به گزارش فرقه نیوز، یکی از حربههای برنده فرقههای انحرافی همواره ضدیت با نهاد مرجعیت و زعامت دینی در تشیع بوده است. برای دستیابی به تحلیلی واقعی از این هدف شوم با حضرت آیت الله شیخ نجم الدین طبسی استاد برجسته حوزه علمیه و مدرس دانشمند درس خارج مهدویت گفتگویی داشتیم تا ابعاد و دلایل این هدف منحوس را بهتر بشناسد.
لطفاً به عنوان مقدمه بفرمایید در طول تاریخ اهداف یا هدف اصلی جریانهای مدعی مهدویت چه بوده است؟
مسئله مدعیان مهدویت اولین دلالتی که دارد این است که بر اصالت اعتقاد به مهدویت دلالت میکند اگر این عقیده اصالت نداشت تقلب در آن معنا نداشت. من همیشه مثال میزنم و میگویم که هیچ وقت کسی ۹۰۰۰ تومانی یا ۱۵۰۰۰ تومانی چاپ نمیکند چون نداریم آنی که هست ۱۰۰۰۰ تومانی است این یک مثال محسوس است اگر مهدویت اصالت و واقعیت نداشت جعل و تفلب به راه نمیافتاد نکته دوم این است که چون مسئله مهدویت رابطه تنگاتنگ با حذف سلطه ظالمین و برچیدن بساط استکبار و مستکبرین دارد و خود مستکبرین نیز از این قضیه آگاه هستند لذا برای این که بتوانند به حکومتهای ننگین خود و جنایاتشان ادامه دهند سعی میکنند یک پوشش مذهبی برای خود ایجاد کنند و از مباحثی مانند مهدویت که بالاخره مردم به آن اعتقاد دارند استفاده کنند. اینها خودشان را به مهدویت متصل میکنند تا از طریق قداست بخشیدن به حکومتشان کارهای خود را جبران کنند. نکته سوم این است که کسانی که جریان سازی می کنند هیچ وقت نمنی آیند بگویند ما دجال یا سفیانی هستیم و مدعی چهرههای منفی نیستند چون میدانند بازنده هستند. بلکه مدعی چهرههایی هستند که قداست و حرمتی در بین مردم دارد تا بتوانند بیشتر در میان مردم نفوذ کنند.
این جریان تقریباً بعد از سال ۲۰۰۳م که آمریکاییها به عراق حمله میکنند شکل میگیرد با توجه به تحلیل جناب عالی به نظر شما رفتار و عملکرد ایالات متحده در رابطه با جریانهای سیاسی و خصوصصاً مقوله مهدویت در عراق به چه صورت بوده و اینها محیط عراق را به چه صورتی درست کردده بودند که باعث شد چنین جریان منحرفی در این کشور شکل بگیرد؟
انگلیسیها از قدیم معروف بودند که فرق تسد یعنی تفرقه بیانداز و حکومت کن آمریکاییها به ضرب المثل اختلاف بیانداز و بکش معروفند. سیاست انگلیس از آمریکا چندان فاصلهای ندارد هر دوی اینها در ایجاد تفرقه بین مسلمین ید شیطانی طولایی دارند وقتی هم که بر عراق حکومت کردند و این سرزمین را اشغال نمودند یکی از شیوههای آنها همین بود تا بدین وسیله بین شیعیانی که صدام ۳۰ الی ۴۰ سال نگذاشت بین آنها کار فرهنگی صحیحی انجام شود نفوذ کنند. شیعیان در زمان صدام خیلی از حقایق دینی دور بودند و این مسئله فرصتی بود برای آمریکا، انگلستان و سایر استعمارگران تا از نشانههایی که قداستی در بین مردم دارد اما حقیقت آن را نمیدانند سوء استفاده کنند و بدین وسیله مردم را از مرجعیت، حوزه و دیانت دور نمایند. به همین خاطر تعدادی از معممین را استخدام کردند و به آنها گفتند که به تشیع و مضامین دینی و اعتقادی آن حمله کنند و اینها با عمامه و لباسهای مقدس در شبکههایی که آمریکایها در اختیار اینها قرار داده بودند بر علیه مذهب تبلیغات میکردند البته این پروژه خیلی نتیجه نداشت چون مردم به اعتقادات