خبری تحلیلی فرقه نیوز

کد خبر: ۶۷۰۱
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21

آشنایی با فرقه احمدالحسن بصری

مهم‌ترین ابزار تبلیغی جریان مدعی یمانی، همچون بهائیت، استفاده از فضای وب و اینترنت و سوء استفاده از احساسات پاک جوانان، است.
روانشناسي جامعه مدعيان دروغین مهدویت از منظر اهل بيت(ع)

به گزارش فرقه نیوز، نشانه‌های ظهور، از جذاب‌ترین و پرطرفدارترین و درعین‌حال از آسیب‌پذیرترین بخش‌های معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمده‌ای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت می‌شود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه برای ورود خرافات، طمع شیادان و مدعیان دروغین را برای جعل و تحریف روایات، دو چندان می‌کند. ازاین‌رو، نظر به فقدان پژوهش‌های مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی مطالب مستند از غیر مستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینه‌های سوءاستفاده از این موضوع از میان برداشته شود. در این مقاله کوشیده خواهد شد تا ابعاد مختلف قیام یمانی که از نشانه‌های حتمی ظهور امام مهدی است، به‌صورت مستند بررسی شود.

احمدالحسن کیست؟

جریانی تحت عنوان احمدالحسن بصری که خود را وصی و فرستاده امام زمان(ع) معرفی می کند، در اواخر سال های حاکمیت صدام حسین بروز کرد. پس از سقوط او، با کمک برخی از باقیمانده های رژیم بعث تشکیلات وسیعی را در مناطقی همچون نجف، کربلا، ناصریه و بصره به راه انداخت. مؤسس این جریان انحرافی، شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع(معروف به احمدالحسن) از قبیله صیامر است که در حدود سال ۱۹۷۳میلادی در منطقه ای بنام هویر از توابع زبیر از استان بصره متولد شد.
وی در سال ۱۹۹۹میلادی از دانشکده مهندسی نجف فارغ التحصیل شده و مدتی در حوزه شهید سید محمد صدر شاگردی نمود.
در حال حاضر؛ این فرقه، در حال تبلیغ و بیعت گرفتن از مردم برای احمدالحسن از طریق اینترنت و انواع مسنجرها در تمام نقاط جهان هستند.

جریان احمدالحسن و انتخاب کشور عراق

با وجود گذشت بیش از ۱۰ سال از ادعای احمد الحسن بصری مبنی بر قيام یمانی و ناديده گرفتن رواياتی که قيام يمانی و خراسانی و نيز خروج سفيانی را در سال واحدی می داند، سر در آوردن يمانی دروغین از شهر بصره و متولد شدن او در کشور عراق، مطلب ديگری است که شخص به اصطلاح(!) امام سیزدهم شیعیان، منجی و احياناً اربابان پشت پرده او، بدان نينديشيده بودند و يا اينکه مصلحت را بر انتخاب کشور عراق برای شروع اين کار می دانستند. تا بتوانند در زمان مناسب، از سويی کشور عراق را کانون حوادث، آشوب و فتنه جدید، قرار دهند و به تقابل با فرهنگ غالب شيعی و مراجع عظام تقليد شيعه و قدرت معنوی آنها برآيند و از سويی ديگر همسايگی اين کشور با کشورهايی که اکثريت جمعيّت آن را شيعيان دوازده امامی تشکيل می دهند، باعث میشود تا به نوعی آنها را جذب خود نموده و با انشعاب گروهی از شيعيان، روند فرقه سازی اجانب و استعمارگران در خاورمیانه، تداوم پيدا کند و به نوعی پازل تکفیر در اسلام، با تشکیل داعش در اهل سنت و تشکیل جریان مدعی یمانی در شیعه، تکمیل شود.

