۰۸:۵۴
۱۴۰۴/۰۷/۰۸

«مک‌دونالد با طعم کیمچی»/ از رمزگشایی فرقه‌های رسانه‌ای نوظهور تا استراتژی‌های مقابله هوشمندانه

«مک‌دونالد با طعم کیمچی»/ از رمزگشایی فرقه‌های رسانه‌ای نوظهور تا استراتژی‌های مقابله هوشمندانه
حجت‌الاسلام پیشاهنگ درباره پرونده ویژه «مک‌دونالد با طعم کیمچی» گفت: موج کره‌ای یا هالیو، یک «فرقه رسانه‌ای» جهانی با ظاهری شرقی اما باطنی آمریکایی، در حال مهندسی هویت و سبک زندگی نسل جوان است و اگر بی‌تفاوتی ادامه یابد، می‌تواند همان نقشی را در جهان شرق ایفا کند که مک‌دونالد در فروپاشی شوروی ایفا کرد.
کد خبر: ۱۸۵۸۳

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: پدیده‌ای به نام «هالیو» یا همان موج کره‌ای، این روزها نه‌تنها خیابان‌های سئول را تسخیر کرده بلکه در قلب تهران، استانبول، قاهره و حتی پاریس و نیویورک نیز حضوری پررنگ دارد. کی‌پاپ، کی‌دراما و دیگر محصولات رسانه‌ای کره جنوبی، در کمتر از دو دهه توانسته‌اند به صنعتی میلیاردی و ابزاری قدرتمند برای شکل‌دهی به ذائقه نسل جوان تبدیل شوند. در ظاهر، این جریان تنها سرگرمی و موسیقی و سریال است؛ اما در لایه‌های عمیق‌تر، حامل پیام‌ها و ارزش‌هایی است که سبک زندگی غربی را با بسته‌بندی شرقی عرضه می‌کند.

در همین راستا، در همین رابطه پرونده‌ای ویژه با عنوان «مک‌دونالد با طعم کیمچی» گشوده است. در صدر این پرونده، گفت‌وگویی مفصل با حجت‌الاسلام محمدحسین پیشاهنگ، پژوهشگر مطالعات تطبیقی ادیان، انجام داده‌ایم؛ کسی که برای نخستین بار مفهوم «فرقه رسانه‌ای» را درباره کی‌پاپ و کی‌دراما یا موج کره‌ای مطرح کرده است. این گفت‌وگو نه‌تنها بازخوانی علمی و فرهنگی یک پدیده رسانه‌ای است، بلکه تلاشی است برای هشدار و در عین حال امیدبخشی به آینده فرهنگی نسل جوان ایران و جهان اسلام.

«مک‌دونالد با طعم کیمچی»/ از رمزگشایی فرقه‌های رسانه‌ای نوظهور تا استراتژی‌های مقابله هوشمندانه

 

مکدونالد، عامل فروپاشی بزرگترین اتحادیه‌ سرزمینی جهان

آقای پیشاهنگ، چرا پرونده‌ای تحت عنوان «مک‌دونالد با طعم کیمچی» انتخاب کرده‌اید؛ چه پیامی در همین نام نهفته است و چرا پرداختن به جریان کره‌ای در ایران امری ضروری است؟

عنوان «مک‌دونالد با طعم کیمچی» اشاره‌ای مستقیم به یک واقعیت تاریخی در پیوند سیاست و سبک زندگی دارد. زمانی که مک‌دونالد به مسکو وارد شد، فقط یک رستوران افتتاح نشد، بلکه دروازه‌ای گشوده شد برای تغییر سبک زندگی و ذائقه مردم شوروی. همین تغییر آرام و به ظاهر بی‌اهمیت، انتظارات مردم از زندگی و جامعه را دگرگون کرد و به یکی از عوامل فروپاشی بزرگ‌ترین اتحادیه سرزمینی جهان انجامید.

