پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: در سالهای اخیر، پروژهی کوروشسازی به یکی از کلیدیترین ابزارهای رسانهای و هویتی غرب و صهیونیسم بدل شده است. کوروش، چهرهای که در لابراتوار اسطورهسازی غرب بازسازی شده، امروز نه فقط در سیاست و تبلیغات اسرائیل، بلکه حتی در آیینهای مذهبی افراطیون یهود نیز جایگاهی شبیه به قهرمانان مقدس پیدا کرده است. ریشهی این فرایند را باید در بازخوانی و جعل آرامگاهها و متون و حتی دعاها جستوجو کرد. جایی که آرامگاه سادهای، که تا چند دهه پیش فقط «مقبره مادر سلیمان» نام داشت و ایرانیان بومی هیچ شناختی از کوروش بهعنوان صاحب آن نداشتند، با سندسازی و مداخلهی باستانشناسان غربی، به یکباره به آرامگاه کوروش بزرگ بدل شد؛ حقیقتی که علی مصلح، مدیر گروه باستانگرایی حوزه علمیه قم، آن را یک مهندسی هویتی هدفمند از سوی غرب میداند؛ پروژهای که بهزعم او قرار است با تضعیف پیوند نسل جدید با هویت اسلامی، یک هویت باستانگرایانه و ملیگرای افراطی را جایگزین کند و بهتدریج شکاف میان گذشتهی دینی و امروز ایران را عمیقتر سازد (دیدبان ایران).
این اسطورهسازی البته فقط به روایتهای آکادمیک یا فضای رسانهای خلاصه نمیشود. کوروش وارد مناسک عبادی شده؛ تا آنجا که سایتهای خبری گزارش دادهاند اسرائیلیها برای کوروش دعا میخوانند و در نمازهای مذهبی خود یاد او را زنده نگه میدارند. چنین رخدادی، معنایی فراتر از تقدیس یک جریان تاریخی دارد؛ تبدیل کوروش به نشانه و «منجی» فرضیِ یهود نهتنها برای مشروعیتبخشی به طرحهای صهیونیستی در منطقه بلکه برای تحمیل پیوندی جعلی میان میراث ایران و اهداف سیاسی امروز اسرائیل است. این همان جاییست که آرامگاه کوروش، که هنوز حتی بر هویت تاریخیاش اجماعی در میان کارشناسان نیست، به ابزاری برای نزاع گفتمانی و هویتی جدید بدل میگردد (ایکنا).
در این بین، آنچه بیش از همه به چشم میآید، اصرار بر تقابل هویت باستانی ایران با هویت دینی است. حجتالاسلام نوادری، از حوزویان منتقد این جریان، تأکید میکند که کوروش نه تنها همان ذوالقرنین قرآن نیست، بلکه در واقع یک اشغالگر محسوب میشود. او هشدار میدهد که باستانگرایی و علمزدهگی افراطی پیرامون چهرههایی همچون کوروش، وسیلهای هدفمند برای برساخت هویتی جدید است؛ هویتی که در تعارض با اسلام قرار میگیرد و تلاش میکند دین را تدریجاً به حاشیه براند. اینجاست که وجه تمایز و تضاد هویتی میان نسلها، عمق بیشتری مییابد و ناخواسته جامعه را به سمت دوگانههای فرساینده سوق میدهد (رویداد24).
اما شاید مهمترین ابزار این پروژه، همان «منشور حقوق بشر کوروش» باشد؛ متنی که بارها و بارها در محافل غربی و صهیونیستی بهعنوان اولین سند حقوق بشر تاریخ جهان تبلیغ و به چهره کوروش پیوند خورده است. استاد نوادری، این مدعا را آشکارا رد میکند و آن را صرفاً ابزاری در دستان صهیونیستها و فراماسونها معرفی میکند؛ ابزاری که نه سندیت علمی دارد، نه حتی در منابع غربی پذیرفته شده است. او بر این باور است که این نوع اسطورهسازی صرفاً برای بهرهبرداری امروزی است؛ با هدف تحمیل چهرهای مدرن از کوروش و گرهزدن او به پروژههای تبلیغاتی نوین حقوق بشر، تا از رهگذر آن هم به پروژه کوروش مشروعیت داده شود و هم واسطهای برای تضعیف هویت اسلامی و انقلابی ایران فراهم آید (جوانآنلاین).
این پروژه تنها به متون یا بناها محدود نمیماند، بلکه حتی تقویم و فرهنگ جمعی را نیز هدف قرار داده است؛ آنجا که روز ۷ آبان یعنی «روز کوروش» در سالهای اخیر به نقطه تمرکز تجمعات و هیاهوی رسانهای بدل شده است. فضاسازیها و سامانههای تبلیغاتی سعی دارند این روز را نماد ملیگرایی افراطی و تقابل تمامعیار با ارزشهای اسلامی معرفی کنند. این مراسم و مناسبتها تنها برای تجلیل از تاریخ یا افتخار ملی نیست، بلکه به تدریج بستری ساختهاند برای بروز تکثر و شکاف جدی در هویت ملی ـ دینی ایران و تبدیل یک مناسبت تاریخی به عرصه نزاع میان سنت و مدرنیته (دانشکده معارف).
علت این سرمایهگذاری آشکار هم روشن است؛ تاریخنگاری صهیونیستها و فراماسونها کوروش و منشور او را نه ابزار شناختِ گذشته که ابزار مهندسی حال و آینده قرار دادهاند. بر اساس شرح خبرگزاری رسا، پروژه اسطورهسازی کوروش ابزاری است برای مشروعیتبخشی به خواستهای استعمارگرانه، و تضعیف پیوند ایران با مظاهر اسلامی و انقلابی. وقتی یک چهره مبهم تاریخی بدل به محور دعای عبادی اسراییل و سند افتخار حقوق بشر غرب میشود، باید پذیرفت که موضوع، صرفاً بازی با تاریخ یا افتخار به گذشته نیست؛ بلکه تلاشی سازمانیافته برای جهت دادن به آینده استـ تلاشی که ثمرهاش میتواند بیهویتی، چندپارهگی فرهنگی، استحاله نسل جدید و در نهایت گامی عملی برای نفوذ بیگانگان در بطن جامعه ایرانی باشد (رسا).
داستان کوروش در روایتپردازی غرب و صهیونیسم، اسطورهای در کارگاه مهندسی تاریخ است؛ ابزاری که نه برای کشف حقیقت که برای تغییر مسیر یک ملت، بازتولید و تحمیل میشود تا آیندهای تازه و خطرناک را به ایران تحمیل کند.