مشترکات مدعیان دروغین مهدویت با جریان مدعی یمانی

فرق انحرافی، به ویژه آنان که به نوعی مدعی بابیت و مهدویت هستند، مشترکات فراوانی دارند که از جمله به چند مورد از آنها اشاره میشود:

 پنهان بودن سرکرده فرقه از دید عموم مردم

معمولاً سران فرق مدعی مهدویت از دید عموم مردم پنهان‌اند، چون اگر در انظار عمومی باشند نقاط ضعفشان بر همگان روشن می‌شود. نمونه آشکار این بحث، علی محمد باب شیرازی است که مدعی بابیت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود. او در ابتدای توسط حاکم شیراز، دستگیر شد و به انظار عمومی آمد و در حبس خانگی قرار گرفت تا در میان مردم باشد. مردم رفتار وی را دیدند و گفتارش را شنیدند و بررسی کردند و در مدت کوتاهی، همه به کذب ادعای او پی بردند؛ لیکن با مرگ حاکم شیراز، فرار کرد و به اصفهان آمد، و مجددا از دید مردم مخفی شد. پیروان و انصار او، چنان برای وی، تبلیغ کردند که هر آن کس او را نمی‌شناخت، گمان میکرد امام زمان ظهور کرده است. از این‌رو به سویش آمدند و در راهش جان دادند.
جالب است، بدانید پس از اعدام باب، سفیر روس با یک نقاش سر جنازه او حاضر شد و از جسد بی‌جان او تصویری تهیه کرد و به گونه‌ای وانمود شد که او مهدی موعود بوده و شهیدی مقدس است.

← تقطیع و تحریف، از شیوه‌های مشترک در استناد به آیات و روایات

همه فِرقی که از اسلام منشعب شدند، در استناد به آیات و روایات یا در پی تحریف لفظی یا معنویند، از این‌رو دست خود را به تقطیع، تأویل و باطن‌گرایی، می‌آلایند؛ یعنی با کم و زیاد لفظی یا معنوی، یا آیه و روایت را تکه تکه می‌کنند و قسمتی را به قسمت دیگر می‌چسبانند تا معنای دیگری به‌دست آید، یا تأویل و باطن را به میان می‌کشند و می‌گویند معنای ظاهری، مراد نیست و معنای حقیقی نزد ماست. برای این مورد نیز نمونه‌های فراوانی از فِرق مختلف وجود دارد که می‌توان در مواردی چون: «شیوه استناد بابیت و بهائیت به حدیث سنه ستین» یا «شیوه استناد بهائیان به حدیث لوح» و … مشاهده کرد.
در غیر آیات و روایات، نیز نمونه‌هایی هست، برای نمونه اسماعیلیه به حدی باطن‌گراست که معنای ظاهری را به کلی نفی می‌کند و وضو را به معنای امام و تیمم را به معنای نائب امام معرفی می‌کند. و همین سیر و خط در جریان احمد الحسن بصری مدعی یمانی نیز دنبال میشود؛ هرچند مصادیق آن متفاوت است.

 ادعاهای پلکانی و صعودی در عقاید

معمولاً سران فرق انحرافی به یک عنوان بسنده نمی‌کنند؛ برای نمونه علی محمد باب از ادعای ذکریت به بابیت و از بابیت به مهدویت و نبوت و الوهیت رسید. او در سال‌های ۱۲۶۰ تا ۱۲۶۴ تنها ادعای ذکریت و بابیت دارد، لیکن از سال ۱۲۶۴ تا ۱۲۶۶ که به چهریق و ماکو، منتقل می‌شود، از امامت و نبوت و الوهیت دم می‌زند. این وجه اشتراک در مدعیان امروز نیز وجود دارد که دم از یمانی بودن و فرزند امام زمانی می‌زنند و سپس ناگهان و به یکباره جانشینی امام عصر، را برای خویش، مصادر می کنند و بعد تمام صفات و ویژگی های امام عصر را برای خویش مصادره کرده و گویی اینکه مهدی می‌شوند و از قائم آل محمد و منجی موعود بودن خود سخن می‌گویند.

