خبری تحلیلی فرقه نیوز

کد خبر: ۱۷۵۶
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21

مراقبه از دیدگاه اشو

کلمه « مراقبه» از راقب- یراقب – مراقبه گرفته شده است و به معنای مواظبت می باشد و در زبان فارسی نیز همانند عربی بکار می رود یعنی در زبان عموم مردم مراقبت نیز به معنای مواظبت و حفاظت و صیانت است. معادل انگلیسی مراقبه واژه است. meditation
مراقبه از دیدگاه اشو

 

معنای لغوی و اصطلاحی :
کلمه « مراقبه» از راقب- یراقب – مراقبه گرفته شده است و به معنای مواظبت می باشد و در زبان فارسی نیز همانند عربی بکار می رود یعنی در زبان عموم مردم  مراقبت  نیز به معنای مواظبت و حفاظت و صیانت است. معادل انگلیسی مراقبه واژه است.   meditation
معنای اصطلاحی:
مراقبت نزد اهل سلوک (وعرفان) محافظت قلب از کارهای پست است.  «عبدالرزاق کاشانی» نیز بیان مفصلی دارد که خلاصه آن این است: « مراقبت نزد عارفان، دوام ملاحظه مقصود است، خداوند به حضرت رسول(ص) امر فرمود که مراقبت نماید و منتظر نصرت حق تعالی باشد».  

 


تعریف مراقبه از دیدگاه اشو:
اشو واژه مراقبه را در زبان انگلیسی(meditation ) را با داروی (medieine)از یک ریشه می داند و می گوید:« دارو، جسم را التیام می بخشد و مراقبه وجود را شفا می دهد؛ این دارویی معنوی است».    
سخنان اشو درباره تعریف از مراقبه مشتت و پراکنده است؛ درجایی از آن به « آگاهی » تعبیر می کند و می گوید:
« مراقبه دارای هیچ چارچوبی نیست، مراقبه پنجره نیست، درب نیست، مراقبه تمرکز نیست، مراقبه توجه نیست، مراقبه آگاهی است».
ولی در جای دیگر تعریف دیگری ارائه می دهد و می گوید: « مراقبه روشی است برای خالی شدن از ذهن و رها کردن نفس.  مراقبه تحميل اخلاق، انضباط از بيرون و هر چيزي که از بيرون بيايد را بي‌ارزش مي‌كند همچون اخلاق، وجدان و معنويت، ... حال هر اسمي که مي‌خواهي روي آن بگذار. فقط آنچه در درونت مانند يک نيلوفر آبي شکفته مي‌شود داراي ارزش غايي است يعنی تنها مراقبه».  
پس مراقبه از نگاه اشو در حقیقت تخلیه و خالی نمودن ذهن از همه چیز: اخلاق، وجدان، معنویت و...می باشد. اما آیا این امکان پذیر است یا صرف یک ادعا ست که او می کند؟ آیا امکان دارد انسان همه محتویات ذهن خود را تخلیه کند؟ یا منظور اشو این است که لحظاتی به محتویات فکر نکن؛ اما این معنا نمی تواند باشد زیرا او صراحت می گوید همه آنچه که در ذهن دارای و از بیرون به تو الغاء شده دور بریز و این یعنی پاک کردن تمام اعتقادات و باورها و اندیشه ها از ذهن.


