پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز؛ در آستانه سالروز ترور شهیدان رجایی و باهنر از سوی منافقین، نشست خبری ابراهیم خدابنده و مریم سنجابی از آزادشدگان سازمان مجاهدین خلق، در خبرگزاری تسنیم، برگزار شد. در این نشست خبری ابراهیم خدابنده در مورد چگونگی به دام افتادن در سازمان مجاهدین خلق گفت: سال 1332 در تهران متولد شدم و در سال 1350 برای تحصیل به انگلیس رفتم و توانستم در آنجا فوقلیساس خود را بگیرم. در مدت قبل و بعد از انقلاب نیز عضو اتحادیه دانشجویان اروپا بودم.
وی افزود: سال 59 بنا بر دلایلی عضو سازمان مجاهدین خلق و فرقه تروریستی رجوی شدم و 23 سال در خارج از ایران با این سازمان همکاری کردم. فعالیت من بیشتر در بخش روابط بینالمللی بود و در نهایت در سال 1382 بهدلیل اتفاقاتی که رخ داد و خدا کمک کرد توانستم فرار کنم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: در این 10 سالی که در ایران هستم، روی پدیده معروف به هزاره سوم فعالیت کردم، یعنی فرقههای مخرب کنترل ذهنی را بررسی میکنند که در خیلی کشورها و حتی ایران وجود دارد و آنها دست به گریبان هستند. البته نقطه قوت من این بود که 23 سال تجربه تخریب کنترل ذهنی را هم دارم.
خدابنده با بیان اینکه زمانی وارد فرقه رجوی شدم که دغدغه ما جوانان بحث استقلال بود، تصریح کرد: انقلابی در ایران صورت گرفته بود و رژیم شاه که تا بن استخوان وابسته به آمریکا بود، ساقط شد و آرزوی ما این بود که شعار استقلال در جامعه محقق شود.
وی در مورد شعار سازمان مجاهدین خلق در آن زمان گفت: سازمان مجاهدین با این ترفند که جمهوری اسلامی نفی استثمار و سرمایهداری نمیکند و در عین حال نیز به آمریکا وابسته نیست، جلو آمد و مطرح میکرد که تنها نیرویی که میماند سازمان مجاهدین است؛ بنابراین ما نیز با این انگیزه ضدامپریالیستی وارد جریان مجاهدین شدیم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق با بیان اینکه در آن زمان شعارهای سازمان با شعار جوانان منطبق بود، تصریح کرد: وقتی جوانان با این شعار جذب میشدند، دیگر متدولوژی و روش آنها عوض میشد و اهداف کنار میرفت و یکسری مکانیزمهای روانی فرد را حفظ میکند. این مسئله بهگونهای است که سازمان مجاهدین افتخار میکند در جلساتش درندهترین جناحهای امپریالیستی نیز شرکت میکنند.
خدابنده در مورد سفر یاسر عرفات بعد از انقلاب به ایران نیز اظهار داشت: زمانی را به یاد دارم که یاسر عرفات به ایران آمد و مسعود رجوی به وی یک سلاح داد و گفت: "تنها راه شما مبارزه با اسرائیل است و ما حاضریم نیروهای خود را به شما بدهیم". ولی همه این حرفها یک ژست تبلیغاتی خوبی بود و الآن دیگر موضع ضداسرائیلی را نیز در تبلیغات خود نشان نمیدهند.
وی افزود: ما در منچستر بودیم که کنسولگری ایران را بمب گذاشتند و ما تصورمان این بود که آمریکا این کار را انجام داده، ولی بعد از اینکه آمریکا سازمان مجاهدین را در لیست تروریستها گذاشت، واکنش رجوی این بود که زمانی که ما هفت تیر و هشت شهریور را به وجود آوردیم در لیست ترورها قرار نگرفتیم و زمانی که ترورهای سالهای 60 انجام شد، ما در لیست ترور قرار گرفتیم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: زمانی این کار صورت گرفت که دولت اصلاحات در آمریکا روی کار آمده بود و میخواست باب گفتوگو را باز کند، لذا اسم ما را در لیست ترورها گذاشتند. این مسئله نشان میدهد که ترورهای 7 تیر و 8 شهریور با تأیید آمریکا بود ولی آن زمان برای ترورها ژست کور کردن خط وابستگی را میگرفتند.
خدابنده در مورد وضعیت امروز سازمان مجاهدین خلق و چگونگی فعالیت آنها نیز تصریح کرد: امروز فعالیتهای سازمان مجاهدین مخاطب ملت ایران نیست و آنها دنبال پایگاه اجتماعی نیستند و بیشتر جلب نظر اسرائیل و آمریکا را دنبال میکنند.
