آیا بودا پیامبر الهی است؟ علامه مجلسی و برخی علما به این موضوع اذعان دارند؟

آیا بودا پیامبر الهی است؟ علامه مجلسی و برخی علما به این موضوع اذعان دارند؟
آیا بودا پیامبر الهی است؟ برای بررسی دیدگاهی که بودا را پیامبر می‌داند، ابتدا باید به اصول تعریف پیامبری در ادیان الهی توجه کنیم و سپس آموزه‌ها و فلسفه بودا را بررسی نماییم.
کد خبر: ۱۸۳۱۰
مهدی قیاسی کارگرمقدم
نویسنده:
مهدی قیاسی کارگرمقدم

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: برای بررسی دیدگاهی که بودا را پیامبر می‌داند، ابتدا باید به اصول تعریف پیامبری در ادیان الهی توجه کنیم و سپس آموزه‌ها و فلسفه بودا را بررسی نماییم. در این نقد، هم به تناقضات موجود در این دیدگاه اشاره خواهیم کرد و هم به استدلالاتی که ارائه می‌شود.

۱. تعریف پیامبری در ادیان الهی

در ادیان الهی، پیامبر کسی است که به واسطه اتصال به خداوند، از طریق وحی پیام‌هایی را برای هدایت بشر منتقل می‌کند و مردم را به یگانه‌پرستی و اعتقاد به امور غیبی، از جمله معاد و زندگی پس از مرگ دعوت می‌نماید. ویژگی‌های پیامبران عبارت‌اند از:

  • یکتاپرستی و اعتقاد به خدای واحد.
  • دعوت به عبودیت و اخلاق الهی.
  • تصدیق امور غیبی (مانند معاد، قیامت و حسابرسی اعمال).
  • انتقال وحی الهی به بشر برای هدایت.

از این منظر، آموزش‌ها و فلسفه بودا را باید بررسی کرد تا مشخص شود آیا این اصول در آموزه‌های او وجود دارد یا خیر.

۲. آموزه‌های بودا و تناقض با پیامبری

بر اساس آموزه‌های بودا و متون معروف آیین بودایی، چند نکته انحرافی وجود دارد که با پیامبری به عنوان یک مفهوم الهی در تناقض است:

انکار وجود خدا (Theism)

بودا هیچ‌گاه دعوت مستقیم به اعتقاد به خداوند نداشت و فلسفه او بیشتر متمرکز بر راه‌حل‌های اخلاقی و ذهنی بود. او از مفهوم “خدا” یا وجود الهی به عنوان مفهومی فراتر از عقل بشری یاد نمی‌کند و انسان‌ها را به بازسازی ذهنی و اخلاقی به‌جای عبودیت الهی دعوت می‌کند.

تناسخ (Reincarnation)

آموزه بودا بر اساس تناسخ است، یعنی چرخه تولد، مرگ و تولد مجدد روح، که با آموزه‌های پیامبران الهی در تناقض است. در ادیان الهی، پس از مرگ، انسان وارد مرحله‌ای از برزخ، قیامت و معاد می‌شود که با تناسخ کاملاً مغایر است.

انکار معاد و قیامت

در فلسفه بودا، معاد و زندگی پس از مرگ به‌صورت ملکوتی وجود ندارد، بلکه هدف از زندگی رسیدن به نیروانا است (رهایی از چرخه تناسخ). این دیدگاه با اعتقاد به معاد در ادیان الهی کاملاً مغایرت دارد.

اعتقاد به ازلیت ماده

آیین بودایی به نوعی ماده را ازلی و ابدی می‌داند؛ این تفکر با اصل توحید و خلق ماده توسط خداوند مخالفت دارد. بوديسم عالم را قديم و ازلي و بي‌نياز از خالق مي‌داند و وجود خداوند را انكار مي‌كند. ماده را قائم به ذات مي‌داند و به نوعي الحاد دچار مي‌شود و از پاسخ‌گويي به اين سؤال كه ماده محدود بوده و محتاج علت است و بايد علتي داشته باشد عاجز، مي‌ماند. پيروان بوديسم كه با انكار وجود هر نوع خدا سعي در انكار خدايان هند و بت‌پرستي هندوها داشتند، در طول زمان خود گرفتار بت‌پرستي شده و به جاي بت‌هاي متعدد هندوها، تماثيل بودا را بت خود قرار داده و بت‌پرستي شرك‌آلود هندوها را به بت‌پرستي كفر‌آميز بودايي تبديل كردند.(آشنايي با تاريخ اديان،‌ص 47. تاريخ جامع اديان، ص 189)

اخلاق سکولار

تعلیمات بودا که در چهار حقیقت و هشت راه خلاصه شده، ناظر به امور فردى است. گویا نظام هاى اجتماعى و اصل جامعه از دیدگاه بودیسم امرى واهى و خیالى است و نقشى در زندگى انسانى ندارد و به همین خاطر، خود بودا براى رسیدن به نیروانا از جامعه مى‌گریزد و به جنگل پناه مى برد و با گدایى و دریوزگى خوراک خود را تهیه مى‌کند و آن‌گاه هم که براى تبلیغ آیین خود باز مى‌گردد، به سراغ تک تک افراد مى‌رود و هرگز سعى نمى‌کند تحولى اجتماعى ایجاد کند. وى نه با حاکمى درگیر مى‌شود و نه به نکوهش قانونى از قوانین جامعه‌ى آن روز مى‌پردازد. (سادهاتیسا بودا و اندیشه هاى او، ترجمه ى محمد تقى بهرامى حرّان، (تهران: چاپ دیبا، 1382)، ص 39.هاشم، رجب زاده، چنین گفت بودا، (انتشارات اساطیر، چ سوم، 1378 هـ.ش)، ص 12 ـ 27.)