مراحل مراقبه از دیدگاه اشو:
از دیدگاه اشو مراقبه دارای چهار مرحله اصلی است و در پایان شکر گذاری است که آن هم به شکل سرور و رقص نمود پیدا می کند.
مرحله اول: تنفس تند:  ده دقیقه تنفس تند و ژرف از راه  بینی انجام شود . چنانکه هنگام تنفس، بدنتان خواست به جنبش درآید، با آن همکاری کنید.
مرحله دوم: پاک سازی و برون ریزی: در این مرحله فرد هر کاری می خواهد انجام می دهد؛ می خندد، می گرید، می رقصد، جیغ می زند، می پرد، می لرزد. هرکاری ! خود را رها کنید و نظاره گر خود باشید.  
مرحله سوم: هوهو گفتن: به مدت ده دقیقه دست های خود را بالای سر خود بگیرید و در حالی که (مانند صوفیان) فریاد «هوهو» سر می دهید، بالا و پایین بپرید. پس از بالا پریدن، محکم روی پاشنه های خود فرود آیید، به گونه ای که آوای هو به ژرفای مر کز جنسی تان رانده شود خود را کاملا خسته کنید.
مرحله چهارم: پرش:  تنها یک شاهد باشید –یک هوشیاری آگاهانه؛ هیچ کاری انجام ندهید و تنها یک بیننده بمانید، تنها خودتان باشید- بی هیچ کاری ، نه جنبشی، نه خواهشی.   این مرحله باید  به مدت 15دقیقه به طول انجامد و فرد در این حالت در هر وضعیتی که هست میخ کوب شود.
پس از این مراحل نیز مرحله ای با نام « شکر و سپاس گذاری» است که در این مرحله افراد به جشن و پایکوبی می پردازند.  


زمان مراقبه:
از نظر اشو بهترین زمان برای مراقبه« صبح » و « قبل از خواب »  است او می گوید:
« زمان مناسب برای مراقبه، صبح است چرا که بعد از یک شب استراحت کامل شما به مرکز هستی تان بسیار نزدیک می شوید».  همچنین او در جای دیگر، «قبل از خواب» را نیز به عنوان زمان مناسب برای مراقبه معرفی می کند و می گوید: « زمان دیگر برای مراقبه، قبل از خواب است؛ این بار هم به مرکز درونی تان بروید تا در خواب عمیق هم، حتی زمانی که خواب می بینید و آگاه نیستید ، بتوانید هر چه بیشتر به مرکز درونی تان نزدیک شوید».


مکان مراقبه:
از نظر اشو بهتر است برای مراقبه کردن مکان مناسبی را انتخاب کرد که کیفیت مراقبه بالا رود او می گوید:
« برای مراقبه کردن بهتر است مکانی را در نظر بگیرید که کیفیت مراقبه ی شما را بالا ببرد. برای مثال نشستن زیر درخت ، رفتن به میان طبیعت، کنار رودخانه و میان کوه ها و درختان».  وی همچنین در باره انتخاب مکان مناسب برای مراقبه می گوید: « من اغلب احساس کرده ام که اگر نشسته بر زمین مراقبه کنیم، بدن تاثیر عظیم تری بر ما دارد . بدن از خاک ساخته شده است و اگر در حالی که بر زمین نشسته اید مراقبه کنید. نیروهای بدن بسیار قدرتمند تر کار می کنند. تمامی این حرف « یوگی » ها در مورد بالاتر و بالاتر رفتن ها- به کوه ها، به هیمالیا- بدون علت نیست؛ این بسیار علمی است. هرچه مسافت بدن و زمین عظیم تر باشد، جاذبه ی عناصر این جهانی و دنیوی بر بدن کمتر است. بنابراین من عادت دارم که هرشب در حالی که بر درختی نشسته ام مراقبه کنم».   


انواع مراقبه :
یکی از راه های که اشو برای رسیدن به مراقبه که طبق تعریف او همان تخلیه ذهن، بی ذهنی می باشد، «سکس» است.
موضوع سکس و ترویج از منظر اشو بسیار با اهمیت است به طوری که وی چندين کتاب را اختصاصاً به موضوع سکس و آميزش جنسي اختصاص مي‌دهد. اوشو رابطه جنسي را نهفته در تجلي خداوند در انسان مي‌داند و معتقد است سکس باعث عروج انسان به مراتب بالاي عرفاني مي‌شود.؟!! او مي‌گويد: «عشق از آميزش جنسي زاييده مي‌شود و آنگاه عبادت از عشق زاييده مي‌شود و آنگاه خداوند در اثر عبادت در انسان تجلي مي‌يابد و اين انسان به بالاتر و بالاتر و بالاتر و به اوج گرفتن ادامه مي‌دهد».