مذهبی خود پایبند بودند اما اگر از این طریق وارد میشدند و با سردادن شعاری تندتر از شعار مذهبیها در خصوص مهدویت و لزوم پیروی از یمانی باعث میشد تا بتوانند ارتباط مردم را با مرجعیت قطع کنند زیرا ارتباط مردم با مرجعیت، فقها و ولایت فقیه و نفوذ فقها در بین مردم خیلی برای اینها خطرناک است فرض کنید وقتی با یک اشاره سازمان حشدالشعبی تشکیل میشود و وقتی مرجعیت میتواند با یک اشاره لشکری تشکیل دهد تا در برابر داعش بیاستد اینها به صرف دشمنان و اشغالگران نیست زیرا آنها میخواهند در کشور عراق هیچ مانعی بر سر راهشان نباشد. مانع بزرگ حوزههای علمیه، مرجعیت و ولی فقیه است. اینها وقتی نمیتوانند با مرجعیت مبارزه مستقیم بکنند با مطرح کردن بحث یمانی لزوم تبعیت از وی را در جامعه عنوان میکنند و با این کار به دنبال این هستند که عامل خودشن را بزرگ کنند و با بزرگ کردن وی حرفهای خودشان را توسط وی در جامعه مطرح کنند. والا نمی توانند در مرجعیت نفوذ کنند زیرا مرجعیت قله تشیع است. بنابراین مدام به جعل و تقلب میپردازند و مثلاً همین فردی که نامش را بردید مزدور بعثیها بود و اصلاً سید هم نیست. طایفه وی از او بیزاری جستهاند و گفتهاند وی ربطی به ما ندارد. هدف استعمارگران از علم کردن اینها تضعیف مرجعیت و جعل کردن کسی به نام مرجع در جامعه توسط خودشان است.
با توجه به این که جناب عالی از مدرسان درس خارج مهدویت نیز هستید میخواهم بدانم ویژگیهای یمانی بر اساس منابع اسلامی به چه صورت است؟
ببینید علائم ظهور حضرت مهدی(عج) دو دسته است یکی شامل علائم غیرحتمی و دیگری شامل عوامل حتمی است اگر تمام علائم غیر حتمی محقق شود ظهور در گرو آنها نیست. اما علائم حتمی که هنوز هیچ کدام از آنها محقق نشده است هر کس هم بگوید این علائم شامل: ظهور سفیانی، یمانی، صیحه آسمانی، ظهور نفس زکیه و خسف بیداء محقق شده یا دروغ گفته یا از علائم ظهور بی اطلاع است. ما باید در خصوص یمانی در سه مرحله بحث کنیم یکی عنصر علامیت یعنی این که ظهور یمانی یکی از علائم ظهور است این مسئله از مسلمات ما است و روایات متعددی در این خصوص در دست است. نکته بعدی این است که آیا این چهره مثبت است یا مانند سفیانی یک چهره منفی است. ما در این خصوص یک یا دو روایت داریم که در آنها از جنبش یمانی به عنوان احدالرایا نام برده شده است. البته کتابهای متعددی در خصوص این شخصیت عصر ظهور روایت نقل می کنند اما همه آنها به این دو روایت باز میگردد. اگر ما این دو روایت را از نظر سند معتبر بدانیم مثبت بودن چهره یمانی محقق میشود ولی اگر این دو روایت را که یکی متعلق به کتاب الارشاد و دیگری متعلق به کتاب غیبت نعمانی است را نتوانیم از نظر سندی اثبات کنیم حتی مثبت بوددن چهره یمانی نیز اثبات نمیشود. حالا فرض کنید ما از بررسی دقیق سندی اغماض کنیم و بگوییم روایت مورد قبول و یمانی نیز چهره مثبتی است اما مشکل حل نمیشود چون محور سوم یا وجوب تبعیت امت از یمانی مهم است ما برای این مسئله دلیل قاطع نداریم برای تبعیت از مرجعیت و ولی فقیه ادله بسیاری در منابع اسلامی اعم از کتاب، سنت، اجماع و عقل داریم. مرحوم صاحب عناوین و مرحوم صاحب جواهر چقدر در این خصوص دلیل میآورند. بالاخره ولایت فقیه و وجوب تبعیت مردم