وی با بیان اینکه سازمان مجاهدین امروز در ایران خط فرقهای جذب فرد را دنبال میکند، تصریح کرد: این مسئله بهگونهای است که میخواهند عناصر را بهشکلهای مختلف جذب کنند، زیرا میدانند عناصر با تبلیغات سازمان جذب نمیشوند و فقط با ارتباط است که میتوانند آنها را جذب کنند، بهعنوان مثال افراد را بهعنوان یک خبرنگار جذب میکنند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق خاطرنشان کرد: خیلی از کسانی که در اشرف جذب شده بودند، میگفتند: ما حتی اسم سازمان مجاهدین را نشنیده بودیم، و برای کار به ترکیه رفته بودند و بعد به آنها گفته بودند: رفتن شما به اروپا غیرقانونی است و باید به عراق بروید. بر همین اساس پس از مدتی از قرارگاه اشرف سردرآوردند.
خدابنده در مورد اینکه مجاهدین چه تهدیدی برای ایران دارد، اظهار داشت: از نظر سیاسی سازمان مجاهدین هیچ تهدیدی برای ایران ندارند و از نظر امنیتی نیز تهدید بهمعنای سرنگونی ندارد، ولی میتواند تخریب داشته باشد.
وی در مورد هزینههای گزافی که سازمان مجاهدین برای جذب صرف میکند، گفت: آنها با هزینههای گزافی افراد را شناسایی میکنند و آنها را در دانشگاههای اروپایی جذب میکنند و سپس به آنها آموزشی جاسوسی میدهند که جامعه باید برای این مسائل آگاه شود.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق اضافه کرد: بهنظر من مهمترین این بحثها، بحث حقوق بشر است. زیرا در حال حاضر حدود 3 هزار نفر از اعضای مجاهدین در اردوگاه لیبرتی هستند و بعضی از آنها در حدود 3 سال در اسارت بهسر میبرند و همچنین اولیهترین حقوق انسانی آنها نیز نقض میشود.
در ادامه این نشست خبری مریم سنجابی دیگر آزادشده سازمان مجاهدین خلق گفت: من 13 سال داشتم که وارد سازمان مجاهدین شدم و در آن زمان سیستم جذب سازمان بهگونهای بود که از نوجوانان و دانشآموزان استفاده میکردند. برای همین تعداد زیادی از نوجوانان و دانشآموزان جذب سازمان شدند.
وی افزود: سال 65 بود که به عراق رفتم و بهطور حرفهای وارد سازمان مجاهدین شدم و بعد از چند سال بهدلیل ساختار پیچیده سازمان مجاهدین فهمیدم که سازمان مجاهدین چه ماهیتی دارد و در چه مسیر انحرافی حرکت میکند. بنابراین از طریق روشنگریهایی که از طرف خانوادههایی که اطراف کمپ میآمدند، متوجه اشتباهاتم شدم.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خاطرنشان کرد: در سازمان مجاهدین بهگونهای بود که نمیشد بهراحتی از آنها جدا شد و وقتی به آنها میگفتیم: ما میخواهیم جدا شویم، قبول نمیکردند.
سنجابی در مورد تهدیدی که جوانان این دوره را در معرض خطر میدهد، گفت: از سال 70 به بعد ساختار سازمان عوض شد و بهسمت فرقهای رفت و البته ساختار و شرایط محدودتر و پیچیدهتری به وجود آمد تا جوانان را در مسیری قرار دهند که دیگر نتوانند جدا شوند.
وی با تأکید بر اینکه اعضای سازمان مجاهدین رو به ازدیاد نیستند بلکه رو به کم شدن هستند، اظهار داشت: سازمان مجاهدین خلق رو به پیشرفت نیست و بهدلیل ساختاری که در سازمان مجاهدین وجود دارد و نیز فرقهای بودن سازمان مجاهدین، اعضای آن رو به کم شدن هستند.
سنجابی در پاسخ به سؤالی مبنی بر "آیا شیوه جذب در سازمان مجاهدین بهصورت خانوادگی است و شما بهصورت خانوادگی جذب شدید؟" اظهار داشت: شیوه جذب در سازمان مجاهدین از سال 60 در تمام مراکز دانشگاهی و دانشآموزی بود. البته من و برادرم با هم جذب شدیم، ولی اینطور نبود که حتماً بهصورت خانوادگی جذب شوند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: البته در مواردی ممکن بود بهصورت خانوادگی جذب کند ولی میخواستند سوءاستفاده کنند یا کمک مالی بگیرند. مهم این بود که وقتی جذب شدند، دیگر نباید با خانواده خود ارتباط داشته باشند.
