پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: در روزهای آغازین سال نو، بارهاوبارها نام «کوروش» را در برنامههای تلویزیونی، مقالات تحلیلی و حتی شبکههای اجتماعی دیده و شنیدهایم. تصویری که از این شخصیت تاریخی ارائه میشود، گاه او را در جایگاه ذوالقرنین قرآن نشانده و گاه او را بهعنوان نماد هویت ایرانی معرفی میکند.
نظر نهایی علامه طباطبایی درباره ذوالقرنین
موضوعی که باعث شد با حجتالاسلاموالمسلمین علی مصلح مدیر رشته ادیان ایران باستان در مؤسسه آموزش عالی حوزوی خاتمالنبیین مطرح کنیم، او نویسنده کتابهایی چون «آشنایی با زرتشت و باستانگرایی»، «تاریخ روایی زرتشتی از کیانیان و تاریخ یونانی از هخامنشیان» و «پیامبری زرتشت» است، همچنین مقالاتی با عناوین «جشنهای باستانی پاسداشت خدایان خیالی» و «بررسی دیدگاه هنریک ساموئل نیبرگ درباره زرتشت شمنی» در این زمینه دارد، در گفتوگو با ما از رازهای ناگفته درباره «کوروش» سخن به میان آورده است که در ادامه میخوانید:
اگر به متون تاریخی کهن ایران بنگریم، شاهنامه فردوسی و دیگر منابع مکتوب ایرانی پیشا اسلام از کوروش نامی نبردهاند. در روایتهای سنتی، کیخسرو و دیگر شاهان اسطورهای ایران برجستهاند، اما کوروش تا حدود یک قرن پیش، جایگاه چندانی در حافظه تاریخی ایرانیان نداشت. حتی در منابع اسلامی نیز کوروش در حد سایر پادشاهان باستانی ایران مورد توجه نبوده و هیچ فضیلت ویژهای نسبت به دیگران برای او ذکر نشده است.پس این برجستهسازی گسترده چگونه و توسط چه جریانهایی رقم خورده است؟ جریانهای تاریخنگاری و ساخت هویت جدید برای کوروش یکی از نکات مهم درباره تاریخنگاری کوروش، نقش مورخان غربی در پررنگ سازی این چهره تاریخی است. بهویژه پس از جنگ جهانی دوم، جریانهای تاریخنگاری یهودی محور نقش عمدهای در بازتعریف چهره کوروش ایفا کردند. این روند در دهه ۱۳۳۰ شمسی به اوج خود رسید، زمانی که در سال ۱۳۳۵، کنگره یهودیان جهان در استکهلم سوئد تصمیم گرفت کورش را از یک شخصیت تاریخی معمولی به «بزرگترین پادشاه جهان» بدل کند. در این کنگره، شجاعالدین شفا نماینده ایران که خود از یهودیتباران بود، پیشنهاد جشن شاهنشاهی کوروش را از سوی کنگره دریافت و این پیشنهاد را به محمدرضا شاه انتقال داد.این پیشنهاد مورد حمایت شاه ایران قرار گرفت، چرا که او نیز در پی ایجاد یک مشروعیت تاریخی برای رژیم خود بود. اما این جشنها نه از سوی عموم مردم ایران، بلکه از سوی محافل غربی و رسانههای تحتتأثیر آنها برجسته شد.
نقش جشنهای ۲۵۰۰ ساله و حمایت از اسرائیل
یکی از اتفاقات مهمی که به برندسازی کوروش انجامید، جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران بود. شاهنشاه ایران که به دنبال احیای مشروعیت خود بود، با حمایت رسانههای غربی و محافل صهیونیستی، کوروش را بهعنوان نماد هویت ملی ایرانیان معرفی کرد. اما این روند مورد انتقاد شدید امام خمینی(ره) و بسیاری از علمای دینی قرار گرفت. امام خمینی(ره) بهصراحت اعلام کردند که این جشنها اسلامی نیستند و کشورهای اسلامی نباید در آن شرکت کنند.در همین دوره، منابع تاریخی کهن مانند منشور کوروش و تاریخ هرودوت نیز دوباره برجسته شدند. جالب آنکه این متون دقیقاً در همان زمانی مطرح شدند که اسرائیل به دنبال یافتن مشروعیت تاریخی برای خود بود. بهگونهای که حتی بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶ در سازمان ملل مطرح کرد که «کوروش نخستین صهیونیست جهان است» و یهودیان، این پادشاه را از خود میدانند!
آیا کوروش ذوالقرنین بود؟
یکی از بحثهای رایج در تاریخنگاری معاصر، نسبتدادن کوروش به ذوالقرنین در قرآن است. این نظریه اولین بار در قرن نوزدهم توسط برخی مستشرقان غربی مطرح شد و در دوره معاصر، از سوی برخی پژوهشگران هند و ایران نیز مورد پذیرش قرار گرفت. اما پژوهشهای جدید در بررسی این دیدگاه به نقد این نظریه پرداختهاند. بهگونهای که شکی در ذوالقرنین نبودن کوروش هخامنشی باقی نمیماند. پژوهشگران معتقدند که تطبیق کوروش با ذوالقرنین، بیشتر یک تلاش تاریخ انگارانه برای مشروعیتبخشی به چهره او بوده است.
کوروش و هویت ایرانی؛ یک پیوند واقعی یا تحمیلی؟
در نهایت، پرسش مهم این است که آیا کوروش واقعاً پیوندی عمیق با هویت ایرانی دارد؟ یا آنکه این پیوند در نتیجه پروژهای تاریخنگارانه شکل گرفته است؟شواهد نشان میدهد که برجستهسازی کوروش، بیش از آنکه برآمده از سنت تاریخی ایران باشد، تحتتأثیر جریانهای سیاسی و رسانهای خاصی صورت گرفته است. اگرچه کوروش بدون شک یکی از پادشاهان تاریخ ایران بوده، اما نقش او در شکلگیری هویت ملی، بهاندازهای که امروز تبلیغ میشود، پررنگ نبوده است. به نظر میرسد که کوروش بیش از آنکه نماد هویت ایرانی باشد، در خدمت اهداف مشروعیتسازی برای اسرائیل و جریانهای خاصی قرار گرفته است. اکنون که در ایام نوروز بار دیگر نام او مطرح شده، ضروری است که با نگاهی تحلیلی و بدون تعصب، این روند را بررسی کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که هویت واقعی ما بر چه بنیانهایی استوار است؟!