امروز نیز کی‌پاپ و گروه‌هایی مثل «بی‌تی‌اس» همان نقش را ایفا می‌کنند؛ هالیو همان مکدونالد است، با این تفاوت که طعم غذا عوض شده و به‌جای همبرگر، کیمچی عرضه می‌شود، اما درون آن همان اندیشه و سبک زندگی آمریکایی نهفته است.

عنوان «مک‌دونالد با طعم کیمچی» استعاره‌ای است از این واقعیت که اگرچه ظاهر فرهنگ کره‌ای ـ با رنگ و لعاب شرقی و موسیقی و درام بومی ـ به نسل جوان عرضه می‌شود، اما در باطن حامل همان الگوی غربی و آمریکایی است؛ الگویی که در آن مصرف‌گرایی، فردگرایی افراطی، بحران خانواده و ابتذال فرهنگی بازتولید می‌شود. درست مثل غذایی که ظاهرش کره‌ای است اما مزه و ماهیتش غربی است.

این بار «مک‌دونالد کره‌ای» مأموریت دارد شرق و جهان اسلام را فتح کند. پرداختن به این موضوع ضروری است چون ما در آستانه تجربه دوباره همان سناریو هستیم؛ سناریویی که اگر درست فهم نشود، می‌تواند بنیان هویتی نسل آینده ما را تغییر داده و در ادامه جغرافیای سیاسی مشرق زمین را نیز تغییر دهد.

«مک‌دونالد با طعم کیمچی»/ از رمزگشایی فرقه‌های رسانه‌ای نوظهور تا استراتژی‌های مقابله هوشمندانه

 

«هالیو» یک «پروژه تمدنی» با حمایت مستقیم سئول و آمریکا

به نظر شما، رواج روزافزون کی‌پاپ و کی‌دراما در میان جوانان تنها یک پدیده سرگرمی‌ست یا حامل تأثیرات عمیق فرهنگی، اجتماعی و سیاسی؟

کی‌پاپ و کی‌دراما چیزی فراتر از سرگرمی‌اند؛ آن‌ها بخشی از پروژه‌ای حساب‌شده به نام «هالیو» یا موج کره‌ای است که دولت سئول با حمایت مستقیم آمریکا راه‌اندازی کرد. موج کره‌ای (هالیو) یک «پروژه تمدنی» است که با حمایت مستقیم دولت سئول و اتاق‌های فکر آمریکایی طراحی شد تا نخست جامعه کره را تغییر دهد و سپس به بازار جهانی صادر شود.

در این پروژه، سرگرمی ابزاری است برای تغییر ذائقه فرهنگی نسل جوان، القای سبک زندگی غربی و آماده‌سازی آنان برای پذیرش ارزش‌های نظام لیبرالی. پشت صحنه کی‌پاپ تنها صحنه‌های رقص و آواز نیست؛ بلکه ساختار عظیمی از تبلیغات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار دارد که حتی به تغییر رفتار مصرفی، پوشش، روابط عاطفی و حتی اعتقادات نسلهای بعد منتهی می‌شود.

امروز این جریان در حال مهندسی سبک زندگی جوانان در شرق و غرب است. خطر ماجرا آنجاست که اگر منفعل باشیم، ده سال بعد ممکن است جهان شرق و حتی کشورهای اسلامی با پدیده‌ای روبه‌رو شوند که دیگر نمی‌توان آن را صرفاً موسیقی یا فیلم دانست، بلکه یک جریان شبه‌تمدنی است که هویت‌های بومی را بلعیده است. این همان آینده هولناکی است که باید از امروز نسبت به آن هشدار داد.

