به گزارش فرقه نیوز؛ یکی از حربههای مدعیان دروغین برای دفاع از عقاید باطل خود، استفاده ابزاری از بزرگان و سخنانایشان است. در صدر فرقههای انحرافی، میتوان از صوفیه به عنوان مصداق اتم و اكمل برای استفاده ابزاری از امام خمینی(ره) نام برد، بزرگان صوفیه همواره كوشیدهاند تا خود را عمیقترین و زندهترین حركت در سلوک عرفانی امام جلوه دهند.
فرقههای صوفیه از محبوبیت امام خمینی(ره) به عنوان تكیه گاه اساسی در زمینه گسترش تفکرات انحرافی خود استفاده میکنند و به ترویج اسلام منهای سیاست میپردازند چون پیوست دین و سیاست كارسازترین ابزار برای تحقّق اهداف و ایجاد وحدت و عزت جامعه اسلامی به حساب میآید و تحقق این امر نقطه مقابل اهداف استکبار قرار دارد.
صوفیه با تحریف سیره واندیشه امام خمینی(ره) برای انحرافات خود توجیهات بیپایه و اساسی ذکر کرده به همین جهت تبیین این موضوع و شناخت صحیح خط و اندیشه امام خمینی(ره) برای عدم سوء استفاده فرقه صوفیه از شخصیت عرفانیایشان امری ضروری به نظر میرسد.
تبیین صحیح اندیشه امام خمینی(ره) در مقابل صوفیه از آن روی اهمیت دارد که بزرگان فرقههای مختلف میکوشند تا به اقتضای شرایط و موضوعات مبتلابه، قرائت دلخواه خود را بهاندیشه و مکتب امام نسبت دهند.
جریانسازی صوفیه برای جذب افراد به این گونه است که از یك سری شعارهای هدفمند كه ریشه در دیانت و فطرت مردم دارد استفاده کرده و در زمان تبلیغ و جذب افراد شعار همراهی با نظام و انقلاب از خود سر داده و امام خمینی(ره) را از خود معرفی می کنند تا افكار عمومی را با خود همراه سازند. اما همین كه افراد در جلسات خصوصی آنها شرکت کردند شاهد دگرگونی رویه و شعارهای آنها می باشیم. به همین خاطر معمار کبیرانقلاب در دیوان خود چنین بیان میکند:
از صوفی صفا ندیدم هرگز
زین طایفه من وفا ندیدم هرگز
زین مدعیان که فاش انا الحق گویند
با خودبینی فنا ندیدم هرگز
و در جای دیگر میفرمایند:
در محفل دوست، نيست جز دود و دمى
در حلقه صوفیـــان نه «لا» نه «نعمى»
گر شادى و غم مــیطلبى بیرون شو
اینجا نتوان یافت نه شادى نه غمى
نگاه ویژه صوفیه به یک بعد از شخصیت امام خمینی(ره) در حالی است که امام دارای ابعاد شخصیتی متعددی بودند که تنها با در نظر گرفتن جمیع این ابعاد می توان شخصیت حقیقی ایشان را تبیین نمود. امام خمینی سیاستمدار، اندیشمند، فقیه، عارف، رهبر سیاسی، فیلسوف و... بودند. نادیده گرفتن سایر ابعاد شخصیتی، اندیشهای و عملی امام راحل، تحریفایشان محسوب میشود و کاری بس خطرناک است. از این جهت، بسیار واضح است که اگر از این خط و از این راه منحرف شویم و از آن فاصله بگیریم، دچار خسران عظیمی خواهیم بود. اهمیت این امر وقتی بیشتر روشن میشود که بدانیم، اندیشهها و آرمانهای امام اندیشهها و آرمانهایی فرازمانی و فرامکانی هستند که هر چه زمان بیشتر بگذرد نه تنها از اهمیت آنها کاسته نمیشود، بلکه کارآمدی آنها بیشتر روشن میگردد.
در زمان امام خمینی(ره) جریان مربوط به تصوف که به شکل خانقاه و رابطه مرید و مرادی جلوه می کرد رواج داشت و امام بارها به نقد و نفی آن پرداخت. معمار کبیر انقلاب در کتب و اشعار خود ابتدا به نقد و رد صوفیگری میپردازد که داعیه ارشاد و هدایت مردم دارند و سپس در نقد بعضی از آداب آنها تلاش میکند.
امام خمینی(ره) مظهر تجلی عشق بود و سرشتایشان اصلاحگری طبق شرایط خاص زمانی و مکانی صورت میگرفت. با اشعار خود به جنگ صوفیه رفت و مهر بطلان بر سلوک پوشالی آنها زد و کاری با زبان لطیف و مصلحانه خود انجام داد که فقها، فلاسفه، حکیمان، بزرگان حوزه و دانشگاه قادر به انجام آن نبودند.