از ولی فقیه دهها دلیل دارد. در عین حال میبینیم عدهای در این خصوص بحث و مناقشه میکنند و برخی آن را مطلق و برخی آن را محدود به موارد خاصی میدانند میخواهم بگویم با این همه دلیلی که داریم باز فقها در سعه و ضیق آن بحث میکنند. حالا که اینها میگویند بیایید و از یمانی تبعیت کنید آیا نصف، ریع یا حداقل یک دهم آن ادله را برای تصدیق گفته و خواسته خویش دارند. مسئله اینجا است که ما در این خصوص فقط یک روایت آن هم در کتاب غیبت نعمانی داریم و لااقل در اسناد این روایت احمد ابن یوسف را نمیشناسیم. خوب وقتی ما کسی را در سند یک روایت نمیشناسیم و نمیدانیم او چه کسی است. با استناد به آن روایت رابطه خود را با فقها و مراجع قطع کنیم و بیاییم با استناد به چنین روایتی به یمانی که فقط یک روایت معتبر در لزوم تبعیت از او وجود دارد تبعیت کنیم! والا در علامیت یمانی بحثی نداریم و به درد شما هم نمیخورد. آنچه که به درد شما میخورد و در خصوص آن تبلیغ میکنید لزوم تبعیت از او است مسئله اصلی اینجا است. مسئله دوم این است که فرض کنیم شما مشکل لزوم تبعیت از یمانی را حل کردید چه کسی گفته که یمانی مذکور در روایات احمد اسماعیل بصری است.
شما به عنوان یک متخصص مهدویت در این حوزه چه تعارضاتی میبینید؟
چه کسی گفته یمانی وعده داده شده احمد بصری است ممکن است کس دیگری ادعا کند یمانی من هستم. اینها قبلاً یک مدعی دیگر هم به نام حیدرالمشتت داشتند. در اینجا صحبت تطبیق است و ممکن است کس دیگری ادعا کند من یمانی موعود هستم چرا تو که هنوز نمی شناسیمت چنین ادعایی میکنی؟ طایفه خودت که میگوید ما از تو بیزاریم و تو یک دروغگو هستی بعد آمدی خودت را به پیامبر اکرم(ص) نسبت دادی لعن الله داخل النسب در روایت هست ملعون است کسی که خودش را وارد نسب پیامبر اکرم(ص) بکند و وقتی سید نیست بگوید من سیدم. ولعن الله خارج النسب کسی که سید است بگوید من سید نیستم. این یک دروغ بین است که تو گفتی و وقتی در جامعه نیامدی میگویی یمانی ظاهر شد وقتی یمانی ظهور میکند در جامعه یکسری تحرکات نظامی دارد در این مدت ما تو را ندیدیم و مدام در پشت پرده غیبت هستی این خلاصه بحث ما است.
با وجود این که احمد بصری مدعی است من یمانی هستم یکی از مهمترین ادله ظهور بحث ظهور سفیانی است یکی از اساسیترین معضلات این جریان انحرافی بحث ظهور یا عدم ظهور سفیانی است این جریان ادعاهای زیادی راجع به ظهور سفیانی داشته است زمانی میگفتند ملک فهد سفیانی است و زمانی دیگر داعش را سفیانی میدانستند نظر شما در خصوص این تعارض و تناقض چیست؟
ببینید استناد اینها عمدتاً به روایت نعمانی است فرض کنیم اگر سند این روایت هم درست باشد اینها را تکذیب میکند چون می فرماید یمانی، سفیانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز ظهور میکنند. خوب ۱۰ سال یا بیشتر است که شما میگویید ما یمانی ستیم و ظهور کردهایم پس سفیانی چه شد شاید در ترافیک مانده یا راه ر ا گم کرده است! اگر مستند شما روایت نعمانی است که این روایت میگوید سفیانی و یمانی با هم میآیند چون این روایت چنین سخنی می گوید اینها دچار تناقض گویی شدهاند و به همین دلیل باید گفت اینها نتوانستهاند حتی خودشان را قانع کنند لذ ا مشکل اساسی اینها تطبیق است.