«مک‌دونالد با طعم کیمچی»/ از رمزگشایی فرقه‌های رسانه‌ای نوظهور تا استراتژی‌های مقابله هوشمندانه

 

آمریکایی‌های چشم بادامی

برخی معتقدند که آثار کره‌ای گرچه ساخت شرقی دارند، اما در واقع حامل فرهنگ غربی هستند. شما چگونه این ادعا را تحلیل می‌کنید؟

اگر به محتوای سریال‌های کره‌ای نگاه کنید، با وجود نمادهای شرقی مثل غذا، لباس یا موسیقی سنتی، روح حاکم بر داستان‌ها چیزی جز غربی‌سازی نیست. قهرمانان آن‌ها همان ارزش‌های آمریکایی را بازتولید می‌کنند.

اگر لایه‌های ظاهری آثار کره‌ای را کنار بزنیم، می‌بینیم آنچه در عمق این محصولات جریان دارد چیزی جز «غربی‌سازی با ماسک شرقی» نیست. درام‌ها و موزیک‌های کره‌ای پر از نمادهای سنتی و شرقی‌اند، اما روایت‌های اصلی آن‌ها حول فردگرایی افراطی، روابط آزاد، مصرف‌گرایی و تضعیف خانواده می‌چرخد. این‌ها دقیقاً ارزش‌های نظام لیبرال آمریکایی است که حالا با بسته‌بندی جذاب شرقی عرضه می‌شود. پس واقعیت این است که هالیو نه ترویج فرهنگ شرق، بلکه نسخه‌ای بومی‌شده از پروژه غربی‌سازی است.

 

جهان در برابر فرهنگ واحد مصرفی

آیا می‌شود گفت مسئله پیامدهای کی‌پاپ و کی‌دراما یک معضل ملی است یا بخشی از روندی جهانی علیه هویت‌های بومی؟

قطعاً این یک پدیده جهانی است. در اندونزی، مالزی و حتی ژاپن اعتراض‌های گسترده والدین به کی‌پاپ وجود دارد. در آمریکا و اروپا نیز خانواده‌ها از «اعتیاد جوانان» به این موسیقی و تغییر الگوهای رفتاری فرزندانشان نگرانند. این نشان می‌دهد که ماجرا محدود به ایران نیست؛ بلکه یک پروژه جهانی برای همسان‌سازی فرهنگی است. هدف آن است که فرهنگ‌های بومی ـ از شرق آسیا تا خاورمیانه ـ در برابر یک «فرهنگ واحد مصرفی غربی» خلع سلاح شوند.

«مک‌دونالد با طعم کیمچی»/ از رمزگشایی فرقه‌های رسانه‌ای نوظهور تا استراتژی‌های مقابله هوشمندانه

 

از نفی زوجیت و خانواده ناهنجار تا تغییر هویت با مصرف‌گرایی

این موج کره‌ای چه تأثیری بر خانواده‌ها، الگوهای رابطه جنسیتی و سبک زندگی نوجوانان و جوانان ایران می‌تواند داشته باشد؟

کی‌پاپ و کی‌دراما سه بحران عمده ایجاد می‌کنند:

۱. بحران هویت جنسیتی: مرزهای میان زن و مرد عمداً محو می‌شود. پسران با آرایش‌های زنانه و دختران با جلوه‌گری جنسی، الگوهایی غیرطبیعی برای نوجوانان می‌سازند. نتیجه، سرگردانی و بحران هویتی است. امروز نظام فکری غرب برای سلطه اقتصادی بر انسان و سود بیشتر، در پی حذف مفهوم زوجیت در خلقت انسان است. بحثهای فلسفی آن در غرب انجام می‌شود، سبک زندگی آن توسط گروههای موسیقی کره‌ای ترویج می‌شود.

۲. تضعیف بنیان خانواده: این محصولات روابط آزاد و بی‌ضابطه را ترویج می‌کنند و خانواده را نهادی دست‌وپاگیر معرفی می‌نمایند. ارائه الگوهای مدرن از خانواده مانند ازدواج سفید یا همباشی، خانواده تک جنسیتی، خانواده تک والدی یا مادران مجرد، انواع خانواده ضد هنجار غربی است که از کانال موج کره وارد جهان سنت گرای شرق شده است. این نگرشها دقیقاً خلاف سنت اسلامی ـ ایرانی ماست.