سکس مقدمه مراقبه و بی ذهنی:
اشو می گوید: « ادراك خود من اين است: انسان نخستين لمحه از فراآگاهي، از مراقبه را در لحظات عشقبازي داشته است ___ نه در هيچ جاي ديگر. تنها در لحظات عشقبازي بود كه انسان ها، براي نخستين بار دريافتند كه اينهمه سرور ممكن است. كساني كه روي اين حقيقت مراقبه كردند، كساني كه عميقاً بر اين پديده ي سكس، اين آميزش، تعمق كرده بودند ديدند كه در لحظات اوج، دروقت انزال، ذهن از فكر تهي مي شود. براي يك لحظه تمام افكار باز مي ايستند. و اين تهي بودن ذهن، اين ناپديدشدن افكار، سبب بارش سرور الهي مي شود. آنان اين راز را دريافتند».


همچنین در یکی از سخنرانی های خود می گوید:
«مايلم تاكيد كنم كه اين كشش قوي و تكرار شونده براي سكس، براي تجربه كردن لحظه اي از حالت سامادي samadhi،  فراآگاهي و بي ذهني no-mind است كه با خود مي آورد. و فقط وقتي مي توانيد از سكس رها شويد كه بدون آميزش جنسي، شروع به تجربه ي سامادي، بي ذهني كنيد. از همان روز شما از سكس رها خواهيد شد».


آموزش سکس از ابتدای کودکی راهی برای کاهش عطش جنسی:
 اشو حتی ترویج سکس برای کودکان را امری مهم دانسته و راه رهایی و کاهش عطش جنسی را آموزش سکس از کودکی می داند، او می گوید: « اگر دنيا بخواهد از دام جنسيت رها شود، كودكان بايد مجاز باشند كه تا جايي كه ممكن است در خانه برهنه بگردند. توصيه مي شود كه دختران و پسران تا حد مقدور برهنه با هم بازي كنند تا تماماً با بدن هاي يكديگر آشنا شونددر سال هاي ابتداي كودكي بايد  درس ها و آموزش هاي اجباري براي مراقبه وجود داشته باشد. در عوض، ما به كودكان ضديت با سكس را مي آموزيم كه مطلقاً احمقانه است.آنان به زودي از اين نكته )رابطه جنسی بین پدر و مادر)هشيار مي شوند و تمامي احترام و اعتبار والدين برايشان ازبين مي رود، زيرا در نظر آنان والدينشان منافق و رياكار هستند. آنان به آنچه كه موعظه مي كنند عمل نمي كنند........و به ياد بسپاريد: كودكاني كه ايمانشان را به والدينشان از دست بدهند، هرگز قادر نخواهند بود به خداوند  ايمان داشته باشند.دومين نكته اينكه بايد به كودكان مراقبه را آموخت __ چگونه آرام، باصفا و ساكت بمانند و چگونه به وضعيت بي ذهنيno-mind برسند. اگر در خانه ها تسهيلاتي فراهم شوند كه آنان بتوانند هر روز دست كم يك ساعت وارد سكوت شوند، كودكان بسيار بسيار به سرعت مي توانند ياد بگيرند كه به اين حالت برسند. و البته اين فقط زماني ممكن خواهد بود كه شما، والدين، نيز همراه آنان به مراقبه بنشينيد. يك ساعت نشستن در سكوت مي بايد در هر خانه اجباري باشد.
در تمرين زندگي بدون عمل جنسي، در رفتن به وراي سكس، در روند دگرگوني انرژي جنسي، مراقبه نخستين قدم است.
گام دوم عشق است. بايد عشق را از وقت نوزادي به كودكان آموزش داد. تاكنون چنين پنداشته شده كه آموزش عشق منجر به دنياي سكس مي شود. ولي اين ترسي بي اساس است. آموزش سكس مي تواند انسان را به عشق رهنمون شود، ولي آموزش عشق هرگز او را به جنسيت گرايي نمي كشاند. حقيقت درست عكس اين است. هرچه عشق بيشتري در درون فرد رشد كند، انرژي جنسي بيشتري به عشق تبديل مي شود و تقسيم مي شود.»


