خبری تحلیلی فرقه نیوز

کد خبر: ۴۹۳۴
تاریخ انتشار: 26 دی - 1394 13:21

نقد و بررسی دیدگاه احمد حسن درباره رجعت / بخش اول

نصرت الله آیتی:
ظهور احمد الحسن یمانی از اینترنت!

فرقه نیوز-بخش مدعیان دروغین، یکی از مدعیان دروغینی که در سال‌های اخیر با استفاده از ابزار جهل، عده‌ای از ساده‌دلان را فریفته است، احمد بن اسماعیل معروف به احمد الحسن است. وی که خود را با چهار واسطه فرزند امام مهدی می‌خواند مدعی است پس از پایان یافتن عمر شریف امام مهدی دوازده نفر از فرزندان آن حضرت _ که همگی مهدی و قائم هستند _ به ترتیب جانشین ایشان خواهند شد. بنابر این رجعت امامان معصوم نه در زمان امام مهدی بلکه در زمان دوازدهمین فرزند آن حضرت آغاز می‌شود و مقصود از مهدی در روایاتی که از آغاز شدن رجعت در دوران امام مهدی سخن می‌گویند امام زمان نیست، بلکه مهدی بیست و چهارم _ یعنی دوازدهمین فرزند از فرزندان امام مهدی _ است و البته وی خود را اولین مهدی از فرزندان امام مهدی می‌پندارد.

نوشتار پیش رو تلاشی است برای پاسخ به ادعای یادشده، در این نوشتار کوشش شده است ثابت شود بر اساس تصریحات متعددی که در روایات فراوانی وجود دارد، رجعت در دوران امام مهدی آغاز خواهد شد و در این روایات، قراین داخلی و خارجی بسیاری وجود دارد که مانع حمل آن بر مهدی بیست و چهارم می‌شود. بنابر این، نظریۀ مهدیان پس از مهدی _ صرف‌نظر از اشکالات متعدد دیگری که دارد _ به دلیل تعارض با روایات رجعت باطل است

مقدمه
مذاهب و فرقه‌های خودساخته را می‌توان از بزرگ‌ترین آفت‌هایی شمرد که پیکره ادیان را در طول تاریخ به سختی آزرده‌اند و مانع بزرگی در مسیر نشو ونما و ثمربخشی آن بوده‌اند. این فرقه‌های ساختگی عمدتاً به این دلیل مقبولتی _ و لو موقت _ می‌یابند که با لطایف‌الحیل خود را منسوب به ادیان واقعی می‌کنند و با ارائه تفسیری نادرست و تأویلی باطل از متون دینی یا با تمسک به منابع غیرمعتبر و روایات ضعیف و غیرقابل‌اعتماد می‌کوشند خود را حق جلوه دهند و بدین‌وسیله برای خود مشروعیتی دست و پا کنند. البته از آن‌جا که جامعه هدف این فرقه‌ها فاقد اطلاعات تخصصی دینی و تبحر لازم برای تشخیص تفسیر غلط از درست و تأویل باطل از صحیح و منابع غیرمعتبر از معتبر و روایات ضعیف از صحیح هستند، به سرعت مفتون مستندات به ظاهر دینی شده و در دامی که برایشان گسترده شده گرفتار می‌شوند. ماجرای تمسک خوارج به آیه «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلهِ» و ارائه تفسیر نادرست از آن و صف‌آرایی در برابر امیر مؤمنان _ که خود قرآن ناطق بود _ از بهترین نمونه‌های این واقعیت تلخ است. مقابله با این فرقه‌های گمراه و گمراه کننده، شیوه‌های علمی و عملی گوناگونی دارد.

یکی از این شیوه‌های علمی، ارزیابی مستندات این فرقه‌ها با توجه به سایر آموزه‌های دین و اثبات تعارض نهفته در آن است. در ادامه ادله یکی از فرقه‌های باطل معاصر به شیوه یادشده نقد و بررسی خواهد شد. تذکر این نکته ضروری است که چه‌‌بسا فرقۀ مورد نظر از نظر اتقان و استحکام ادله و گستردگی در میان جامعه به اندازه‌ای نباشد که شایسته توجه و پاسخ‌گویی باشد، لیکن همین که آیات و روایاتی دست‌آویز فرقه‌ای باطل قرار می‌گیرد، نشان از آن دارد که آیات و روایات مربوط استعداد بدفهمی و تفسیر باطل را دارند و به همین دلیل ضروری است برای تبیین مفهوم درست آن‌ها و جلوگیری از این کج‌فهمی و سوءبرداشت‌هایی که ممکن است در آینده رخ دهد، تلاشی مضاعف انجام گیرد.