عقل‌گرایی افراطی یا نفی عقل

مدعیان دروغین بسته به نوع ادعای خود، یا عقل‌گرای افراطی هستند مثل اسماعیلیه، بابیت و بهائیت یا عقل را به کلی نفی می‌کنند و می‌گویند عقل بشر، ناقص است و توان فهم ندارد و اخباری می‌شوند، مثل جریانی مدعی یمانی.

زیر سؤال بردن رسالت فقهاء و علما در عصر غیبت

جریان های مدعی مهدویت، از ابتدا به ویژه از عصر غیبت با علما که نائبان عام حضرت حجت هستند، دچار مشکل بودند، زیرا علما، مانع دستیابی سران فرق به اهدافشان بوده‌اند. به ویژه از عصر قاجار به این طرف که بسیاری از فرق با رسالت رودررویی با علما و جایگزین علما، ساخته و پرداخته شدند. روس و انگلیس بابیت و بهائیت را به عنوان مهدی موعود و امام زمان شیعه پرورش دادند و در کشورهای شیعی مستقر کردند تا سکان هدایت مردم را از دست علما بگیرد و امروزه نیز مدعیانی ظهور کرده‌اند که با نفی جایگاه علما در پی تخریب جایگاه آنان‌اند تا به رسالت خود، یعنی نابودی مذهب با به کارگیری مذهب دست یابند.

شباهت جریان یمانی دروغین با فرقه های استعماری

استعمار و جبهه باطل، تلاش فراوانی را از ۱۰ سال پیش و با شتاب دادن مصنوعی و کاریکاتوری به حوادث آخرالزمانی، داشته و با فرقه سازی و تشکیل مدعیان دروغین مهدویت در اسلام شیعی و اهل سنت، سعی کردند که تحولات و وقایع نزدیک به فرایند ظهور منجی آخرالزمان را مدیریت کنند. اما هرچند در مجموع و به دلیل تلاش های جبهه حق در میان شیعیان هنوز به موفقیت چشمگیری دست نیافته اند. اما متاسفانه در میان اهل سنت، به علت عدم وجود رهبری واحد و مقتدر با ادعای تشکیل خلافت اسلامی داعش، استعمار، توانسته است تا حدودی به موفقیت‌هایی نسبی دست یابد.

شباهت با فرقه قادیانی

جریان احمد الحسن، شباهت فراوانی با فرقه قادیانی (احمدیه) دارد. احمد الحسن بصری، مدعی مهدویت در عصر معاصر از رؤیت امام عصر در خواب به رؤیت امام در بیداری و از آن به بابیت امام که نوعی دیگر از یمانی بودن است، رسیده است. و به تازگی مبلغان این جریان چهره‌ای از احمد الحسن معرفی می کنند که کاملا مطابق با امام زمان و حضرت قائم است. یعنی به مرور مطابق فرقه قادیانی، در حال انتقال کارکردهای امام زمان (عج) به احمد الحسن هستند. مشابه همان مسیری که فرقه قادیانی در جذب افراد ساده لوح پیمود.

 شباهت با فرقه وهابیت

وجوه اشتراکی بین جریان احمد الحسن و وهابیت نیز وجود دارد که حداقل آن دشمنی آنان با مرجعیت شیعی، فقهاء و عالمان دینی شیعه می باشد. بویژه با مرجع نستوه و مبارز عالیقدر شیعه، آیه الله سیستانی، بیشترین دشمنی را ابراز می کنند. و هرکسی با عقاید و آراء این جریان مخالف باشد، او را تکفیر کرده و از اقسام ترفند و حیل، حتی گاهی سحر و جادو، سعی در اشاعه و ترویج جریان باطل خویش، دارند.

