این گروه، منصب امامت را برای دو برادر، مادام که برادر بزرگتر پسری بجا نگذارد، جایز می دانند و قایل به امامت جعفر بن علی علیه السلام (برادر امام عسکری علیه السلام) و منکر امامت حضرت مهدی علیه السلام هستند. درباره ارتباط این گروه با افطحیه، از منابع برمی آید که؛ عقیده مشهور شیعه بر اساس روایتی این بود که منصب امامت پس از امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در دو برادر جمع نمی شود، وقتی عبدالله افطح بدون بجا گذاشتن پسری از دنیا رفت گروهی از افطحیه ضمن اعتقاد به امامت عبدالله به امامت حضرت کاظم علیه السلام به عنوان امام هشتم روی آوردند
و برای تصحیح کار خود دست به توجیه زده و گفتند: این حدیث در جایی است که برادر بزرگتر (امام) پسری بجا بگذارد امّا در موردی که چنین نباشد مانعی در اجتماع منصب امامت در دو برادر نیست، پس عقیده به امامت عبدالله و برادرش حضرت کاظم علیه السلام بلا مانع است.پس از افطحیه، گروه هایی آمدند که امر امامت را در دو برادر ثابت دانستند و برای توجیه عقیده خود، همان استدلال افطحیه را آوردند که منابع از آنها به فحطیه تعبیر کرده اند مانند سخن نوبختی در شرح حال فرقه هایی که پس از شهادت امام رضاعلیه السلام پدید آمدند: و گروهی به امامت احمد بن موسی بن جعفرعلیه السلام (برادر امام رضاعلیه السلام) گرویدند و مدعی شدند که امام کاظم علیه السلام به او و حضرت رضا وصیت منصب امامت کرده بود و این گروه به گفتار فطحیه روی آورده بودند.
عبدالله بن بکیر: وی از بزرگان و اصحاب امام صادق(علیه
السلام) است که به تصریح شیخ طوسی؛ فطحی مسلک، اما ثقه و مورد اعتماد است.
وی به آن درجه از وثوق و فقاهت رسیده است که در بین حدیث شناسان، از جمله
اصحاب اجماع است؛ یعنی از جمله شش نفر از اصحاب ائمه(علیه السلام) است که
سلسله سند تا آنان بررسی می شود و از ایشان تا ائمه(علیه السلام) ما بقی
افراد سند اگر چه ضعیف یا مجهول باشند، ضرری به روایت نمی رسانند؛ زیرا دقت
و اعتمادی که به این شش نفر وجود دارد، مانع می شود تا آنان روایتی را
بدون اطمینان از صحت آن از کسی نقل کنند.
عبدالله بن بکیر اگر چه از
فقها و اصحاب امام صادق(علیه السلام) بود، اما در مسئله جانشینی آن حضرت
اشتباه کرد و گزارشی از برگشت او از این نظریه نیز نداریم.منبع: تبیان