ضدیت اشو با ازدواج :
اشو همچنین برای ترویج مراقبه خود از طریق سکس صریحا با ازدواج مخالفت می کند و آن را عامل هرج و مر ج در دنیای غرب می داند؟؟!! وی می گوید: « نهاد ازدواج كه در طول دويست سال اخير در غرب به وجود آمده، سكس را به سطح رواني مي برد. و براي همين است كه جوامع غربي چنين در هرج و مرج هستند. دليل آن اين است كه شما نمي توانيد به ذهن متكي باشيد. ذهن امروز چيزي را مي خواهد و فردا چيزي ديگر را درخواست مي كند. صبح چيزي را مي خواهد و عصر چيزي ديگر را. چيزي را كه اكنون احساس مي كند، با چيزي كه تنها يك لحظه پيش احساس مي كرد كاملاً فرق دارد».


نقد و بررسی:
بی شک ترویج  سکس و بی بند وباری در جوامع مخصوصا در میان مسلمانان، یکی از اهداف استراتژیک صهیونیزم بین الملل است. این نقشه همان طور که جاسوس انگلیسی« مستر همفر» می گوید برای فروپاشی جوامع از درون است، او در این باره می گوید:
« باید در مسئله بی حجابی زنان، کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند . باید به استناد شواهد و دلایل تاریخی ثابت کنیم که پوشیدگی زنان از دوران بنی عباس متداول شده و مطلقا سنت اسلام نیست. مردم، همسران پیامبر را می دیده اند...پس از آن که حجاب زنان با تبلیغات وسیعی از میان رفت وظیفه ماموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نا مشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند. لازم است زنان غیر مسلمان کاملا بدون حجاب ظاهر شوند تا زنان مسلمان از آنان تقلید کنند».  حقیقتا با خواندن این جملات نزدیکی مراقبه اشو که به وسیله سکس محقق می شود را با اهداف صهیونیزم بین الملل به خوبی پی می بریم و می بینیم چه پیوند بینادینی بین اهداف وجود دارد.


اما اثرات مخرب سکس از جمله گستگی در میان نهاد خانواده و فروپاشی کیان خانواده ها بر هیچ عاقلی پوشیده نیست و تمام ادیان الهی برای مقابله با آن به امر مقدس ازدواج دستور داده اند. « بحران خانواده» حقیقتی است که سالهاست دنیای غرب دچار آن شده و این بحران حاصل و نتیجه ایده سکس و آزادی جنسی است که آنها به راه انداختند. امروزه در کشورهای مختلف اروپایی و غربی با رشد منفی جمعیت روبرو هستیم و در کشورهایی نظیر سوئد برای بچه دار شدن خانواده ها تسهیلات فراوانی در نظر گرفته اند. از طرفی وجود « فرزندان نا مشروع» که پدر و یا مادر خود را نمی شناسند نیز یکی از آثار مخرب ترویج سکس است حال با این اوصاف آیا عقلانی است که دوباره همان مسیر به بن بست رسیده غرب را پیروی کنیم و با تغییر نام آن به مراقبه در آن مسیر تاریک گام برداریم؟! براستی مراقبه اشو( بی ذهنی) که با سکس حاصل می شود چقدر ادامه دارد و چه میزان برای اشخاص فایده دارد؟! آیا تنها دقایقی دور شدن از واقعیت های زندگی مشکلی را حل می کند و شخص پس از آن دیگر مشکلی نخواهد داشت؟! مسلما این گونه نیست و این تنها نوعی گول زدن مخاطب است که ما او را از واقعیت های زندگی اش جدا کنیم و او را از تلاش و همت باز داریم و بگویم راه نجات تو این است که به این چنین مراقبه ای بپردازی؟؟! پس تفکر و اندیشیدن و تولید و رشد و بالندگی که همگی بستگی به یک ذهن فعال دارد به فراموشی سپرده شد و بی خیالی و بی ذهنی و توهم و دوری از واقعیت جای آن را گرفت.