همچنین خدابنده در پاسخ به این سؤال ادامه داد: اصلی مبنی بر اینکه بهصورت خانوادگی در سازمان مجاهدین جذب شوند، وجود نداشت. ولی این اصل وجود داشت که اعضا نمیتوانند با خانواده خود ارتباط داشته باشند و البته این اصل یک اصل فرقهای است و هر فرقهای سعی میکند از ارتباط اعضای خود با گذشته و خانواده آنها جلوگیری کند.
وی افزود: آنها سعی دارند از این طریق نگذارند ارتباط عاطفی به وجود بیاید زیرا رابطه عاطفی ضدمغزشویی است و ارتباط با خانواده باعث ایجاد ارتباط عاطفی میشود. ولی در بعضی موارد که امکان جذب نیرو یا امکان جذب مالی را پیشبینی میکردند این اجازه را به اعضا میدادند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق خاطرنشان کرد: مریم رجوی جمله معروفی دارد، میگوید: خانواده لانه فساد است و اصلیترین دشمن به شمار میآید.
خدابنده در مورد اقدام مسعود رجوی در مورد آزاد کردن ملاقات اعضای سازمان مجاهدین خلق با خانوادههایشان اظهار داشت: مسعود رجوی بهدنبال آن بود که در این ملاقاتها سوءاستفاده مالی و یا جذب صورت گیرد، ولی بهعکس شد و هرکسی با خانواده خود دیدار میکند از اشرف فرار خواهد کرد. بنابراین دوباره این ارتباطها را مسدود کردند.
در ادامه نشست خبری 2 تن از آزادشدگان فرقه رجوی که به مناسبت هشتم شهریور سالروز ترور شهیدان رجایی و باهنر توسط منافقین انجام شد، مریم سنجابی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا در سازمان مجاهدین از زنان و کودکان سوءاستفاده میشود، گفت: من چند سال در قسمت پرسنلی بودم ولی اصل مشخصی وجود نداشت که سن و سالی را برای جذب مشخص کنند و یا حقوق بشر را رعایت کنند.
وی در مورد عدم وجود قوانین حقوق بشری و بینالمللی در سازمان مجاهدین خلق اظهار داشت: آنها کسانی را که خانوادههایشان در کمپ اشرف بودند، با ترفند اینکه میخواهند خانوادههایشان را به آنها نشان دهند جذب میکردند و سپس روی آنها کار میکردند. بر این اساس در حدود 280 نفر از کودکان زیر 18 سال و حتی افراد 7 و 8 سال در کمپ اشرف آوردند که این نشان میدهد نه قانونی وجود دارد و نه قوانین حقوق بشر و بینالمللی در سازمان مجاهدین است.
ابراهیم خدابنده دیگر آزاد شده سازمان مجاهدین خلق در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا درست است که سازمان با استفاده از مهاجرتها جذب را انجام میدهد، گفت: جذب در سازمان مجاهدین پنهان است و اینگونه نیست که مسعود رجوی زنگ بزند و بگوید شما را برای عضویت در سازمان مجاهدین دعوت میکنم؛ بلکه آنها از آگهی و کاریابی استفاده میکنند.
وی با طرح مثالی در این رابطه اظهار داشت: یک نفر در آنکارا به اسم علی آنکارایی بود و تا زمانی که اشرف نرفته بود، کسی نفهمید که این شخص عضو مجاهدین است و معمولا این شخص میگفت شما را به آلمان میبرند و مشکلات پناهندگی و شغل شما را حل میکنیم، ولی در نهایت اشخاص سر از قرارگاه اشرف در میآوردند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق ادامه داد: همچنین ممکن است آرش صامتیپور را پشناسید. این شخص زمانی که آمریکا بود میخواست با خانمی ازدواج کند، ولی به او گفتند، اگر میخواهی ازدواج کنی باید به قرارگاه اشرف بیایید. این شخص میگوید بعد از اینکه به آنجا رفتم نفهمیدم که چه شد که کلت به دست در مقابل فرمانده پلیس تهران ایستادم تا او را ترور کنم.
خدابنده با تاکید بر اینکه فرقه رجوی از هیچ دشمنی کوتاهی نخواهد کرد و اگر جایی دستش هم برسد با شیطان هم همکاری میکند تصریح کرد: مسعود رجوی در مورد استراتژی مقابل خود میگوید یک پروژه زدن سران رژیم را داریم که در 7 تیر و 8 شهریور انجام شد و بعد از آن نیز پروژه سر انگشتان زدن را دنبال کردیم و الان باید از مرزها عبور کنیم و وقت ارتشها رسیده است.
