فرقه نیوز-بخش صوفیه و دراویش-سجاد تنها، فرقه سیاسی صوفیه از همان ابتدای پیدایش، خود را به عنوان یک جریان دینی و باطن گرا معرفی کرد و شعار جدایی دین از سیاست سر داد، به نحوی که سلطانعلیشاه در ارتباط با عدم دخالت در سیاست بیان کرد "ما یک نفر زارع دهاتی درویشیم و نمیدانیم مشروطیت یا استبداد چه معنی دارد و این چنین کاری نداریم و مطیع امر دولت میباشیم خواه مشروطه باشد و خواه مستبد"[1] اما با بررسی این فرقه متوجه می شویم که بزرگان و اقطاب این فرقه علیرغم ادعای عدم دخالت در سیاست به این سمت کشیده شده اند.
رسول جعفریان یکی از محققان تاریخی کشورمان در مطلبی می نویسد: در پایان عصر صفوی، چند تحلیلگر صوفی ابراز کردند که دولت صفوی، با شمشیر صوفیان صافی عقیدت بر سر کار آمد و زمانی که این شمشیر را شکست، دشمنانش قدرت یافتند.[2] حتی آنان قائل بودند "امر شاه مطاع است"[3]
اقطاب و بزرگان صوفیه برای رونق دادن به خانقاه سیاسی خود با دستگاه های ظلم ارتباط برقرار می کردند و به نحوی به توجیه آن می پرداختند: به خاطر گره گشائی از کار فروبسته خلق و رفع ظلم از ستمدیدگان با حکام و امراء آمد و شد دارند اینان مظالم دولتیان را نادیده میگرفتند و آنهم هم موقوفات زوایا و خانقاهها را از مالیات دیوان معاف میداشتند.[4]
در زمان رژیم پهلوی صوفیان درباری با شعار فقر محمدی و باطن گرایی عرفانی به تبلیغ و گسترش تصوف درباری پرداختند و همین پیوند شوم باعث آمیخته شدن تفکرات سیاسی و طریقتی در فرقه گنابادیه شد تا زیر چتر رژیم پهلوی قرار گیرد و برای بسط و گسترش تصوف سیاسی به تحصیل ابزارهای قدرت و چپاول بیت المال بپردازد و در مقابل شعار جاوید شاه سر بدهد.
صالحعلیشاه با وجود آنکه با دربار پهلوی رابطه داشتند اشخاصی همچون تیمور تاش جلاد معروف رژیم پهلوی، خود را سرسپرده وی معرفی می کرد. و قالیچه ای به رضا خان تقدیم کرد و سیصد تومان دریافت می کند[5] و با قنسول و نایب رئیس قنسول آلمان ارتباط دوستانه برقرار می نماید.[6]
سلطانحسین تابنده به نحوی به دربار نزدیک می شود که استاد لژ فرماسونری اسکاتلند در سفر به ایران از ایشان دیدن میکند.[7]
و می نویسد: روحانیین در امور دنیوی که مربوط به امر دیانت نیست موظفند به اطاعت سلاطین و مقررات مملکتی و نباید مخالفت کنند[8] و از روحانیت می خواهد تا از دولت تقاضای کمک و مساعده نماید [9]
با وجود آنکه اقطاب فرقه سیاسی صوفیه اصرار عجیبی بر سر دادن شعار جدایی دین و سیاست در منابع خود دارند عملکرد اقطاب این فرقه در رژیم پهلوی و بیرون آوردن خرقه به اصطلاح عرفانی توسط نورعلی تابنده در فتنه 88 تمام معادلات پنهان صوفیه سیاسی را آشکار کرد تا بر همگان ثابت شود تصوف دارای خاستگاه سیاسی و در سراسر عمر تاریخی خود، از جانب حکومت ها و دستگا های غیر دینی در برابر خط معنوی اهل بیت عصمت و طهارت (ع) تقویت می شود و همین امر یکی از دلایل اصلی تقابل این فرقه با انقلاب مردمی در رژیم پهلوی و سر دادن شعار جاوید شاه و حضور فعال این فرقه سیاسی در فتنه 88 و همراهی با فرقه ضاله بهائیت و مجاهدین خلق بوده و کار به جای رسید که وهابیت به تبلیغ و حمایت این فرقه در شبکه ماهواره ای خود پرداخت.