۳. از شیفتگی مصرفی تا تغییر هویت: نوجوانی که عاشق گروه کی‌پاپ می‌شود، نه فقط موسیقی بلکه سبک لباس، خوراک، آرایش و حتی نوع گفتارش را از آن‌ها تقلید می‌کند. این یعنی یک وابستگی فرهنگی ـ اقتصادی تمام‌عیار.
بنابراین مسئله صرفاً سرگرمی نیست؛ این جریان در حال بازنویسی هویت جوان ایرانی است.

 

برساخت هویت با ابزار هنر و رسانه

رسانه‌ها و فضای مجازی چه نقشی در انتشار و تقویت «امپراتوری فرهنگی کره‌ای» ایفا کرده‌اند و چگونه می‌توان در مقابل آن استراتژی تولید محتوا طراحی کرد؟

رسانه‌های اجتماعی موتور اصلی این امپراتوری‌اند. الگوریتم‌های یوتیوب، اینستاگرام و تیک‌تاک به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که نوجوان را در دریای محتواهای کره‌ای غرق کنند. مقابله با این موج تنها با فیلترینگ ممکن نیست؛ بلکه نیازمند روشنگری، فیلترینگ هوشمند مردمی و تولید جایگزین جذاب هستیم. ما باید روایت‌های خود را با زبان هنر و خلاقیت عرضه کنیم؛ از انیمیشن و موسیقی گرفته تا سریال و مستند. هنر اگر در خدمت حقیقت باشد، می‌تواند از هر ابزاری قوی‌تر باشد. جوان امروز مخاطب پند و نصیحت نیست، او تشنه روایت است؛ و ما باید روایت‌های بومی و دینی خود را به همان قدرت روایتگری کره‌ای‌ها عرضه کنیم.

 

هویت جوان گام دوم در تمدن نوین اسلامی، در برابر امواج ماسک زده هویت غربی

آیا می‌توان از ظرفیت‌های دینی و فرهنگی ایران برای مقابله با نفوذ فرهنگی کره‌ای بهره برد؟ نقش حوزه و رسانه‌های دینی در این میدان چیست؟

بی‌تردید حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و رسانه‌های دینی هرکدام سرمایه‌های بزرگی در این میدان‌اند. حوزه باید حضوری فعال در شورای تصویب فیلمنامه و سیاست‌گذاری فرهنگی داشته باشد. رسانه‌های دینی باید به سمت تولید مستند، گزارش و حتی آثار هنری جذاب حرکت کنند. این یک میدان جدی است؛ اما نکته امیدبخش آن است که ما ظرفیت‌های بزرگی داریم. همان‌طور که موج کره‌ای در حال تسخیر هویتی نسلهای جوان در منطقه و جهان است، ما هم می‌توانیم با اتکا به میراث اسلامی و هنری خود، جریان بیداری و بازگشت به هویت ایرانی اسلامی را رقم بزنیم.

البته من نظرم به هویتی جدید به نام هویت گام دوم است که به تمدن نوین و بزرگ اسلامی تعلق دارد و برای حفظ هویت نسلهای امروز و فردا، به جای واپس گرایی باید به خلق هویت های نو بر اساس مبانی اندیشه اسلامی و حرکت پیشرو انقلاب اسلامی فکر کنیم. پس در کنار هشدار، امید نیز هست: اگر وارد میدان شویم، می‌توانیم آینده را بازنویسی کنیم.

