پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: در فضای فعلی گفتمان مهدویت، شاهد فعالیت دو جریان همجهت، اما متفاوتنما هستیم؛ از یک سو، مهدیستیزی علنی با ابزارهای الحادی و رسانهای تمدن غرب، و از سوی دیگر، مهدیباوری سلبی و انفعالی که با نقاب دین، مسئولیت اجتماعی و سیاسی شیعه را به تعطیلی میکشاند. اگرچه دومی در پوشش باور به امام زمان (عجلاللهفرجه) ظاهر میشود، اما در واقع، کارکرد آن با اولی مشابه است: تعلیق عدالتخواهی و حذف گفتمان حکومت دینی در عصر غیبت.
کانال تلگرامی «ولایت قریب» با بیش از ۶۰۰۰ عضو، نمونهای عینی از گفتمانی است که با ظاهری دیندار، در باطن به نفی نظام دینی و مخالفت با ولایت فقیه میپردازد. این کانال خود را «بیزار از خرافه»، «جستوجوگر حقیقت اسلام»، «متمسک به ثقلین» و «معتقد به ولایت خاص معصوم» معرفی میکند و ادعا دارد که تنها از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) تبعیت میکند و در انتظار ولایت معصوم و «ولایت قریب» است [1].
در ظاهر، دفاع از دینداری ناب مطرح میشود، اما در محتوا، بهصراحت با هرگونه قیام، کنش اجتماعی یا تشکیل حکومت دینی در عصر غیبت مخالفت میشود. چنین حرکتی تنها زمانی مشروع دانسته میشود که متصل به قیام قائم (عجلاللهفرجه) باشد و آنهم در قالب نمونههایی، چون قیام یمانی، خراسانی یا شعیببنصالح. این جریان، با استناد گزینشی به روایاتی، چون «کلُّ رایةٍ تُرفَعُ قبلَ قیام القائم، فصاحبها طاغوت»، هرگونه پرچمداری و تشکیل حکومت را پیش از ظهور، طاغوت میخواند.
این نگاه، ضمن نادیدهگرفتن دهها روایت تأییدی نسبت به قیامهای مشروع (نظیر قیام زید، یمانی، اهل قم) و نیز بدون لحاظ مبانی اجتهادی، سیاق صدور، اقوال فقها و شرایط سیاسی عصر صدور روایات، به تحریفی سیستماتیک در فهم دین دامن میزند. درحالیکه فقهای شیعه تأکید کردهاند این روایات، ناظر به قیامهاییاند که با نیتهای فاسد، روشهای طاغوتی یا اهداف غیر دینی صورت میگیرد، نه مطلق هر پرچم و قیام در عصر غیبت. امام خمینی (ره) با استناد به همین مبانی، ولایت فقیه را نه بهعنوان ادعای معصومیت، بلکه بر اساس عقل، فقه، اجماع و ضرورت اداره جامعه اسلامی تبیین کرد. [2] تعطیلی حکومت دینی در عصر غیبت، خواسته دشمنان دین و مقدمه نفی عملی آموزههای اجتماعی اسلام است. پافشاری بر پرهیز مطلق از هر شکل حکومتداری پیش از ظهور، در نهایت همراستا با پروژه سکولاریسم دینی است؛ هرچند به نام انتظار و دینداری مطرح شود.
جریانهایی مانند «فرقه احمد الحسن» با ادعای ارتباط خاص با امام زمان (عجلاللهفرجه)، اصل مهدویت را از طریق خرافهگرایی و ادعاهای نیابت خاص مخدوش میکنند. اما از سوی دیگر، جریانهایی مانند «ولایت قریب»، در لباس ضدخرافه، هرگونه ولایت مشروع، عقلانی و فقهی در عصر غیبت را مردود میدانند. هر دو جریان در کارکرد، نتیجهای مشترک در انکار نقش دین در حکومت و تعلیق عدالت به آیندهای نامعلوم دارند [3].
شعار «انتظار برای ولایت قریب» که توسط این کانال و امثال آن تبلیغ میشود، بهظاهر مبتنی بر ایمان به ظهور ولیالله الاعظم (عجلاللهفرجه) است. اما با دقت در محتوای آن درمییابیم که این انتظار، هیچ الزام عملی، تکلیف اجتماعی یا کنش سیاسی به همراه ندارد. این انتظار، برخلاف آموزههای شیعه که انتظار را زمینهساز و همراه با آمادگی و اقدام معرفی کردهاند، به بیعملی، سکوت، و طاغوتپذیری مشروعسازیشده میانجامد.
اگرچه این جریانها در اقلیتاند، اما به دلیل هماهنگی با خواست قدرتهای سکولار و برخورداری از تریبونهای خاص، در تأثیرگذاری موفقاند. این جریانها برخلاف انقلابیون مهدوی، نهتنها با طاغوت مبارزه نمیکنند، بلکه بهواسطه انفعال فکری و فقهی، زمینه استمرار سلطه او را فراهم میکنند. نقاب «مهدیباوری» آنان، ظاهری فریبنده برای ترویج سکوت و انفعال است.
در نهایت، جامعه شیعه امروز باید میان دو مسیر انتخاب کند: یا بهسوی مهدییاوری فعال با هدف زمینهسازی، قیام، تمدنسازی و مقابله با ظلم حرکت کند؛ یا در دام مهدیباوری خنثی و بیتکلیف بیفتد که جز بازتولید وضعیت فعلی، خدمتی به امام عصر (عجلاللهفرجه) نمیکند.
بیعملی بهنام تقوا، نفی حکومت دینی بهنام مهدویت، و تعطیلی فریضه عدالت بهنام صبر، همه در عمل با فلسفه ظهور و رسالت قیام مهدوی تعارض دارند.
این گزارش نشان میدهد که در پشت نقاب «انتظار ناب»، گاه پروژهای بزرگ برای خنثیسازی عدالتخواهی شیعه نهفته است؛ وظیفه ما شناخت و مقابله علمی و فرهنگی با آن است.