شباهت با فرقه بهائیت

مهم‌ترین ابزار تبلیغی جریان مدعی یمانی، همچون بهائیت، استفاده از فضای وب و اینترنت و سوء استفاده از احساسات پاک جوانان، است. زیرا عموما جوانان مذهبی، وارد سایت ها و تالارهای گفت‌و‌گوی مذهبی به اسم امام زمان (عج) می‌شوند در حالیکه برخی از این سایت ها و تالارها، متعلق به جریان احمد الحسن و پیروان وی می باشد. شاید هیچ وقت حرفی از احمد الحسن در سردر این تالار‌ها نیز نباشد. از طرفی، اطلاعات جوانان نیز در بحث مهدویت، اطلاعات تخصصی نیست و از سر شوق و اشتیاق، گاهی جذب شده و فریب می خورند. جریان مدعی یمانی، با رعایت یک سری اصول اخلاقی همچون جریان بهائیت و مسیحیت تبشیری، و بدین وسیله، جوانان را جذب و پس از آن ادعاهای واهی خود را مطرح می‌کنند.

شباهت با فرقه داعش

کارشناسان امر، معتقدند، داعش و جریان احمد الحسن بصری یمانی دروغین، آخرین نسخه به روز رسانی شده مطالعات مستشرقین غربی، در جهان اسلام هستند که دقیقا در برخی مفاهیم، با یکدیگر هم پوشانی، نیز دارند. و به دنبال سوء استفاده از گزاره های آخرالزمانی در جهت اهداف خویش، می باشند. رنگ پرچم داعش در اهل سنت، سیاه و رنگ پرچم احمد الحسن مدعی مهدویت در شیعه، سفید؛ عبارت روی پرچم داعش به عنوان نماد آخرالزمانی اهل سنت، شهادتین (لا اله الا الله و محمد رسول الله) است و عبارت پرچم یمانی مدعی مهدویت دروغین به عنوان نماد آخرالزمانی شیعی، "البیعۀ لله" است. استعمار و جریان باطل، به عنوان دو مذهب بزرگ اسلامی، سعی در به انحراف کشاندن مساله مهدویت و منجی آخرالزمان در دو مذهب بزرگ اسلامی شیعه و اهل سنت، در جهت اهداف شیطانی خویش می باشند. در حالیکه همگان میدانند که استفاده از معیارهای همچون رنگ پرچم، انتخاب شعار و ... به علت تشابه سازی از طرف مدعیان دروغین در طول تاریخ اسلام، به هیچ وجه قابل اعتماد و اعتناء، نیست.
اکنون و در عصر معاصر، دنیای غرب سعی در منجی سازی بدلی و دروغین در جهان اسلام را دارند، تا در پیشبرد اهداف استعماری خویش، با تمام توان از میان مسلمین بر علیه خود مسلمین، کمک بگیرند. همان اتفاقاتی که اکنون توسط پرچم های سیاه داعش در منطقه شام و سوریه، در جریان است و در ادامه ممکن است توسط حکومت های مرتجع و دست نشانده آمریکا و دنیای غرب و هم پیمانان منطقه ای شان، علیه جریان مقاومت و مسلیمن، ابعاد دیگری و تازه ای، پیدا کند.
هرچند استعمار و جبهه باطل، تلاش فروانی را از ۱۰ سال پیش و با شتاب دادن مصنوعی و کاریکاتوری به حوادث آخرالزمانی، داشته و با فرقه سازی و تشکیل مدعیان دروغین مهدویت در اسلام شیعی و اهل سنت، سعی کردند که تحولات و وقایع نزدیک به فرایند ظهور منجی آخرالزمان، را مدیریت کنند. اما در مجموع و به دلیل تلاش های جبهه حق، بویژه در میان شیعیان، هنوز به موفقیت چشمگیری، دست نیافته اند. اما در میان اهل سنت، به علت عدم وجود رهبری واحد و مقتدر، با ادعای تشکیل خلافت اسلامی داعش، توانسته است، تا حدودی، به موفقیت هایی دست یابد.
