به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز، باور به تناسخ و اینکه روح انسان بعد از مرگ مجدد به عالم دنیا برگردد علاوه بر باورهای دینی با عقل و عقلانیت هم در تضاد است. صدر المتألهین میگوید: "... نفس در اولین مرحلۀ تکوین، درجهاش درجۀ طبیعت است. سپس به تناسب حرکت استکمالی ماده، ترقی میکند تا از مرز نبات و حیوان بگذرد. بنابر این، وقتی نفس در مرحلهای از قوه به فعلیت میرسد هر چند آن فعلیت ناچیز باشد، محال است دوباره به قوۀ محض و استعداد صرف برگردد. به علاوه همانطور که قبلاً اشاره شد، صورت و ماده، شیء واحدی هستند که دارای دو جهت فعل و قوّهاند و با هم مسیر حرکت استکمالی را میپیمایند و در مقابل هر استعداد و قابلیت به فعلیت مخصوصی نایل میشوند.
بنابراین، محال است روحی که از حد نباتی و حیوانی
گذشته، به مادۀ منی و جنین تعلق بگیرد. (صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، الشواهد
الربوبیه فی المناهج السلوکیه، مصحح، آشتیانی، جلال الدین، ص 234، تهران، مرکز نشر
دانشگاهی، 1360ش).
در نظریهی تناسخ، به چه دلیل میتوان بر یکی بودن روح در
دو زمان t1 و t2 حکم کرد؟ اگر ملاک استمرار خاطره باشد، در
اکثر قریب به اتفاق - که طبق نظریۀ تناسخ اکثر افراد جامعه در چرخۀ تناسخ قرار میگیرند-،
فرد هیچ خاطرهای از زندگی گذشته خود ندارد و اگر ملاک استمرار جسمانی است، باز در
فرضیۀ تناسخ مصداقی ندارد؛ چرا که بر اساس این نظریه، فرد گاهی به صورت زن و گاهی
به صورت مرد، گاهی در نوع بشری و گاه در نوع حیوانی به دنیا میآید و اگر ملاک
مشابهت گرایشهای روانشناختی باشد، ثنویت فرد "الف" و فرد
"ب" که در یک زمان از همین مشابهت برخوردارند، قابل توجیه نیست. به تعبیر
دیگر، مشکل چنین مطرح میشود که چه مقدار مشابهت در خصوصیات روانی لازم است تا حکم
به وحدت دو نفر مفروض شود؟ پس استمرار هویت شخصی در دو زمان مفروض امکانپذیر نیست.
امام خمینی استدلال اهل تناسخ به ظواهر آیات و روایات را
مورد نقد قرار داده و معتقد است، دلیل دیگر اهل تناسخ این است که ظاهر کلمات
فلاسفه بلکه آیات الهی و روایات دلالت بر تناسخ دارد نظیر آیه «قال اخسئوا فیها
ولا تکلمون» و «کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلوداً» همچنین حدیثی که میفرماید: اهل
تکبر بهصورت مورچه کوچک محشور میشوند.
امام خمینی معتقد است اهل تناسخ با این بیانات خواستهاند
تناسخ را تصحیح کنند، لکن اولاً ظواهر در مقابل ادله عقلیه به هیچ نحوی نمیتواند
پایداری کند. ثانیاً اهل تناسخیها که به این آیات استدلال میکنند خلط میان تناسخ
ملکوتی و ملکی کردهاند. آن چیزی که محال است تناسخ مُلکی است و الّا تناسخ ملکوتی
که همان بروز ملکات نفس و انشا و ظهور نفس است و از باطن خود نفس بروز میکند محال
نیست. امام خمینی سخن اهل تناسخ را کلامی غیر برهانی میداند که میتوان منشا آن
را دیدگاه برخی فلاسفه در تناسخ ملکوتی و تمثل حیوانی دانست. (خمینی، روح الله،
تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳،
ص۱۹۲،
تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵. خمینی، روح الله، دانشنامه
امام خمینی، ج۳،
ص۵۳۶،
تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰).
در احادیث و روایات شیعی به عقاید اهل تناسخ اشاره شده و
اعتقاد به آن بشدت محکوم شده است. حدیثِ مشهور «مَن دانَ/ قال بالتناسخ فهو کافر»
(هر که به تناسخ گراید کافر است) ازاین جمله است. همچنین در توقیع امام زمان، از
محمد بن نُصَیر نُمَیری ــ که اهل غلو و تناسخ بوده ــ تبری جسته شده است. تضعیف
راویانِ معتقد یا متهم به تناسخ نیز بطلاناین عقیده را در نظر شیعه نشان میدهد. این
امر بخصوص از آن جهت اهمیت دارد که دسته مهمیاز اهل تناسخ را غلات شیعی تشکیل میدادند
و همین امر موجب نسبت دادن تناسخ به شیعه شده است. (احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج،
ج۲، ص۴۷۴ـ ۴۷۵، چاپ محمدباقر موسوی خرسان،
بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱. محمد
بن محمد مفید، تصحیح الاعتقاد بصواب الانتقاد، ج۱، ص۶۹، أو، شرح عقائدالصدوق، قدم
له و علق علیه هبة الدین شهرستانی، قم ۱۳۶۳ ش. عبدالحسین امینی، الغدیر فی الکتاب و السنة
و الادب، ج۲،
ص۲۵۲ـ۲۵۳، ج ۲، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.)
نویسنده مهدی قیاسی کارگرمقدم
پایان/