تناقضات بودا در امور نظری

در آیین بودیسم بر خلاف ادیان ابراهیمى که از دو بخش عمده ى نظرى ـ اعتقادى، و عملى ـ تکلیفى تشکیل شده اند، خبرى از مباحث نظرى و اعتقادى نیست و هر کس که مى خواهد پیرو این آیین شود، باید بدون هر گونه استدلالى، حقیقت رنج، یعنى شر بودن زندگى را بپذیرد و هم چنین به اصل «سامسارا» (تناسخ)، یعنى تکرار ازلى تولد و مرگ و جابه جا شدن یک روح از جسمى به جسم دیگر، ایمان داشته باشد تا بتواند با عمل به هشت راه بودا خود را از چرخه‌ى «سامسارا» رهایى بخشد.

بودیسم در مباحث اعتقادى و نظرى کم همت و بى رونق است و مبادى لاهوت و فلسفه‌ى فوق الطبیعه و امثال آن و مباحث عقلانى نزد بودا وزنى ندارد. وى گفته است: من در باب قدمت عالم و ازلیت جهان توضیحى ندادم و هم چنین در باب محدودیت و تناهى وجود تفسیرى نکردم! با این همه، این ادعا که نمى‌خواهد در امور نظرى و اعتقادى سخنى بگوید، در عمل به فراموشى سپرده شده و در دام نوعى ماتریالیسم گرفتار مى‌آید و با ابدى و ازلى دانستن ماده و عالم به انکار صانع مى‌پردازد. گویا آن گاه که لازم است به سؤال مهم از کجا آمده‌ایم و به کجا خواهیم رفت پاسخ دهد، مى‌گوید: من در مباحث نظرى کارى ندارم، ولى آن‌گاه که نوبت به انکار صانع عالم و معاد مى‌رسد، وعده‌ى خود را از یاد مى‌برد و به انکار مبدأ و معاد مى پردازد.

به همین دلیل مى‌توان گفت: بودیسم تبیین روشنى براى مباحث عقیدتى ندارد و گرفتار تناقض است و چون مبادى نظرى گویا و روشنى ندارد، در مرحله‌ى عمل هم چندان موفق نیست و برنامه‌هاى عملى‌اش نیز بیشتر به توصیه‌هاى اخلاقى مبهم و نارسا مى‌ماند که هر کس برداشت متناسب با میل خود را مى‌تواند از آن داشته باشد.(عبدالله جوادى آملى، انتظار بشر از دین، (قم: انتشارات اسراء، چ اول، 1380)، ص 52. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ى احمد آرامى، ع. پاشایى، امیر حسین آریان پور، (شرکت انتشارات علمى و فرهنگى)، چ ششم، 1378، ج 1، ص  495 و 497. جان، بى ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، (انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 هـ.ش)، ص 188. غلامعلى، آریا، آشنایى با تاریخ ادیان، (انتشارات پایا، چاپ سوم، 1379 هـ.ش)، ص 73.)

۳. بررسی استدلال موافقان پیامبری بودا

موافقان این دیدگاه اغلب به دلایل زیر اشاره می‌کنند:

  • برخی علمای اسلامی مانند ملا محسن فیض کاشانی، علامه مجلسی و شیخ صدوق در آثار خود به داستان “بلوهِر و یوداسف” اشاره کرده‌اند که شباهت‌هایی با زندگانی بودا دارد. این داستان‌ها بر اساس روایت‌هایی وارد شده‌اند که بودا را شخصیتی الهی دانسته و او را بشارت‌دهنده پیامبران الهی معرفی کرده‌اند.
  • کاشف الغطاء و برخی دیگر معتقدند که بودا ممکن است پیامبری هندی باشد که دین الهی را تبلیغ کرده است، اما بعدها آموزه‌های او دچار تحریف شده باشد.

پاسخ:

این استدلال‌ها، هرچند ممکن است حاکی از الهی بودن برخی آموزه‌های اولیه در آیین بودا باشند، اما هیچ دلیل روشنی از خود آموزه‌ها و فلسفه بودا ارائه نمی‌کنند که نشان دهد او پیامبر بوده است. بسیاری از روایات نقل‌شده درباره بودا، بیانگر تکامل اخلاقی و حکمت انسانی او هستند، نه اتصال به وحی الهی. همچنین، عدم تطابق آموزه‌های او با اصول یکتاپرستی، معاد و عبودیت، تا حد زیادی این ادعا را تضعیف می‌کند.

نتیجه‌گیری و نقد نهایی

با توجه به نقدهای بالا می‌توان گفت:

  1. آموزه‌های فلسفی بودا هم در بیان جهان‌بینی (مانند تناسخ و انکار خدا) و هم در اصول اخلاقی با آموزه‌های پیامبران الهی در تناقض است.
  2. ادعای پیامبری بودا مبتنی بر منابع تاریخی و متون دین‌شناسی نیست، بلکه اساساً تفسیری است که برخی افراد ارائه کرده‌اند.
  3. تبلیغ آموزه‌های بودا بر اساس حکمت انسانی بیشتر به نظام اخلاقی فلسفی اشاره دارد و فاقد عناصر الهی لازم برای پیامبری است.

بنابراین، اگر بودا پیامبر الهی باشد، چرا آموزه‌های او (حداقل متن موجود) هیچ اشاره‌ای به یکتاپرستی، معاد یا کلیات ادیان الهی ندارد؟ این سؤال اساسی است که حامیان این دیدگاه باید پاسخ دهند.

 

گزارش خطا
ارسال نظر