شمنیسم کره‌ای و بازتاب آن در سینمای معاصر؛ از سنت‌های باستانی تا قرائت‌های مدرن

شمنیسم کره‌ای و بازتاب آن در سینمای معاصر؛ از سنت‌های باستانی تا قرائت‌های مدرن
شمنیسم کره‌ای با ریشه‌ای باستانی، همچنان در فرهنگ و سینمای کره حضور دارد، اما مواجهه آن با مدرنیته و تفکر غربی، موجب دگرگونی‌های عمیق در معنا و بازنمایی آن شده است.
کد خبر: ۱۸۴۱۸

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: شمنیسم کره‌ای، که با نام موسوک یا موئیسم شناخته می‌شود، یکی از قدیمی‌ترین سنت‌های معنوی در شبه‌جزیره کره است که قدمت آن به دوران ماقبل تاریخ، قبل از ورود بودیسم، کنفوسیوس و تائوئیسم برمی‌گردد.

اعتقادات وباور‌های آنها معطوف به پرستش طبیعت بود، که در آن شمن‌ها (مودانگ) به عنوان واسطه بین جهان انسان و روح عمل می‌کردند و برای شفا، برکت یا ارتباط با ارواح، آیین‌هایی (گوت) انجام می‌دادند.

 

جایگاه شمنیسم در سینمای کره جنوبی

سینمای اولیه، شمنیسم اغلب به عنوان خرافات یا عقب‌ماندگی به تصویر کشیده می‌شد، که منعکس‌کننده تلاش‌های اجتماعی، برای مدرنیزاسیون و غربی شدن بود.

دهه‌های ۱۹۷۰–۱۹۸۰ظهور «فیلم‌های مودانگ» شمن‌ها را به عنوان چهره‌هایی قدرتمند، مرموز و گاهی ترسناک به تصویر می‌کشید که هم شیفتگی فرهنگی و هم اضطراب اجتماعی درباره سنت در مقابل مدرنیته را تجسم می‌بخشیدند.

اواخر قرن بیستم، فیلم‌های کره‌ای رویکرد متفاوتی نسبت به شمنیست‌ها داشتند. به گونه‌ای که نقش آنها به عنوان شفادهنده و حاملان فرهنگ تأکید می‌شدو اغلب بر عاملیت زنانه و تنش بین سنت و زندگی معاصر تأکید داشتند.

فیلم‌های معاصرشمنیسم، در ژانر‌های مختلف - ترسناک، درام تاریخی و نقد اجتماعی - ظاهر می‌شود و به عنوان استعاره‌ای برای آسیب‌های ملی، میانجیگری معنوی و مبارزات هویتی عمل می‌کند.

فیلم‌هایی مانند «شیون» (۲۰۱۶) از آیین‌ها و چهره‌های شمنیسم برای بررسی مضامین تسخیر، شفا و تلاقی ماوراءالطبیعه با زندگی مدرن استفاده می‌کنند.

 

اساطیر و موجودات جادویی

در اسطوره‌های کره‌ای، موجودات ماورایی مانند گومیهو (روباه نه‌دُم)، دوک‌گبی (گابلین‌های کره‌ای)، و گوئی‌سین (ارواح خبیث) حضور دارند که اغلب با توانایی‌های جادویی مرتبط هستند. برای مثال، گومیهو می‌تواند ظاهر خود را تغییر دهد یا انسان‌ها را فریب دهد، که این توانایی‌ها به جادوگری شباهت دارد. این موجودات بخشی از فرهنگ عامه و اساطیر کره‌ای هستند که با شمنیسم پیوند دارند.

یکی از ویژگی‌های متمایز افسانه گومیهو، «تیله روباه» یا «یئوو گوسول» است. مهره یا گوی حاوی دانش و قدرت روباه. گومیهو از این مهره برای جذب انرژی انسان از طریق یک بوسه عمیق استفاده می‌کند و مهره را به دهان قربانی منتقل می‌کند تا نیروی زندگی او را تخلیه کند.

برخی افسانه‌ها می‌گویند که اگر یک گومیهو به مدت ۱۰۰۰ روز از خوردن گوشت انسان خودداری کند، می‌تواند کاملاً انسان شود، که نشان‌دهنده احتمال رستگاری یا دگرگونی است. برخی از سریال‌های کره‌ای به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم به این افسانه اشاره دارد.