ادعای احمد بصری

احمد بصری چنین می‌پندارد که پس از امام مهدی دوازده فرزند از نسل ایشان به ترتیب جانشین آن حضرت خواهند شد و خود را _ که نواده امام مهدی می‌پندارد -اولین وصی و جانشین آن حضرت می‌داند و بر این باور است که او حکومت عدل جهانی مهدوی را پس از پایان یافتن حیات مبارک امام مهدی مدیریت خواهد کرد. مدعای یادشده در واقع حاوی دو ادعاست؛ نخست این‌که اوصیا و جانشینان امام مهدی فرزندان آن حضرت هستند و نه امامان رجعت کننده، و دوم این‌که مطلب یادشده بر او تطبیق می‌یابد و او خود را فرزند و وصیّ امام مهدی می‌داند.

بنابراین او هم باید دلایل استواری بر کبرای کلی خود _ ادعای نخست _ ارائه نماید و هم با ادله متقنی مدعای صغروی خود _ ادعای دوم _ را اثبات نماید. صرف‌نظر از این‌که او به لحاظ صغروی هیچ دلیل قابل اعتنایی در اختیار ندارد. مدعای نخست او از ابعاد گوناگونی قابل نقد است. از جمله این‌که ادعای یادشده با اعتقاد به آغاز شدن رجعت ائمه در دوران حیات امام مهدی در تناقض آشکار است؛ چرا که اگر عصر رجعت در دوران حاکمیت امام مهدی آغاز گردد و امامان معصوم دیگربار به دنیا بازگردند، طبیعتاً پس از پایان یافتن حیات مبارک امام مهدی آنان عهده‌دار وصایت و جانشینی آن حضرت خواهند بود و در نتیجه نمی‌توان از شخص یا اشخاص دیگری به عنوان اوصیا و جانشینان امام مهدی یاد کرد.

تعارض آشکار ادعای احمد بصری با مسئله رجعت، او را مجبور به چاره‌اندیشی برای حل این مشکل کرده است و او برای حل آن مدعی شده که رجعت در دوران آخرین مهدی از فرزندان امام مهدی رخ خواهد داد و امامان معصوم نه پس از پایان حیات امام زمان، بلکه پس از رحلت دوازدهمین مهدی از نسل آن حضرت به دنیا باز خواهند گشت

وی در این باره چنین می‌نویسد:

و اعلم ایضاً ان المهدیین علامات الساعة و میقاتها فباخرهم یختم هذا العالم الجسمانی و یبدأ عالم الرجعة ثم القیامة.[1] (احمد الحسن،المتشابهات، 1431: ج4، 308)

او در جایی دیگر چنین می‌نویسد:

و عالم الرجعة یبدا مع نهایة ملك المهدی الثانی عشر و هو القائم الذی یخرج علیه الحسین. (همو: 293)

ادعای یادشده با این اشکال مواجه خواهد بود که در منابع حدیثی روایات متعددی وجود دارد که از بازگشت امام حسین یا سایر ائمه در زمان امام مهدی سخن می‌گویند. به عنوان نمونه از امام صادق چنین روایت شده است:

... ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ» خروج الحسین فی سبعین من أصحابه علیهم البیض المذهب لكل بیضة وجهان المؤدون إلی الناس أن هذا الحسین قد خرج حتى لا یشك المؤمنون فیه وإنه لیس بدجال ولا شیطان والحجة القائم بین أظهرهم فإذا استقرت المعرفة فی قلوب المؤمنین أنه الحسین جاء الحجة الموت فیكون الذی یغسله ویكفنه و یحنطه ویلحده فی حفرته الحسین بن علی ولا یلی الوصی إلّا الوصی؛ (الکافی،كلينی، 1363: ج8، 206)

...مقصود از «سپس بار دیگر شما را بر آن‌ها غلبه دادیم» خروج حسین است با هفتاد تن از یاران وفادار خود که کلاه‌خودهای زرین دو سو بر سردارند و به مردم خبر می‌دهند که این حسین است که رجعت کرده و بیرون آمده تا مؤمنان درباره آن حضرت شک و تردید نکنند و بدون تردید او دجال و شیطان نیست و هنوز حجت قائم بین مردم است. و چون در دل مؤمنان این مطلب استوار شود که او حسین است، اجل حجت فرا رسد و حسین بن علی او را غسل می‌دهد و کفن و حنوط می‌کند و به خاک می‌سپارد و عهده‌دار تجهیر جنازه وصی نشود، مگر وصی.

