چنانکه ملا سلطان گنابادی در اجازهی ملا علی فرزندش مینویسد: پوشیده نماند که هر یک از اولیای زمان حیات خود و در زمان مرگشان جانشین میخواهند که رشتهی دعوت قطع نشود و حکم یا ایّها الرسول جاری باشد. [۱]
از طرفی باید بدانیم آیه مبارکه(یا ایّها الرّسول) خطاب الهی به رسول خدا در عید غدیر خم به لحاظ ابلاغ خلافت و جانشینی علی امیر المؤمنین علیه السلام است و لا غیر.
پس اگر به استناد ادعای ملا سلطان اظهار کنیم نامبرده خود را در مرتبه و مقام رسول خدا و فرزندش ملا علی را در شأن و جایگاه حضرت علی علیه السلام و بیدخت را غدیر خم فرض کرده است.شیخ عبدالله حائری مازندرانی معروف به رحمت علیشاه که روز به خلافت رسیدن ملا علی گنابادی را بزرگتر از عید غدیر میداند، دستور میدهد:مؤمنین عید گیرند و به تحنیت و شادمانی با یکدیگر به عیش و کامرانی زندگانی نمایند. [۲]
ملا سلطان گنابادی در سعادتنامه در مورد مقام قطب میگوید: چون طالب و مرید اراده حضور نماید، چنین داند که به خدمت پادشاه مقتدری میرود و به بخشش او امیدوار باشد که به یک آن، دو عالم را بی سبب به او ببخشد و خیال را مشغول صورت شیخ دارد. [۳]
وی در ادامه میگوید:ولایت، پیوند شجرهی الهیه است که از وجود بیعت گیرنده به دل بیعت کننده وصل میشود و آن پیوند، صورت ملکوتی ولی امر است که از راه باطن به واسطهی بیعت متصل به دل بیعت کننده میشود و همان صورت ولیّ امر، ایمانی است که داخل دل میشود و همان صورت است حُبّ علی علیه السلام که هیچ سیئه به او ضرر نمی رساند [۴].
او میافزاید: اگر پیوند ولایت را به سلامت به دم مرگ برد، اگر گناه جن و انس را بر روی شانه خود ببرد، تمام را بپاشاند و هیچ معصیت با وجود آن پیوند که همان حُبّ علی است ضرر نمی رساند به او. [۵]
ملاسلطان همچنین در مجمع السعادت میگوید:در بیان اینکه هر کسی بشناسد امام خود را، حاجت به انتظار ظهور حضرت قائم (عج) او را نخواهد بود؛نه در عالم صغیر و در عالم کبیر. [۶]
در همین حال، نوع انتصاب را نیز من الله میدانند؛چنانکه ملا علی گنابادی میگوید:باید من الله باشد تا کوری دلیل کور دگر نگردد و اگر چنین صوفی زیر آسمان نباشد، قرآن را مبین نباشد، بلکه عترت هم نباشد. [۷]
در ولایتنامه آمده است: صاحب ولایت کلیه مطلقه را الله توان گفت؛با این نظر و این لحاظ که فانی است در جهت غیب بینی و علی توان گفت به آن اعتبار که مضاف به کثرات است و مستولی بر کل است و رب توان گفت، که تربیت کل ملکوت با اوست. [۸]
در ادامه میگوید: خالق توان گفت، به اعتبار اینکه خالقیت حقتعالی به واسطهی آن ظهور مییابد.
وی در حکم قطبیت فرزندش میگوید: پوشیده نماند که هر یک از اولیای عظام را در زمان حیات و بعد از ممات، خلفاء و نواب لازم است که رشتهی دعوت منقطع نشود که در بقاع ارض و در جملهی زمان حکم(یا ایّها الرّسول بلّغ ما أُنزل الیک)جاری باشد. لذا این وضعیت سلطان محمد، نور چشم خود ملا علی را خلیفهی خود قرار دادند و چون اشاره غیبیه شده بود تا خیر را روا نداشتم. [۹]
جمع بندی این سخنان را همان شبیه سازی و مصداق سازی جریان غدیر برای خود می توان تعریف کرد.
[۱]. صالحیه، ج۲، ۳۴۶.
[۲]. عرفان ایران۱۱/۱۳۰.
[۳]. سعادتنامه، ص۱۶۲.
[۴]. ولایت نامه، ص۷۶.
[۵]. صالحیه، ج۲، ص۲۱۸.
[۶]. سعادتنامه، ص ۱۲۷
[۷]. ولایت نامه، ص۱۱.
[۸]. صالحیه، ج۲، ص۳۴۶
[۹]. همان.