وی افزود: من از مسئول مافوق خود که سیدالمحدثین مسئول روابط بینالملل سازمان مجاهدین بود پرسیدم که چرا شما ارزش آزادیبخش میخواهید، ولی در سطل آشغال بمب میگذارید چه استراتژی را دنبال خواهید کرد، گفت: سیدالمحدثین مشخصا گفت این کار به سفارش صدام انجام شده است و استراتژی ندارد.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه سازمان مجاهدین در جریان حوادث بعد از انتخابات سال 88 ایران چه نقشی در اغتشاشات خیابانی داشت نیز گفت: در جریان حوادث 88 سازمان مجاهدین اتفاقا علیه اصلاحطلبان و کسانی که مدعی تقلب در انتخابات 88بودند نیز موضعگیری کرد، ولی جایی که امکان خرابکاری وجود داشت، بمب میگذاشت و اصلا بحث سیاسی نداشت که فلان شعار را بدهند، زیرا فقط میخواستند چیزی جلوی صاحب کار بیندازند.
مریم سنجابی نیز در ادامه این نشست خبری با بیان اینکه در حوادث انتخابات سال 88 سازمان مجاهدین از همین مباحث مربوط به جذب خبرنگاران استفاده میکرد، گفت: سازمان طرفدارانی نداشت، ولی روی این جریان سوار شد و یک علت اساسی که انتخابات به سمت خشونت رفت، کار و هدایت سازمان مجاهدین خلق بود و سازمان نیز اشخاصی را میفرستاد تا آنها شروع به کارهای خشونتآمیز کنند و سپس عکس و فیلمهایی را تهیه میکرد و یا حتی فیلمهایی را میساختند و در یوتوب قرار میدارند.
در ادامه نشست خبری 2 تن از نجاتیافتگان فرقه رجوی که بهمناسبت هشتم شهریور سالروز ترور شهیدان رجایی و باهنر انجام شد، خدابنده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه اعضای سازمان مجاهدین خلق در حال کاهش است، آیا بهنظر شما سازمان مجاهدین تهی و خالی نخواهد شد، اظهار داشت: کسانی که در دام سازمان هستند، شرایط خاصی را دارند و معمولا 2،3 دهه است که با دنیای بیرون هیچ ارتباطی ندارند.
وی افزود: من با نماینده ایالات متحده در عراق ملاقات کردم و وی گفت: ما صد نفر را آوردیم و گفتیم که آیا میخواهید از قرارگاه اشرف خارج شوید؟ گفتند: نه. گفتیم: آیا میدانید خارج از اشرف کجاست؟ ایدهای از آن دارید؟ ولی آنها ایدهای نداشتند، زیرا ظرف 30 سال اطلاعات خود را از سازمان گرفته نمیدانستند بعد از حصارهای اشرف چه بوده و جرأت ندارد به بیرون برود، زیرا برایش جهنم تصویر کردهاند.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق خاطرنشان کرد: با توجه به مطالبی که عرض کردم نمیتوان توقع داشت از کسی که در چنبره و حصارهای ذهنی قرار دارد، پرسید که آیا میخواهد یا نمیخواهد از کمپ خارج شود؛ ازاینرو اگر این افراد بدانند در دنیای بیرون چهچیزهایی میگذرد، یک ثانیه هم در کمپ اشرف نمیمانند.
خدابنده ادامه داد: مثلاً یک نفر گفت: من همه خیابانهای تهران را گشتم، ولی یک لبخند ندیدم، اما وقتی من به تهران آمدم دیدم همهچیز متفاوت است. زمان شاه برخی لباسهای مندرس میپوشیدند، ولی الآن کسانی را نمیتوانید ببنید که لباس مندرس پوشیده باشد. بنابراین کسانی که در کمپ اشرف هستند قربانیان اسیر ذهنی هستند و شکستن حصارهای ذهنی برای آنها سخت است.
همچنین سنجابی در ادامه این نشست خبری در مورد کسانی که از قرارگاه اشرف فرار میکنند، گفت: کسانی که بیرون آمدند بهگونهای بود که بهطور اتفاقی اطلاعاتی را به دست آوردند، مثلاً یکی از مواردی که برای من خیلی جالب بود و آنها میخواستند از طرح این موضوع استفاده منفی ببرند این بود که گفتند زندانیان ایرانی در اوین در هفته فقط میتوانند 4 دقیقه با خانواده خود صحبت کنند. اینجا بود که به ذهنم آمد که اینها نمیگذارند طی این چندین سال ما حتی یک دقیقه با خانوادههای خود صحبت کنیم و چقدر در ایران خوب است که شخص میتواند 4 دقیقه با خانواده خود صحبت کند.