صوفیان درباری که در رژیم پهلوی بارها به مریدان خود گوشزد می کردند مطیع قوانین مملکتی باشند[10]در نظام مقدس جمهوری اسلامی بارها با تجمع غیرقانونی و ایجاد اغتشاش، قدرت پوشالی خود را در رسانه های معاند به نمایش گذاشت تا نورعلی تابنده برای توجیه فعالیت های سیاسی خود به تعریف جدیدی از جدایی دین و سیاست بپردازد و بیان کند ما در سیاستی که دراویش در آن آزاد باشند دخالت نمی کنیم و هیچ وقت به این سوال پاسخ نداد چرا در زمان رژیم پهلوی صوفیان درباری آزاد بودند و مورد حمایت رژیمی بودند که با انقلاب مردمی آن هم برای زنده کردن اسلام برکنار شد!
عملکرد صوفیان عارف نما به نحوی است که به راحتی می توان هر خاستگاهی غیر از سیاست را برای این گروه به چالش کشید زیرا سیرتکاملی صوفیان درباری در مقابل خط معنوی اهلبیت عصمت و طهارت همیشه خودنمایی می کند و هر کجا که صلاح بداند شعار جدایی دین و سیاست سر می دهد.
بررسی مراسم ختم هادی تابنده و پیام تشکر نورعلی تابنده برای فعالان و عاملان اصلی فتنه88 مهر تاییدیست بر این ادعا و با پاسخ به این سوال که چرا هیچ کدام از بزرگان و یا فقرای دیگر سلاسل صوفیه در آن حضور نداشتند و هیچگاه مورد خطاب فرقه سیاسی صوفیه نبوده اند ماهیت و خاستگاه اصلی صوفیه سیاسی را بیشتر به نمایش می گذارد!
خاستگاه سیاسی صوفیه باعث می شود ابراهیم یزدی رئیس نهضت آزادی و سران فتنه مورد خطاب فرقه به اصطلاح عرفانی، همیشه در یک طرف ماجرا قرار گیرند ولی هیچ نام و نشانی از هیچکدام از فرقه های مختلف صوفیه ایران وجود نداشته باشد!
آری خاستگاه تصوف درباری گنابادیه سیاست است و مجموعه این ویژگی ها باعث شده این فرقه به اصطلاح عرفانی همانند یک حزب سیاسی معاند نظام افراد خاص و برچسب دار را جذب خود کند تا از این طریق رجل سیاسی فتنه گر حساب ویژه ای نسبت به فقرا و استفاده ابزاری از آنها داشته باشند.
بی شک حضور چندی قبل ابراهیم یزدی در خانقاه امیرسلیمانی تهران بی ارتباط با انتخابات آینده نیست و بار دیگر فقرای این فرقه باید منتظر بمانند تا پوچی شعار جدایی دین و سیاست از سوی بزرگان این فرقه در عمل ثابت شود و همانند فتنه 88 با فرقه های ضاله دیگر چشم به رسانه های غربی برای ایجاد اغتشاش و تجمع داشته باشند.
پی نوشت:
[1] نابغه علم و عرفان،نویسنده سلطان حسین تابنده،صفحه103-104 انتشارات حقیقت،تهران
[2] مقاله داستان غلبه فقیهان بر صوفیان؛ رسول جعفریان
[3] میزان المعرفه و برهان الحقیقه: ۳۱-۴۱
[4] دیوان حافظ تصحیح انجوی صفحه8
[5] برگرفته از نابغه علم و عرفان،سلطان حسین تابنده،صفحه 434،انتشارات حقیقت
[6] باب ولایت 218-219
[7] روزنامه کیهان چهارشنبه ۱۲ شهریور/ ۱۳۷۶ شماره ۱۶۰۲۱ صفحه ۸ ستون اول تحت عنوان دزدان با چراغ.
[8] تجلی حقیقت در اسرار فاجعه کربلا ، تألیف حاج سلطان حسین تابنده (رضا علیشاه)،صفحه326، انتشارات حقیقت
[9] همان370
[10] خورشید تابنده،شرح حال رضاعلیشاه،نویسنده محبوبعلیشاه،صفحه 728، انتشارات حقیقت