخی دیگر، همان فرد به بی‌رحمی در جنگ، نابودی شهر‌ها و برده‌گیری شهرت دارد. هرودوت، مثلا، از شکست کوروش در برابر ماساگت‌ها و قتل او سخن می‌گوید، در حالی که روایات بعدی مرگ او را کاملاً متفاوت شرح داده‌اند. این تضادها، به‌روشنی نشان می‌دهد که ما با یک تصویر یکدست تاریخی مواجه نیستیم.

انگیزه‌های جعل و اسطوره‌سازی

پرسش مهم اینجاست که چرا جریان‌های سیاسی و فرهنگی امروز بر تثبیت چهره‌ای قدسی از کوروش اصرار دارند؟ پاسخ را باید در کارکرد این تصویر جست‌و‌جو کرد. یک چهره نمادین با گذشته باشکوه، می‌تواند ابزار قدرتمندی برای بسیج احساسات ملی و ایجاد یک هویت جایگزین باشد. کمپین‌های «روز جهانی کوروش»، تعیین مقبره نمادین در پاسارگاد و پیوند دادن کوروش با مفاهیم مدرن مانند حقوق بشر، همگی با این هدف ساخته شده‌اند.

در این فرآیند، نقد تاریخی به حاشیه رانده می‌شود؛ روایت‌های متناقض نادیده گرفته می‌شوند و اسناد مشکوک به عنوان «حقایق قطعی» به افکار عمومی عرضه می‌گردد.

پیامد‌های فرهنگی و هویتی

تزریق بی‌چون‌وچرای یک شخصیت شبه‌اسطوره‌ای به ذهن جامعه، پیامد‌های خطرناکی دارد. نخست، مردم عادت می‌کنند که تاریخ را نه بر اساس شواهد، بلکه بر اساس آنچه «خوشایند» یا «الهام‌بخش» است، باور کنند. دوم، چنین اسطوره‌سازی‌هایی به‌سادگی می‌توانند جایگزین نماد‌های مذهبی و ارزشی شوند، به‌خصوص زمانی که تبلیغ‌شان با تعارض مستقیم با اسلام و تاریخ اسلامی همراه باشد.

در طول تاریخ، نمونه‌های مشابهی وجود دارد که جعل چهره‌های ملی، به ابزاری برای تغییر مسیر هویت جمعی بدل شده است؛ از قهرمان‌سازی‌های قرون وسطی در اروپا تا بازسازی چهره‌های اساطیری در رژیم‌های مدرن.

ضرورت بازنگری

بازنگری در هویت تاریخی کوروش، یک کار علمی و بی‌طرفانه است که باید در حوزه آکادمیک، با بهره‌گیری از منابع معتبر و تحلیل‌های روش‌شناسانه انجام شود. این بازنگری نه به معنای انکار کامل وجود کوروش، بلکه به معنای شفاف‌سازی، رفع ابهامات و تفکیک تاریخ واقعی از ساخته‌های تبلیغاتی است.

نتیجه‌گیری

چهره کوروش در تاریخ معاصر ایران، بیش از آنکه حاصل کشف باستان‌شناسی و پژوهش مستند باشد، محصول بازنویسی‌های سیاسی و رسانه‌ای است. تناقض‌های تاریخی، اسناد مشکوک و فاصله زمانی زیاد با رخداد‌های منسوب، همه نشان می‌دهند که ما با یک شخصیت تا حد زیادی ساخته‌وپرداخته روبه‌رو هستیم. برای حفظ سلامت هویت ملی، ضروری است که مردم با این واقعیت آشنا شوند و تاریخ را نه از دریچه تبلیغ، بلکه با نگاه نقادانه مطالعه کنند.

گزارش خطا
ارسال نظر