 در مراقبه اشو، زن تا حد یک کالا تنزل یافته و وسیله ای است در دست شهواترانان البته با نام فریبنده رسیدن به بی ذهنی . آرامش ،اما در مقابل این تفکر پوسیده و منحط ، اسلام عزیز به مقام و جایگاه زن ارج نهاده و از آن با عنوان « گل » تعبیر می کند؛ امیر المومنین(ع) در بیان مقام و منزلت بانوان می فرماید: « فان المراه ریحانه؛  همانا زن گل است».


« دکتر گوستالبون» مورخ معروف فرانسوی درباره ارج نهادن و شخصیت بخشی دین مبین اسلام به زنان می گوید:
«اسلام در بهبودی وضع زن بسیار کوشیده و اولین مذهبی است که مقام زن را بالا برده و روی هم رفته زنان مشرق زمین از نظر احترام و شخصیت علمی و تربیتی و سعادت بهتر از زنان اروپایی هستند. اسلام نه تنها زن را یک انسان کامل می داند بلکه احترام به او را ملاک کرامت انسان معرفی می کند؛ ریئس مکتب اسلام( رسول خدا ص) می فرماید: ما اکرم النساء الا الکریم و ما اهانهن الا اللئیم؛ هرگز زنان را گرامی نمی دارد مگر کریمان با کرامت و به آنان اهانت نمی کنند مگر لئیمان بی ارزش».


رقص و پایکوبی نوعی دیگر از مراقبه:
یکی دیگر از انواع مراقبه که اشو ارائه می دهد؛ « ناتاراج » می باشد که این نوع از مراقبه شامل سه مرحله است:
1-چهل دقیقه رقصیدن.
2- 20دقیقه خاموشی و نظاره گری رقص درونی.
3- جشن و پایکوبی و شادمانی.  
همان طور که ملاحظه می فرمایید این شیوه از مراقبه اشو تماما در رقص و پایکوبی خلاصه شده است و البته نام جدیدی به نام مراقبه گرفته است.
نتیجه مراقبه اشو : پوچی زندگی و دنیا
نتیجه این مراقبه وبی ذهنی ای که اشو آن را مطرح می کند این است که او دنیا و زندگی را پوچ  وبی محتوا و بی هدف می داند ؛ وی می گوید: « شخص مي داند كه فقط چند ساعت در آنجا خواهد بود و به زودي حركت خواهد كرد. اتاق انتظار چه اهميتي دارد؟ چه معنايي دارد؟ بنابراين هركاري با آن مي كند: تف مي كند، آن را كثيف مي كند.او بي خيال است، در مورد اتاق انتظار فكر نمي كند  هرچه باشد او به زودي آنجا را ترك مي كند.ما با زندگي همينگونه رفتار مي كنيم» همچنین در جای دیگر دنیا را به یک حباب صابون بی ارزش تشبیه می کند و می گوید: «« تو چه هستی ؟ زندگی تو چیست ؟ یک حباب صابون ، فقط یک لحظه رویا . نگذار بر تو تأثیر بگذارد . اگر شخص بتواند آگاه بماند و تحت تأثیر موفقیت و شکست ، تمجید و ناسزا ، دوست و دشمن قرار نگیرد ، آنگاه شخص به سرچشمه ی اصلی بازمی گردد . شخص شاهد می شود . تو به خاطر آن مضطرب نمی شوی ،  فراتر از آن می اندیشی ، فراتر از آن نگاه می کنی ـ ـ این رازی بزرگ است . یکی از رازهای بزرگ بودا  .فقط تلنگری است بر آن که همه چیز ناچیز و گذرا است . یک رویای نیمه ی تابستان . آن می رود . هم اکنون می رود . تو نمی توانی آن را نگه داری  احتیاجی به محکم نگه داشتنش نیست . احتیاجی به هل دادنش نیست . آن به دلخواه خودش می رود ، خوب یا بد ، هرچه هست ، می رود . همه چیز می رود . رودخانه جاری است . تو نا آشفته باقی بمان ، یک شاهد . این مدیتیشن است ».


