
به گزارش فرقه نیوز؛ عرفان طبق تعریف عرفا نوعی معرفت است که جنبه ی شهودی و باطنی دارد، یک
نوع خداشناسی مبتنی بر دریافت های قلب است که البته علم النفس و جهانشناسی
را هم شامل می شود. به همین خاطر عرفان برپایه ی دین بنا شده مثلاً عرفان
یهودی بر اساس تعالیم وحیانی حضرت موسی است، عرفان مسیحی و اسلامی هم بر
پایه ی وحی حضرات عیسی و محمد(ص).
در عرفان دینی اساس نیت و عمل عارف، تقرب به خدا است، و آنچه به آن کرامت
می گویند هرگز هدف سلوک او نیست، چرا که به قول خواجه عبدالله: اگر بر روی
آب روی خسی باشی، و اگر به هوا پری مگسی باشی. به همین خاطر هیچ کدام از
عرفا به دنبال یافتن نام و نان و کسب وجهه با انجام اعمال محیرالعقول و
درمان بیماریهای صعب العلاج و یا نمایش نیروی درون نبوده اند، هر چند برخی
از این اعمال را هم انجام داده اند.
با این مقدمه ی کوتاه می خواهم بگویم مدتی است جریانهایی در برخی از نقاط
کشور راه افتاده که به شکل نشست های نسبتاً آشکار، خصوصی و یا پنهانی در
حال رشد است؛ مدعیانش آن را عرفان می خوانند و با استفاده از قرآن و مسائل
اسلامی تلاش می کنند نظراتشان را توجیه کنند و مردم را جذب افکار و نظریه
های به ظاهر زیبا و فریبنده شان نمایند. اینها با آمیزه ای از نظریه های
عرفان اسلامی، تئوری های فرا روانشناسی، زیست شناسی، حکمت و فلسفه و روشهای
عملی ریاضت و برخی اعمال عجیب مدعی هستند می توانند نیروی درون را بیدار
کنند و حتی با لمس بدن بیماران را شفا دهند.
این افراد معتقد به تفسیر شخصی از قرآن اند و می گویند هر برداشتی از آیات
صحیح است. افرادی که وارد این گروه ها می شوند ابتدا باید اختیار خود را
کنار بگذارند و بی هیچ چون و چرایی به هرچه می شنوند ایمان قاطع بیاورند و
هر چه امر شود اطاعت کنند.
اساتید این گروهها با اخذ شهریه کلاس برگزار می کنند و از این راه برای
خودشان نام و نان کسب می کنند. این گروه ها در دانشگاه ها هم فعالیت دارند و
حتی افکار و آموزه هایشان را علمی و به صورت کتاب منتشر میکنند. بخشی از
افکار این گروهها ارائه ی تزی جدید در برابر پرسشهایی است همچون معنای
زندگی چیست؟ مرگ چگونه است؟وتفسیری مطابق با تئوری هایشان از آیاتی از قرآن
که به زندگی و مرگ پرداخته است.
من قصد ندارم افکار گروه های مدعی عرفان را شرح کنم، قصد من آن است که
بگویم این مسائل ربطی به عرفان ندارد و اصلاً شایسته نیست عرفان نامیده
شود. راه خبط و خطا رفتن در وادی متافیزیک ولو اینکه نتایجی هم داشته باشد
قابل تعمیم و انتشار نیست.
عرفان تنها زمانی اصالت دارد که بر دو اصل قرآن و سنت عرضه شود و هیچ
منافاتی نیابد وگرنه آن دیگر عرفان نیست. قدرت درون، شفای بیمار با انرژی و
بسیاری مسائل عجیب دیگر، در اصل درست و غیرقابل انکاراست؛ اما راه و روشی
که مدعیان عرفان حلقه و کیهانی می خواهند به آن برسند خلاف موازین عرفان
اسلامی و در بسیاری موارد مخرب فکر، روان و اخلاق و حقوق انسان است.
طبق نظر عرفا هدف هیچ وقت وسیله را توجیه نمی کند، عرفا می گویند برای
رسیدن به خدا و کسب مزایا و امتیازهای عرفانی مانند تقویت نیروی درون و
انرژی های شفا بخش باید راهی را رفت که خود خدا آن را تأیید کرده است.
هر کسی می تواند راه خودش را به سمت متافیزیک و عالم غیرمادی داشته باشد
اما راه شخصی هر کدام از ما باید چارچوبی درست و قوی و تأیید شده داشته
باشد. اما حرف آخر: چرا باید نیروی یک جوان که می تواند صرف پیشرفت شخصی و
خانوادگی و باعث رشد و بالندگی کشورش شود، و به عنوان یک فرد مفید بخشی از
اهرم محرکه ی علم و صنعت باشد صرف به دست آوردن افکار موهوم و تعلیمات
خیالی اینگونه مدعیان قرار بگیرد، و شادابی و جوانیش تحلیل برود؟
چرا به جای مطالعه و به دست آوردن اطلاعات متافیزیکی دست اول از منابع
صحیح، به مدعیان دروغین و گروههای باطل مراجعه میشود؟ کتابخانه های عمومی و
تخصصی می توانند نیازهای اطلاعاتی و مطالعاتی جویندگان علوم ماورایی را
برآورده کنند ولی متاسفانه اکثراً چنان که شایسته است مراجع و مخاطب
ندارند؛ اما این گونه کلاس ها و گروه ها مخاطبان بسیاری یافته اند و
متأسفانه بسیاری از گردآیندگان و طرفداران این نوع جلسات از قشر تحصیلکرده
اند!«صحبت»