در ادامه این نشست خدابنده در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا هنوز افرادی هستند که بخواهند بهصورت عاشقانه از قرارگاه اشرف فرار کنند، اظهار داشت: بر اساس اطلاعاتی که من دارم فکر میکنم تقریباً ماهی چند نفر از کمپ اشرف فرار میکنند و یا از طریق کمیساریا اقدام میکنند.
وی افزود: افرادی هستند که فدایی رجوی هستند، نه بر اساس دلیل و منطق بلکه کارکردهای روانی آنها را به اینجا رسانده است. من نیز در شرایطی بودم که راحت میتوانستم جان خود را برای رجوی بدهم و فشار روانی به من اجازه نمیداد که فکر کنم. اگر هم سؤال میکردیم به ما میگفتند: ولگردی سیاسی است و چرا این سؤال را میپرسید؟
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق در مورد قطع ارتباط اعضای این سازمان با بیرون نیز اظهار داشت: در زمان صدام ما را با اتوبوس به حرم برای زیارت میبردند، ولی قبل از آن صحن را کاملاً قرق میکردند تا ما ارتباط نداشته باشیم و فقط برای کارهای تبلیغاتی خود فیلم و عکس میگرفتند.
خدابنده در پاسخ به سؤال دیگری مبنی بر اینکه تقریبا حدود چندین سال است که مسعود رجوی کاملا بایکوت خبری است، آیا اطلاعاتی از وضعیت وی دارید؟ آیا خبر مرگ مسعود رجوی صحت دارد، اظهار داشت: رجوی در آخرین تحلیل خود گفته بود که آمریکا قطعا به عراق حمله نخواهد کرد و اگر حمله کند برای ما خوب است و ما به ایران میرویم و کار ایران را تمام می کنیم، ولی برعکس این قضیه اتفاق افتاد و آمریکا به عراق حمله کرد و اهالی اشرف نیز بر اساس خطی که گرفته بودند، میخواستند به مرز ایران بروند که به آنها دستور دادند برگردید. پس از این ماجرا بود که مسعود رجوی دیده نشد و فقط صدایش شنیده میشود.
وی در مورد احتمالهایی که در این زمینه مطرح میشود نیز گفت: یک احتمال این است که مسعود رجوی مرده است، ولی به نظر من خیلی بعید است. احتمال دیگر این است که رجوی در عراق باشد، زیرا برخی میگویند 2 سنگر ضد اتمی در عراق وجود داشت که یکی برای صدام و یکی برای مسعود رجوی بود. الان برخی میگویند ممکن است مسعود رجوی در آنجا باشد.
این عضو سابق سازمان مجاهدین خلق اضافه کرد: احتمال دیگری وجود دارد که به دلیل حضور حزب بعث در اردن مسعود رجوی نیز به آنجا برود و احتمال دیگر نیزآن است که آمریکا باشد، ولی آنها میگویند ما نمیدانیم کجاست ولی به نظر من بعید است که آمریکاییها ندانند که مسعود رجوی کجاست.
خدابنده در رابطه با اینکه آمریکاییها میدانند مسعود رجوی کجاست، اظهار داشت: زمانی که قرار آتشبس را در جریان بسته شدن کمپ مطرح کردند، طبق قوانین آمریکایی باید قرارداد با فرمانده اصلی و فرمانده کل قوا بسته میشد . بنابراین وقتی قرارداد بسته شد، یعنی بالاترین مقام آمریکایی آمده است. پس مسعود رجوی نیز در طرف دیگر قرارداد حضور داشت. بنابراین جای فیزیکی رجوی اصلا مهم نیست، بلکه جایگاه سیاسی مطرح است.
سنجابی در ادامه این نشست خبری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا علنا نمیگویید از اینکه در سازمان مجاهدین خلق بودید پشیمان هستید، تصریح کرد: وقتی ما الان اینجا هستیم، یعنی اشتباه وارد سازمان شدیم و به نظرم کاری که می توانم انجام دهم تا از طریق آن احساس آرامش کنم، این است که روشنگری کنم و الان نیز زندگی خود را ادامه میدهم.
وی افزود: الان به جرات می توانم بگویم که سازمان حتی یک درصد روی ایدئولوژی اول خودش نیست. به عنوان مثال اول میگت ضد امپریالیستترین است، ولی الان از اعضای جنگ طلب آمریکاییها هستند.
انتهای پیام/