جریان احمد الحسن بصری یمانی دروغین و مدعی مهدویت، در عراق و جریان داعش در سوریه، دو روی یک سکه، هستند. اما به علت وجود فاکتورها و گزاره های متفاوت در منابع حدیثی و تاریخی در اهل سنت و شیعه، کارکردها و بازتاب‌ها نیز متفاوت عرضه شده اند.
داعش به علت وجود احادیث فضائل منطقه شام و رایات السود (پرچم‌های سیاه) و جنگ با رومیان در اعماق و منطقه دابق (منطقه ایی در شهر حلب سوریه) ...، در سرزمین شام، به تبلیغ چهره آخرالزمانی خشن از اسلام، مشغول هستند، اما درست در نقطه مقابل، به علت وجود فراوان احادیث درباره نشانه‌های حتمی ظهور و شخصیت های مثبت عصر ظهور در منابع حدیثی شیعه، بیشتر تمرکز استعمار بر ساخت و جریان سازی فرقه های مدعی مهدویت و منجی گرای شیعی، در عراق و ایران، می باشد.
از این‌رو کارشناسان امر معتقدند که داعش و جریان احمد الحسن بصری یمانی دروغین، آخرین نسخه به روز رسانی شده مطالعات مستشرقین غربی، در جهان اسلام هستند که دقیقا در برخی مفاهیم، با یکدیگر هم پوشانی، نیز دارند. رنگ پرچم داعش، سیاه و رنگ پرچم احمد الحسن، سفید و عبارت روی پرچم داعش به عنوان نماد آخرالزمانی در اهل سنت، شهادتین (لا اله الا الله و محمد رسول الله) است در حالیکه عبارت پرچم یمانی دروغین به عنوان نماد آخرالزمانی شیعی "البیعۀ لله" است.
مطالعه نمونه های مدعیان دروغین مهدویت و همین مهندسی های معکوس در احادیث نشانه های ظهور در میان شیعه و اهل سنت، که به شکل یمانی دروغین در شیعه و داعش در اهل سنت تبلور یافته است نشان می دهد که این فریب کاری‌ها و حرکت های بدلی و ظهور انواع مدعیان دروغین در بستر ناآگاهی های آحاد مردم، راجع به اصل مهدویت و نشانه های ظهور، شکل می گیرد و طبیعتا اگر برخی از شیعیان می دانستند که قیام یمانی در روایات چه ویژگی ها و معیارهای، دارد، و یا برخی از اهل سنت، میدانستند که داعش، با اسلام اصیل و واقعی، تفاوت ماهوی دارد، قطعا اسیر فتنه های آخرالزمانی داعش و یمانی های دروغین، نمیشدند و از همان ابتدا، تحرکاتشان ناکام می ماند.
در عصر معاصر، گروه مدعی مهدویت در میان شیعه و پیروان احمد الحسن بصری، در اصل جریانی در مهدویت شیعی است که خاستگاه آن بحث خروج و قیام یمانی است که با آگاهی و شناساندن و معرفی نشانه های حتمی ظهور، چهره واقعی این جریان، برملا شده و این جریان تکفیری و مدعی یمانی در شیعه برخلاف فرقه داعش در اهل سنت، در نطفه، خفه خواهد شد. [۱]

بررسی شخصیت یمانی و جایگاه یمن در احادیث

یمانی می بایست اهل یمن باشد، در حالی که سید احمد الحسن اهل بصره است و هیچ تناسبی بین یمانی مورد ادعای شما و یمانی مورد اشاره در احادیث نیست. لذا یمانی بودن سید احمد الحسن را چگونه توجیه می کنید؟