بر در میکده با آه و فغان آمدهام
از دغل بازی صوفی بهامان آمدهام
"صوفی اهل دل نیست و لذا نمی تواند پای در وادی عشق گذارد"
رهرو عشقی اگر خرقه و سجاده فکن
که به جز عـشق تو را رهـرو این منزل نیست
اگر از اهل دلی صوفی و زاهد بگذار
که جز این طایفه را راه در این محفل نیست
از صـوفـی ها، صـفـا نـدیـدم هـرگـز
زیـن طـایـفـه مـن وفـا نـدیـدم هـرگـز
صـوفـی که صفـائـیش نباشد، ننـهـد سر
جـز بـر در مرد زر و شـمـشیر و دگر هیچ
این همه ما و منی صوفی درویش نمود
جلوهای تا من و ما را زدلم بزدایی
تو و ارشاد منای مرشد بیرشد و تباه
از بر روی منای صوفی غدّار برو
گوش از عربدۀ صوفی و درویش ببند
تا بجانت رسد از کوی دل، آواز سروش
حلقۀ صوفی و دیر راهبم هرگز مجوی
مرغ بال و پرزده با زاغ هم پرواز نیست
این باهُشان و علم فروشان و صوفیان
می نشنوند آن چه که ورد زبان ماست
بعد از رحلت امام خمینی(ره) فرقه صوفیه با برداشتهای سلیقهای و اهداف شوم خود كنشهای سیاسی همچون گلستان هفتم بوجود آوردند و در مقابل ادعای تأیید سلوک پوشالی خود توسط امام خمینی(ره) نموده تا برهمگان به صورت عملی ثابت شود اگر دین به گونهای اصولی و بر مبنای صحیح در جامعه اجرایی نگردد و برداشتهای سلیقهای و اهداف شوم در آن گنجانده شود، بیشك بالاترین آسیب به نام دین برای دین به وجود میآورد.
امام خمینی(ره) در کتاب شرح چهل حدیث خود در این باره بیان میکند: «آن که خود را مرشد و هادی خلایق می داند و در مسند دستگیری و تصوف قرار
گرفته، اصطلاحات این دو دسته (عارف و حکیم) را به سرقت برده و سر و صورتی
به متاع بازار خود داده و دل بندگان خدا را از حق، منصرف و مجذوب به خود
نموده و آن بیچاره صاف و بی آلایش را به علما و سایر مردم بدبین نموده،
برای رواج بازار خود، فهمیده یا نفهمیده، پاره ای از اصطلاحات جاذب را به
خورد عوام بیچاره داده و گمان کرده به لفظ « مجذوب علیشاه » یا « محبوب
علیشاه »، حال جذبه و حبّ دست میدهد و گاه وقاحت را از حد گذرانده و خود را دارای مقام ولایت کلّیه دانسته اند که منشأ آن تکبّر، جهل و بی استعدادی آنان است»
مصطفی آزمایش قطب یکی از شاخههای جدید صوفیه گنابادیه بعد از حادثه تلخ گلستان هفتم بارها از نورعلی تابنده به عنوان گاندی دوران یاد کرده است، در حالی که میتوان به راحتی با استناد به سخنان خود گاندی مهر بطلان به این مدعیان عرفان زد و ثابت کرد حادثه تلخ گلستان هفتم جنایتی بود که در پوشش دین به عنوان دفاع از انسانِ به ظاهر کاملی صورت گرفت که بارها از نام امام خمینی استفاده ابزاری کرد و مدعی بود امام دستور داده کاری به دکتر تابنده نداشته باشید و آن را به عنوان بزرگترین افتخار خود میدانست!
گاندی در این باره میگوید: فجیعترین و بیرحمانهترین جنایتی كه تاریخ به ثبت رسانیده است، زیر پوشش دین یا انگیزه شریف انجام شده است.
بدون شک با مطالعه سطحی تاریخ تصوف به راحتی در مییابیم که استفاده ابزاری از بزرگانی همچون امام خمینی(ره) در تمام دورانها به نحوی توسط مدعیان دروغین صورت گرفته و میتوان از آن به عنوان یک سلاح ویژه یاد کرد.
مبارزه با دین به نام دین که از حربههای همیشگی دشمنان اسلام بوده و در طول تاریخ حكم سلاحی كم هزینه و سودمند را ایفا میکند همچنان دارای کاربردی ویژه برای فرقه ها و شاخههای مختلف است.
تاریخ گواهی می دهد بیشترین تأثیر در تاریخ معاصر ایران، از آن امام خمینی(ره) بوده است. عرفان حقیقی امام بنیانگذار نظامی است که تشکیل آن در نوع خود بیسابقه بود. امام راحل بیمحابا پای در وادی سیاست نهاده بود و جدایی دین از سیاست را توطئهای از سوی دشمنان اسلام تلقی میکرد. او اهل فقه، فلسفه، کلام و اهل عرفان بود. ایشان سالها در این راه مجاهدتها کرد و ریاضتها کشید و در عرصه سیاست وارد شد و به مبارزه با حکومت وقت پرداخت تا شاهد یکی بودن دین و سیاست باشیم و مهر بطلانی بر تفکرات انحرافی غیر از آن کشید.
در این نوشتار مختصر تلاش گردید ضمن تبیین استفاده ابزاری صوفیه از امام خمینی(ره) به امتداد داشتن این جریان در طول تاریخ و هم سو بودن اهداف و روشهای این جریانها با استکبار که هیچ سنخیتی با شخصیت علمی و عملی امام راحل ندارند اشاره ای کرده باشیم.
انتهای پیام/