 

وجود شیطان‌گرایی در اسطوره‌های کره‌ای

مفهوم شیطان‌گرایی، به معنای پرستش یا ستایش شیطان به‌عنوان یک موجود متافیزیکی، در اسطوره‌های کره‌ای وجود ندارد. شیطان‌گرایی (Satanism) به‌صورت مدرن و غربی آن، ریشه در ادیان ابراهیمی دارد و با مفهوم شیطان به‌عنوان یک نیروی متضاد خدا مرتبط است.

در فرهنگ کره‌ای، که پیش از ورود مسیحیت (در قرن هجدهم) تحت تأثیر شمنیسم، بودیسم، و کنفوسیوس بود، هیچ معادل مستقیمی برای شیطان یا شیطان‌گرایی وجود ندارد. با این حال، برخی عناصر ممکن است به اشتباه به‌عنوان شیطان‌گرایی تفسیر شوند.

 

تفسیر‌های مسیحی مدرن

با ورود مسیحیت به کره در قرن هجدهم و گسترش آن در قرن بیستم، برخی از آیین‌های شمنیستی یا باور‌های بومی به دلیل ارتباط با ارواح یا جادو، توسط برخی گروه‌های مسیحی به‌عنوان «شیطانی» برچسب‌زنی شدند. این برچسب زنی، به‌ویژه در زمینه فرهنگ مدرن کره، ممکن است به سوءتفاهم درباره شمنیسم منجر شده باشد، اما در اساطیر سنتی کره، هیچ مفهومی از شیطان‌گرایی به معنای غربی آن وجود ندارد.

برخلاف فرهنگ‌های غربی که جادوگری با شیطان‌پرستی مرتبط بوده (مانند شکار جادوگران در قرون وسطی اروپا)، در فرهنگ کره‌ای، جادوگری (به‌ویژه در شمنیسم) به‌عنوان یک عمل معنوی و اجتماعی پذیرفته‌شده بود و به ندرت با مفاهیم شیطانی پیوند می‌خورد. (ادعای شمنیست‌ها این است که آنها با شیاطین مقابله می‌کنند نه اینکه خود شیطان پرست باشند.)

شمن‌ها به‌عنوان واسطه‌های بین انسان‌ها و ارواح، نقش مثبتی در جامعه داشتند و با اهداف خیرخواهانه مانند شفابخشی یا حفاظت عمل می‌کردند.

 

نکته پایانی

این‌که اخیراً با حضور کمپانی‌های غربی، به‌ویژه نتفلیکس، نمی‌توان از «سینمای شرقی» به معنای خاص سخن گفت، به این دلیل است که سینمای شرقی به‌ماهُو شرقی دیگر وجود ندارد. علت این مسئله آن است که بودیسم باستانی و کهن، با تعالیم و مبانی‌اش، در حال حاضر دچار تحریف شده است. حتی شمنیست‌ها نیز به همین صورت‌اند. ادعای شمنیست‌ها صرفاً در حد ادعا باقی مانده و آنچه عملاً اجرا می‌کنند، با آنچه در مقالات و متون آن‌ها آمده، تفاوت دارد.

ممزوج شدن تفکرات غربی و دست‌کاری در اسطوره‌های شرقی، موجب شده است که بنیان مشخص و اصیلی به‌عنوان مبنا باقی نماند. این‌که شمنیست‌ها ادعا می‌کنند شیطان‌پرست نیستند، درست است؛ اما برای مقابله با ارواح شیطانی، اجنه و شیاطین، از نیروهای رحمانی بهره نمی‌گیرند یا دست‌کم نمی‌توان به‌راحتی ادعای آن‌ها را پذیرفت.

وردها و دعاهای شمن‌ها که بنا به ادعای خودشان بر اساس قوانین بکر طبیعت و اشراف آن‌ها بر کائنات شکل گرفته، نیز لزوماً قابل استناد قطعی نیست.

در همین حد که در هیچ‌یک از آیین‌های باستانی، خدای واحد با اسما و صفات توحیدی وجود ندارد، که اگر وجود داشت، به‌صراحت بیان می‌شد. این ادعا نیز که برخی روشنفکران محترم مطرح می‌کنند مبنی بر این‌که این مکاتب به رب‌النوع‌های مختلف باور دارند که در نهایت به خدای واحد منتهی می‌شود، تاکنون اثبات نشده است.

منبع: مدرسه زبان و فرهنگ کره

گزارش خطا
ارسال نظر