«مک‌دونالد با طعم کیمچی»/ از رمزگشایی فرقه‌های رسانه‌ای نوظهور تا استراتژی‌های مقابله هوشمندانه 

 

هالیو، یک فرقه رسانه‌ای با همه مشخصه‌های فرقه‌های ضاله نوظهور

چرا شما به موضوع هالیو پرداختید و آن را در حد یک پرونده ویژه ارائه کردید؟ در یک مصاحبه گفتید که برخی از این محصولات رسانه‌ای یک اثر هنری یا کالای فرهنگی نیستند بلکه یک «فرقه» به حساب می‌آیند. این را توضیح می‌دهید؟

بله. هالیو یک «فرقه رسانه‌ای» است. چرا؟ چون همه ویژگی‌های یک فرقه را دارد.

دین یا مذهب در جامعه یعنی یک نظام اندیشه ای که در رفتار و ظاهر نیز امتداد دارد، حرکت جمعی ایجاد می کند و مناسک خلق میکند، سبک زندگی منحصر به فرد ایجاد میکند و با سبک زندگی خاص خودش، نظام اندیشه ای اش را ترویج و تثبیت می کند. 

اینها ویژگیهای ادیان و مذاهب هستند و وقتی همه اینها در کنار ایجاد غیریت اجتماعی قرار میگیرد و منجر به گسست فرهنگی یا هویتی از درون خانواده تا سایر نظامات اجتماعی بزرگتر میگردد در واقع فرقه ایجاد شده است. همه این خصوصیات را در هالیو یا همان موج کره‌ای مشاهده میکنید: نظام اندیشه‌ای خاص، مناسک جمعی، هویت‌سازی برای اعضا، ایجاد غیرّیت اجتماعی و حتی کنترل رفتار و ظاهر هواداران.

طرفداران گروه‌های کی‌پاپ نه‌تنها موسیقی گوش می‌دهند، بلکه زندگی‌شان را بر اساس دستورالعمل‌های نانوشته‌ای تنظیم می‌کنند: از لباس و غذا تا روابط و حتی آرایش. این یعنی یک سبک زندگی کامل. وقتی یک جریان رسانه‌ای چنین گستره‌ای از نفوذ دارد که می‌تواند خانواده و اجتماع را دچار گسست کند، دیگر صرفاً «فرهنگ» یا «هنر» نیست؛ بلکه فرقه‌ای نوظهور است.

بنابراین ما معتقدیم موج کره ای یک موج فرهنگی نیست بلکه از جمله فرقه های نوین عصر رسانه هستند.

بله، هالیو یا موج کره‌ای یک فرقه رسانه‌ای است بنابراین پرداختن به آن یک ضرورت است، چون ما با یک پدیده ساده هنری روبه‌رو نیستیم، بلکه با یک «فرقه جهانی» مواجه‌ایم.

 

لزوم احیاء دیپلماسی فرهنگی با استراتژی یارگزینی تهاجمی

اگر بخواهید چشم‌اندازی ده‌ساله برای مواجهه ایران با موج کره‌ای (کی‌پاپ و کی‌دراما) ترسیم کنید، چه توصیه‌ها و مسیرهایی را پیشنهاد می‌دهید؟

آینده دو مسیر دارد: یا منفعل می‌مانیم و ده سال دیگر کی‌پاپ بخشی از فرهنگ نسل ما شده است، یا فعالانه وارد می‌شویم و تهدید را به فرصت تبدیل می‌کنیم. من سه راهبرد پیشنهاد می‌کنم:

۱تولید آثار راهبردی و جذاب در سینما، موسیقی و انیمیشن.

۲دیپلماسی فرهنگی منطقه‌ای با کشورهایی که همین دغدغه را دارند.

۳تقویت آموزش سواد رسانه‌ای برای خانواده‌ها و مدارس.

اگر این سه راه دنبال شود، نسل آینده نه تنها در برابر موج کره‌ای مقاوم خواهد بود، بلکه خود تبدیل به صادرکننده فرهنگ بومی و معنوی ایران خواهد شد.

منبع: رسا
گزارش خطا
ارسال نظر