در نتیجه نمی‌توان رجعت را مربوط به زمان آخرین مهدی از نسل امام زمان دانست. وی در پاسخ به این اشکال مدعی شده است که مقصود از «قائم» و «مهدی» در این روایت و امثال آن، امام زمان _ فرزند امام حسن عسکری _ نیست، بلکه مقصود آخرین مهدی از نسل امام زمان است؛ چرا که از یک سو صفت مهدی و قائم برای مهدیان دوازده‌گانه از نسل امام مهدی نیز به کار می‌رود. از این‌رو این تصور اشتباه است که ما از تمام واژه‌های «مهدی» و «قائم» که در احادیث رجعت به کار رفته، امام دوازدهم را فهم کنیم. به عنوان نمونه از امیرالمؤمنین علی چنین روایت شده است:

قال رسول الله فی اللیلة التی كانت فیها وفاته لعلی: یا أبا الحسن! أحضر صحیفة ودواة. فأملی رسول الله وصیته حتی انتهی [إلی] هذا الموضع فقال: یا علی! إنه سیكون بعدی اثنا عشر إماماً ومن بعدهم اثنی عشر مهدیاً فأنت یا علی أول الاثنی عشر الامام. وساق الحدیث إلی أن قال: ولیسلمها الحسن إلی ابنه م ح م د المستحفظ من آل محمد _ صلی الله علیه وعلیهم _ فذلك اثنی عشر إماماً ثم یكون من بعده اثنا عشر مهدیاً فإذا حضرته الوفاة فلیسلمها إلی ابنه أول المهدیین له ثلاثة أسامی اسم كاسمـی و اسم أبی و هو عبد الله و أحمد و الاسم الثالث المهدی و هو أول المؤمنین؛

پیغمبر خدا در شب رحلتش به علی فرمود: ای اباالحسن، صحیفه و دواتى بیاور! سپس پیغمبر وصیت خود را املا فرمود تا به این‌جا رسید ... : ای على، بعد از من دوازده امام خواهد بود، و بعد از آن‌ها دوازده مهدى است. ای على، تو نخستین آن دوازده امامى! سپس یک‌‌یک ائمه را نام برد تا این‌ كه فرمود: حسن [عسكرى] هم این وصیت را به فرزندش محمد كه از ما آل محمد و محفوظ است تسلیم كند؛ این‌ها دوازده امام هستند. بعد از مهدى موعود دوازده مهدى‏ دیگر خواهد بود. چون او وفات كرد، آن را تسلیم كند به مهدى اول كه داراى سه نام است: یک نام مثل نام من، و یک نام مانند نام پدرم عبدالله و احمد و اسم سوم مهدى است و او نخستین مؤمنان است.

از سوی دیگر، در روایتی تصریح شده است که امام حسین در زمان امامی رجعت خواهد فرمود که فرزند ندارد و چون فرزند داشتن امام مهدی بر اساس روایات مسلّم است، بنابراین مقصود از آن امام نمی‌تواند امام مهدی باشد، بلکه مقصود دوازدهمین مهدی از نسل امام زمان است:
دخل علی بن أبی حمزة على أبی الحسن الرضا فقال له: أنت إمام؟ قال: نعم، فقال له: إنی سمـعت جدك جعفر بن محمد یقول: لا یكون الامام إلّا وله عقب. فقال: أنسیت یا شیخ أو تناسیت؟ لیس هكذا قال جعفر، إنما قال جعفر: لا یكون الامام إلّا وله عقب إلّا الامام الذی یخرج علیه الحسین بن علی فإنه لا عقب له، فقال له: صدقت جعلت فداك هكذا سمعت جدك یقول؛ (همو: 224(
علی بن ابی‌حمزه بر امام رضا وارد شد و عرض کرد: آیا شما امامید؟ فرمود: آری. عرض کرد: من از جدتان جعفر بن محمد شنیدم که امامی نخواهد بود مگر این‌که فرزندی دارد. امام رضا فرمود: ای پیرمرد، آیا فراموش کرده‌ای یا خود را به فراموشی زده‌ای؟ جعفر این‌چنین نفرمود؛ او فرمود: امامی نخواهد بود مگر این‌که فرزندی دارد، مگر آن امامی که حسین بن علی بر او خروج می‌کند که او فرزندی ندارد. علی بن ابی‌حمزه عرض کرد: فدایتان شوم! درست فرمودید؛ از جدتان این‌چنین شنیدم.

به تعبیر دیگر، مدعای وی بر این بنیان استوار شده است که این مطلب که رجعت در دوران دوازدهمین مهدی از نسل امام مهدی آغاز می‌شود مقتضای جمع بین روایات است؛ زیرا به گواهی طایفه‌ای از روایات پس از امام مهدی دوازده نفر از فرزندان آن حضرت که همگی مهدی هستند به ترتیب وصی و جانشین آن حضرت خواهند شد و دسته‌ای دیگر از روایات بر این دلالت دارند که دوران رجعت در زمان حیات مهدی آغازخواهد شد و امام حسین به دنیا باز گشته و جانشین مهدی خواهند شد. جمع بین این دو دسته از روایات به این است که بگوییم مقصود از مهدی و قائم در دسته دوم امام مهدی نیست، بلکه مقصود آخرین مهدی از نسل امام مهدی است. در این صورت به هر دو دسته از روایات اخذ شده است و هیچ یک طرد نشده‌اند. ) الرجعة ثالث ایام الله الکبری، انتشارات انصار الامام المهدیالعلاء، 1433: 29 با اندکی توضیح)

 

ادامه دارد...

 

ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظرات بینندگان
آخرین اخبار