لطفاً کمی در خصوص فعالیتهای شاخه رایات السود جریان انحرافی یمانی به رهبری عبدالله ههاشم مستند ساز معروف و سازنده مستند ظهور بسیار نزدیک است توضیح دهید الان عبدالله هاشم رهبری این شاخه از جریان منحرف یمانی را در دست دارد. برخی از کارشناسان معتقدند که عبدالله هاشم پیش از گمراه شدن خویش این مستند را ساخته است. میدانم که نقدهایی به این مستند دارید. به نظر شما کدام یک از بخشهای این مستند را غیر علمی است؟
ببینید من این مستند را مفصلاً در مدرسه فیضیه در قم مقدس نقد نمودهام که یک جریان خطرناکی بود و مشکل اساسی این مستند دو مسئله بود یکی مسئله توقیت قطعی و دیگری مسئله تطبیق قطعی است تطبیق قطعی یعنی این که مثلاً بگوییم یمانی فلانی است یا سفیانی فلانی است که قطعاً از منظر شرعی مشکل دارد چون سبب گمراهی مردم میشود زیرا فردا ممکن است کسی ادعای مهدویت کند نکته دیگر مسئله توقیت قطعی است . توقیت احتمالی یعنی این که به عنوان مثال بگوییم ان شاء الله امام زمان(عج) این جمعه میآید اینجا امیدوار هستیم این توقیت هیچ اشکالی ندارد.اما اگر بگویید قطعاً امام زمان(عج) این جمعه میآید ما دستور داریم چنین فردی را تکذیب کنیم. کذب الوقاتون یعنی کسانی که توقیت قطعی میکنند دروغ میگویند. مشکل اساسی این مستنتد این بود که با عقاید مردم بازی میکرد و اگر آن روز جلوی این مستند گرفته نمیشد امروز ما خیلی از افراد را از دست داده بودیم. من کاری به افراد ندارم اما اصلاً معلوم نیست که رایات السود مربوط به دوران امام عصر(عج) باشد یا نه و برخی این روایت را بر خود عباسیان تطبیق میدهند. اما اینها به دنبال این هستند که ببینند نقطه کور و روایاتی که میتوانند به آن استناد کنند کجا است تا بتوانند از آن سوء استفاده کنند اینها باید ابتدا بنشینند این مسائل را در حوزهها و با علما بحث کنند اگر علما را مجاب نمودند آن وقت علم در دست بگیرند. شما در بحث اولیات مهدویت ماندهاید اصلاً چقدر روایت رایات السود نزد ما ارزش و اعتبار دارد و صاحب رایه چقدر ارزش دارد. یک نکته را هم من به شما بگویم فعلاً در کف مدعیان مهدویت هستیم یعنی هر دم از این باغ بری میرسد تازهتر از تازهتری میرسد و مدعیان مهدویت تا نبوت نیز ادعا خواهند کرد.
با این حساب شما آینده مدعیان مهدویت را چگونه میبینید؟
در آینده اینها دست بردار نیستند چون منافع آنها در خطر است و دنبال موج سواری و سوء استفاده هستند و کار اینها تا ادعای نبوت هم میرسد یعنی کسانی ادعای پیامبری هم خواهند کرد. ولی خداوند عزوجل دینش را حفظ کرده است ولی امروز پشتیبان دین مبین اسلام مهدی آل محمد(ص) و حوزههای مقدسه است که زیر نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی و مراجع عظام تقلید است و انسانهای گمنامی که معروفون فی السماء مجهولون فی الارض محسوب میشوند حامی این دین و مذهب هستند و نخواهند گذاشت دین به دست چهار نفر بی سر و پا به خطر بیافتد. در پاسخ اینها بایدگفت عرض خود میبری و زحمت ما میداری. این بازیها زمان امویان و همه دورانها بوده و جز اعتلای اتفاقی نیافتاد همه اینها هم دست بودند که چراغ دین خدا را خاموش کنند اما چراغ عمرشان خاموش شد و دین خدا پابرجا ماند. دین خدا هست و تا زمانی که این نظام ین انقلاب و این مردم شریف و قوای مسلح در سایه عنایت و حمایت آقا ولیعصر(عج) هستند نگران نباشید.
انتهای پیام/
قدس آنلاین