به گزارش فرقه نیوز،بعد از ادعاهای شیخ احمد احسائی (۱۲۴۱ق) و جانشینش یعنی سید کاظم رشتی (۱۲۵۹ق) و ظهور مدعیان جدید بعد از مرگ آن دو، استعمار متوجه شد که میتواند از این جرقه در جهت نیل به اهداف خود به خوبی استفاده کند. در نتیجه با حمایتهای جدّی آنها بابیّت که در معرض زوال و نابودی کامل بود، جان دوباره یافته و شکل جدید به خود گرفت و رهبران اصلی آنها از جمله میرزا حسینعلی نوری (۱۳۰۸ق) از خطرات جان سالم بدر بردند و توانستند فرقهی ضالّه بهائیت را تشکیل و سامان دهند.
میرزا حسینعلی نوری، معروف به بهاء الله رهبر اصلی فرقهی بهائیت با ادعاهای متناقص خود پیروان ساده لوح بابیّت را به دور خود جمع کرد. او که سرمایهی اصلی خود را از بابیّت و عقاید آنها به دست آورده بود، ادعای تشریع دینی جدید با اعتقادات و احکام و دستورات جدید نمود در حالی که ادعاها و سخنان او جز مشتی سخن بیهوده و دور از عقل و منطق چیزی نبود.
*در فرقه بابیت چه میگذرد/ بهائیها وادار به جاسوسی میشوند
در ادامه نکاتی پیرامون فعالیت فرقهای بهائیت ذکر میشود:
- زندگی اعضا در فرقه بهائیت بر اساس قوانین و دستورات تشکیلاتی بنا میشود و فرمان تشکیلات در تمام زندگی آنها لازمالاجراست، در تشکیلات کسانی که در رأس قرار میگیرند، به عنوان برترین، خاصترین و معصومترین افراد معرفی میشوند و حتی در بعضی فرقهها جایگاه الوهیت پیدا میکنند!
- جمعیت بهائیت در داخل ایران بسیار اندک است، اما آنها برای اینکه جمعیت خود را زیاد نشان دهند، به افراد فرقه میگویند که کجا باید زندگی کنند، به این ترتیب با نقشهای حساب شده افراد تحتالامرشان را در سراسر ایران گسیل میدهند.
* زندگی محدود بهائیها و ممنوعیت ارتباط با خارج از فرقه
- اعضا در برقراری ارتباط با خارج از فرقه، آزادی عمل ندارند، اگر با افراد خارج فرقه ارتباط داشته باشند تشکیلات به بدترین شکل با آنها برخورد میکند تا دیگر چنین رفتاری را انجام ندهند، اعضا باید در ارتباط با افراد خارج از فرقه در یک حالت ایزوله باشند.
* جایگاه ماکت در تبلیغ فرقه بهائیت
- اعضای تشکیلات بهائیت در جلساتی تحت عنوان «ماکت» آموزش میبینند و توجیه میشوند که چگونه در مقابل دیگران نقش بازی کنند و جواب دهند، آنها در این جلسات نحوه پاسخ دادن به سؤالات افراد غیر فرقهای را تمرین میکنند، به همین دلیل پاسخ بسیاری از اعضای فرقهها یک سویه، شبیه به هم و به دور از واکنش نرمال است.
برای درک بهتر فضای فرقهای و ساختار تشکیلاتی بهائیت، رفتارهای تشکیلاتی این فرقه که آسیبهای جبران ناپذیری را در ابعاد مختلف بر اعضا تحمیل کرده، با استفاده از گفتوگوی قربانیان فرقه به شکل ملموستر نشان داده میشود.
* سرسپردگی کامل بهائیها
- «م. ک» یکی از قربانیان فرقه که به مدت دو سال اسیر تشکیلات شده بود، درباره سرسپردگی اعضا نسبت به تشکیلات میگوید: «مثلاً خود «سمیع الف» مانند یک سرباز بود، او در مورد همه کارهایش از مادرش کسب تکلیف میکرد و هر وظیفهای را که مادرش به او میسپرد انجام میداد، زیرا فرقه مانند یک پادگان است که تنها چند نفر امر و نهی میکنند و بقیه فقط بله قربانگو هستند».
* اصل در بهائیت دشمنی با مسلمانان است
- «الف. غ» میگوید: «اصل در بهائیت دشمنی با مسلمانان است، اما این را بیشتر به صورت تبلیغ میخواستند تا افراد به بهائیت گرایش پیدا کنند، اگر در تلویزیون یک روحانی نشان داده میشد، سریع کانال را عوض میکردند و کسی اجازه نداشت به آن گوش بدهد و به همه تذکر میدادند که از این چیزها بپرهیزند، این امر کنجکاوی مرا برانگیخت و دیدم که حرف روحانیان مفید و سازنده است، اما در بهائیت گفته میشود که این اسلام تمام شده و مسلمانان باید بهائی شوند و آنها دشمن رو در روی اسلام هستند و دوست دارند حکومت دست خودشان باشد و همیشه گفتهاند که ما باید کل دنیا را اداره کنیم و بهائیت فراگیر خواهد شد».
* شگرد قابلمه پارتی بهائیها/ گرگی که در ظاهر گوسفند وارد خانه میشود
-«ع.ک» میگوید: آنها فقط به فکر جذب مسلمانان هستند، در گذشته به اندازه امروز مصمم نبودند، ولی اخیراً برنامههایی داشتند که همسایههای مسلمان خود را به خانههایشان دعوت میکردند و رفته رفته به آنها نزدیک میشدند، بهائیان اصطلاحی را در این رابطه با عنوان «قابلمه پارتی» به کار میبردند، یعنی امشب غذایی درست کنیم و همسایهها را دعوت کنیم، پس از چند بار مهمانی دادن، بالاخره برای مدعوین سؤال پیش میآید که این عکسی که در خانه شماست (عکس عبدالبهاء که در خانه همه بهائیان وجود دارد) چه کسی است؟»
آنها اندک اندک تبلیغات خود را شروع میکنند، به صورتی که اگر از یک مسلمان درباره همسایه بهائیاش سؤالی کنید، پاسخ میدهد، آدمهای بدی نیستند، خیلی خوب هستند تا به حال اخلاق بدی از آنها ندیدیم و … که البته همه اینها ظاهرسازی است و محبت آنها تنها برای جذب کردن افراد است.