شبهه جریان مدعی یمانی

طبق حدیث نبوی مکه در تهامه است و تهامه در یمن پس محمد و آل محمد همگی یمانی هستند.
در ابتدا لازم است بدانیم که مکّه در تهامه است و تهامه در یمن . پس محمّد و آل محمّد(ص) همگی یمانی هستند . یعنی محمّد(ص) یمانی است و علی(ع) یمانی است و امام مهدی(ع) یمانی و دوازده مهدی(ع) یمانی و مهدی اوّل(ع) نیز یمانی است.
رسول خدا(ص) فرمود: همانا ایمان در مکّه ظهور کرد و مکّه در تهامه و تهامه در سرزمین یمن است و به همین سبب کعبه را "کعبهء یمانیه" می گویند. بحار الأنوار ج۲۲ ص ۱۳۷
رسول الله(ص) فرمود: همانا بهترین مردان اهل یمن هستند و ایمان یمان و من نیز یمانی هستم . بحار الأنوار ج۵۷ ص ۲۳۲

پاسخ به شبهه

رسول خدا(ص) فرمودند: (من کذب علیَّ متعمّداً فلیتبوأ مقعده من النار)
و شما در اولین بخش از گفتار خود دروغی را به پیامبر اکرم نسبت دادید، شما حدیث (همانا ایمان در مکّه ظهور کرد و مکّه در تهامه و تهامه در سرزمین یمن است و به همین سبب کعبه را "کعبهء یمانیه" می گویند . (بحار الأنوار ج۲۲ ص۱۳۷) را به پیامبر نسبت داده اید در حالی که این گفتار را علامه مجلسی از ابن اثیر صاحب کتاب النهایة فی غریب الأثر که سنی می باشد نقل کرده است.
لطفا بجای شنیدن، کمی هم اوراق را ورق زده و این آدرس را ببینید تا کذب آنها که این چنین با دین شما بازی نموده اند بر شما آشکار شود. [۲]
حال چگونه این جمله را به رسول خدا نسبت می دهید و چنین دروغ محضی را نشر می دهید. در حالی که پیامبر(ص) فرمودند: من کذب علیَّ متعمّداً فلیتبوأ مقعده من النار (امیدوارم نیاز نباشد این حدیث را حضورتان ترجمه نمایم) و روایت الایمان یمانی نیز به نقل از اهل سنت هست و در احادیث شیعة نیامده است.
همان گونه که گذشت مکه جزء یمن نمی باشد اما فراموش نکنیم که به یکی از دو رکنی که در مکه است یمانی می گویند و دلیل آن هم این است که جهت آن به سمت یمن می باشد لذا به رکنی که به طرف یمن می باشد گفته می شود یمانی وبه رکنی که به سمت شام (سوریة) هست، رکن شامی گویند.
و گویا شما اطلاعاتتان جز همین چند موردی که در حافظه شما سپرده اند بیش نیست چرا که ما مکه یمانی هم داریم البته به گفته احادیث اهل سنت.
کعبة یمانی طبق روایات اهل سنت در یمن بوده وپیامبر برای نابودی آن سپاه فرستاد کافی است به حدیث زیر توجه نمایید :
قیل ذُو الخَلَصة : الكعْبة الیمانِیَّة التی كانت بالیَمین فأنْفذَ إلیها رسول اللّه صلى اللّه علیه وسلم جَرِیرَ بن عبد اللّه فخرّبها،کعبه یمانیه در یمن بود و پیامبر یکی را با نام جریر ین عبدالله رهسپار کرد تا ان را واژگون کند. [۳]



پی نوشت:

۱.    گروه آیین و اندیشه فرهنگ نیوز- مصطفی امیری    
۲.    النهایة فی غریب الأثر - مؤلف: أبو السعادات المبارك بن محمد الجزری مشهور به ابن الاثیر ـ جلد۵ صفحه۷۲۲ الناشر: المكتبة العلمیة-بیروت، ۱۳۹۹هـ - ۱۹۷۹م.
۳.    سند: النهایة فی غریب الأثر - مؤلف: أبو السعادات المبارك بن محمد الجزری مشهور به ابن الاثیر ـ جلد۲صفحه ۱۴۱.
/سدید

http://ferghenews.com/files/995853telhram_.gif

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
آخرین اخبار