نقد و بررسی:
اگر دنیا را همان طور که اشو تعریف می کند همانند یک حباب صابون بدانیم آیا دیگر کار و تلاش و نوآوری و خلاقیت معنا و مفهومی پیدا می کند؟ آیا کسب علم و فضیلت و اخلاق معنا پیدا می کند؟. اگر چه در نگاه بدوی و بدون دقت به نظر برسد که او قصد نفی دنیا گرایی را دارد ولی با دقت در سخنان او خلاف این مطلب ثابت می شود. اشو در یکی از مصاحبه هایش، خود را به عنوان رهبر و پیشوای سرمایه داران معرفی می کند و می گوید: بقیه ادیان برای فقرا بودند من می خواهم برا ی ثروتمندان باشم. و از طرفی آن قدردر زندگی شخصی غرق در مادیات و دنیا گرایی شده که90 خودروی رویز رویز دارد؟! حال چگونه این انسان طماع می تواند در پی زهد و نفی دنیا گرایی باشد؟!    


حال که مراقبه از دیدگاه اشو بررسی شد قضاوت را به شما خواننده گرامی می سپاریم و تنها سوالاتی را مطرح می کنیم:
1- آیا برای رسیدن به آرامش انجام مراقبه ای که اشو می گوید و حداقل یک ساعت در هر نوبت به طول می کشد مطلوب تر است یا اینکه انسان در طول شبانه روز چهار پنج وعده آن هم در حد پنج تا ده دقیقه مراقبه ای منطقی و عقلانی داشته باشد؟ کدام یک تداوم بیشتری دارد؟
2- آیا مراقبه اشو حقیقتا مراقبه است یا نوعی فرار از مشکلات و پاک کردن صورت مساله به جای حل آن است؟
3-  آیا رقص و سرور مفرط مشکلی را از مشکلات انسان افسرده یا دارای مشکلات مختلف حل می کند یا تنها برای لحظاتی چشم او را بر روی واقعیت های زندگی می بندد؟
4- احساس انرژیی که فرد پس از مراقبه می کند آیا اثرات آن تنفس های آزاد و حرکات مختلف و به جنب و جوش درآوردن بدن و عضلات است یا چیز تازه ای است که تنها با مراقبه اشو حاصل می شود؟ بدیهی است که هر انسان پژمرده و افسرده ای اگر ده دقیقه نفس عمیق بکشد و سپس 25 دقیقه بالا و پائین بپرد، و به دامن طبیعت و کوه و دشت و صحرا برود شاداب و سرحال می شود و این ربطی به مراقبه او ندارد. البته اشو برای اینکه کار خود را جدید و نو جلوه دهد نام آن را مراقبه گذاشته و از الفاظی مثل شاهد و ساکت و ...استفاده می کند و برای عرفانی جلوه دادن روش خود گفتن لفظ « هوهو » را نیز اضافه می کند و مراحلی را نیز برای این نظریه خود می بافد.


مراقبه در عرفان اسلامی:
اما در عرفان اسلامی مراقبه معنایی عمیقی و ژرف دارد و یکی از لوازم سالک الی الله می باشد. امام العارفین امیرالمومنین(ع) مراقبه را این گونه تعریف می کند: « طوبی لمن راقب ربه و خاف ذنبه؛  خوشا به حال آنکه همیشه خدا را در نظر دارد و از گناه خویش بیمناک است» پس مراقبه یعنی« به یاد خدا بودن در همه احوال و مواظبت بر اعمال». حضرت در کلامی دیگر می فرمایند: « ینبغی ان یکون الرجل مهیمنا علی نفسه مراقبا قلبه حافظا لسانه؛  سزاوار است که انسان بر خویش اشراف داشته، همیشه مراقب قلب خود، نگه دار زبان خویش باشد» در نگاه مولی علی(ع) مراقبت باید در سه ناحیه صورت پذیرد:1- نظارت بر اعمال خویش 2- مراقبت از قلب خود{وجلوگیری از ورود مفاهیم غیر الهی در قلب و صفات رذیله}3- مواظبت در گفتار. ولی اشو (همان طور که گذشت)مراقبه را آزادی در عمل و رهایی از هر قید و بند و در نهایت به رقص و پایکوبی رسیدن می داند که تفاوت آن با مراقبه اسلامی بسیار روشن است.
اشو مراقبه را به «تخلیه ذهن»  تعریف کرد در حالی که در عرفان اسلامی از « تخلیه» معنای دیگر و عمیقی اراده شده است. «ابن سینا» برای عارفان چهار مرتبه را قائل است:
1-«تفریق»
2- « نفض »
3- « ترک »
4- « رفض»


که خواجه در شرح کلمات ابن سینا در این خصوص می نویسد:
« تفریق، یعنی دو چیز را از هم جدا ساختن بدون آنکه یکی را نسبت به دیگری ترجیح باشد. « نفض » یعنی تکان دادن چیزی برای جدا ساختن و فرو ریختن چیزهای بی ارزشی، نسبت به آن ، از آن. مانند تکان دادن لباس برای پاک شدنش از گرد و غبار. « ترک » یعنی دست کشیدن و دل کندن از چیزی. « رفض» یعنی همین دست کشیدن از چیزی و رها کردن آن اما با اهمال و بی اعتنایی؛ که از این مراحل به عنوان تخلیه و تزکیه تعبیر می شود».  
پس در حقیقت مراد از تخلیه در عرفان اسلامی همان پاک کردن نفس از چیزهای بی ارزش و رذائل نفسانی است نه اینکه ذهن را خالی کردن آن هم با رقص و پاک کوبی که اشو می گوید. در حقیقت مراقبه ای که اشو می گوید نه تنها تزکیه و تخلیه نفس نیست بلکه خود، اضافه نمودن باری از گناه و آلودگی بر نفس است و نوعی اشتغال به امور لهوی و باطل است که از دید یک سالک طریق الی الله امری مذموم و ناپسند است زیرا عارف اسلامی در پی آن است که خود و اعمال خود را از ما سوی الله بر می کند در حالی که این گونه اعمال باطل مخالفت با پروردگار محسوب می شود و اشتغال به مبغوض الله است.
اشو می خواهد با رقص و موسیقی به تهی شدن ذهن و آزاد شدن از هر قید وبندی برسد  در حالی که با این وسایل نمی توان به آرامش رسید. رقص و موسیقی و مدیتیشنی که اشو دارد تنها برای مدتی انسان را از واقعیت جدا می کند و پس از آن و پیدا کردن تعادل درباره همان مشکلات به سراغ ذهن و فکر انسان می آید و در واقع این درمان نیست بلکه پاک کردن صورت مساله است؛ « آرتور شور پنهاور» متفکر صاحب نظر آلمانی می گوید:
« عیبی که موسیقی دارد، این است که ما را به طور کامل از واقعیات جدا می کند ولی نه کامل».
یا « ویکتور هوگو» می گوید:
« علت اینکه ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در عالم رویاها و خیال ها فرو می رویم».

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
آخرین اخبار