به گزارش فرقه نیوز؛ بی تردید شناخت مسیحیت بدون آشنایی با شخصیت پولس و تاثیر آن در مسیحیت کلیسایی غیر ممکن است؛ چرا که نقش و تاثیر گذاری وی در مسیحیت به اندازه ای است که برخی او را دومین موسس مسیحیت قلمداد نموده اند. تامل برانگیز اینکه دیدگاههای وی در مواردی بر آموزه های حضرت عیسی(ع)، نیز غلبه یافت؛ تا جایی که مسیحیت امروز را می توان پو لسیت و مسیحیان امروز را می توان پولسی نام نهاد . بخش قابل توجهی از نوشته های عهد جدید و نیز مهمترین اعتقادات مسیحی از نوشته ها و اندیشه های او سرچشمه گرفته است.
بنابراین همان اندازه که شناخت شخصیت و آموزه های حضرت عیسی(ع)، مهم است شناخت پولس و اندیشه های او و تاثیرش بر مسیحیت از اهمیت برخوردار است. به عبارتی نمی شود از حضرت عیسی(ع) گفت و از پولس و تاثیر او و تغییرات به وجود آمده در مسیحیت توسط او چشم پوشید.
او فردی است که از لحاظ سنی چند سال با عیسی(ع) اختلاف داشته و هیچگاه ایشان را ندید و همواره به عنوان یکی از بزرگترین شکنجه گران مسیحی در عصر ظهور مسیحیت به شمار می رود. در حقیقت نام پولس برای مسیحیان در ابتدا با شکنجه و آزار و اذیت همراه بوده است.
اما او در ادعایی غیر قابل اثبات بیان می کند که در مسیر رفتن به سمت سوریه برای بازگرداندن مسیحیانی که از اورشلیم به آنجا گریخته بودند، روح عیسی بر او ظاهر شده و از او خواسته که بر کلیسا جفا نکند ،و از همین جاست که پولس ادعای مسیحی شدن کرده و به شخص مهمی در مسیحیت تبدیل می شود.
تامل برانگیز اینکه قاعدتا مکاشفه به انسانی دست میدهد که اهل سیر و سلوک باشد، کسی که سالها در طریق صواب مداومت کرده و سختی کشیده است؛ نه برای کسی که در حال جنایت علیه مؤمنان و مقدسان است، بنابراین هنوز این ابهام وجود دارد که چرا می بایست یکی از بزرگترین دشمنان حضرت عیسی و مسیحیان که هیچ گاه عیسی را ندیده و به ایشان ایمان نیاورد و از هیچ جنایتی در حق ایشان فروگزار نمی کرد باید برای این امر انتخاب می شد. بی تردید این مساله تردیدها نسبت به پولس را افزایش می داد.
هانس کونگ دربارۀ نقش پولس در ایجاد سئوال برای گروهی از مسیحیان اولیه به نکتۀ قابل توجهی اشاره مینماید که علامت سئوال بزرگی را در اذهان ایجاد مینماید. او از هراسی سخن بهمیان میآورد که جامعة جوان مسیحی ـ طبق برخی نقلها ـ از پولس داشت. هراسی که منشا آن مواجهشدن با مبلّغی بود که شاگرد مستقیم عیسی نبود. او در خوشبینانهترین فرض، عیسی را از طریق سخنان مردم شناخته بود و در عین حال، برمبنای انگیزهای کاملاً شخصی و اثباتناپذیر ادعا میکرد که شاگردِ عیسی مسیح است. علاوه بر این، او کسی بود که در آغاز بهعنوان آزاردهندة مسیحیان شهرت یافته بود.[1]
بنابر این امروزه به تعبیر هانس کونگ سوالی وجود دارد که ذهن مسیحیان را سخت به خود مشغول داشته و آن سوال این است که : «آيا او واقعاً عيساي ناصري را درست شناخت يا فهم او از عيسي درست نبود؟».[2]
همچنین نظریه پردازی های پولس و تعلیم آموزه هایی که در سخنان و سیره حضرت عیسی(ع) هیچ اثری از آن وجود نداشت بر حجم این تردیدها می افزود .این اختلافات تا حدی بود که می توان گفت در حقیقت او موسس مسیحیت بود ؛نه اینکه تبیین کننده آموزه های حضرت عیسی(ع) باشد.
قابل تامل اینکه پولس با حواریون حضرت عیسی مانند پطرس هم اختلافاتی داشت که در کتاب مقدس به آن اشاره شده است. این اختلاف ها به خوبی از عدم قبول پولس توسط حواریون حکایت دارد. تردیدها نسبت به پولس به حدی بود که به تعبیر ویل دورانت ((بیشتر حواریون به وی ـ پولس ـ اعتماد نداشتند.[3])) هاروی کاکس نیز مینویسد: «بسیاری از رسالههای پولس به رد معلمان و رهبرانی در کلیسای اولیه اختصاص دارد که او با آنها در مسائل زیربنایی اختلاف داشت».[4].
به گفته رابرتسون (( از یک اثر مربوط به قرن سوم به نام مواعظ کلمنت به خوبی می فهمیم که گروهی در کلیسا که هرگز رسول بودن پولس را با تمام دل نپذیرفته بود وی رابا عنوان شمعون جادوگر مورد حمله قرار می دادند)) [5]
همچنین در جامعه مسیحی نیز برخی از گروهها به شدت مخالف پولس بوده و او را تغییر دهنده آیین مسیحیت بر می شمارند.برای نمونه ابیونی ها گروهی که تا قرن چهارم هم بودند پولس را به دلیل قائل شدن به این که مسیح پسر خداست کافر می دانستند.[6]
آرنول میر استاد علوم الهیِ دانشگاه زوریخ سوئیس مینویسد: «اگر مسیحیت این است، پس این چنین مسیحیتی بهوسیلۀ پولس تأسیس شده نه بهوسیلۀ خدای ما مسیح».[7]
محقق مسیحی جوهانس ویس استاد دانشگاه هایدلبرگ آلمان نیز مینویسد: «ایمان و عقیدهای که بهوسیلۀ پولس دربارۀ مسیح اظهار شد در مقایسه با تعلیمات مسیح چیز جدیدی بود و یا یک نوع مذهب تازهای».[8]
هاروی کاکس می نویسد: «امروزه پولس قدیس بهخوبی شناخته شده نیست و اغلب از او بهعنوان کسی که تعالیم ابتدایی و سادۀ عیسی را منحرف کرد، بهبدی یاد میشود».[9]
در حقیقت پولس در نظام الهیاتی حضرت عیسی(ع) تغییراتی اساسی ایجاد می نماید که در آینده در این زمینه بیشتر خواهیم گفت.
.[1]: «به هر حال، پولس از همان آغاز بحثبرانگیز بود. داستان او جامعۀ جوان مسیحی را بیش از هر چیز دیگری آشفته و نگران ساخت؛ زیرا با شخصی مواجه شده بود که شاگردِ مستقیمِ عیسی نبود. او در خوشبینانهترین فرض، عیسی را از طریق سخنان مردم شناخته بود و در عین حال، برمبنای انگیزهای کاملاً شخصی و اثباتناپذیر ادعا میکرد که شاگردِ عیسی مسیح است. علاوه بر این، او کسی بود که در آغاز بهعنوان آزاردهندۀ مسیحیان شهرت یافته بود. هر دو منبعی که از زندگی پولس در اختیار ماست؛ یعنی رسالههای معتبرِ منسوب به پولس و اَعمال رسولان بر این نکته توافق دارند که جامعة جوان مسیحی از نام پولس در هراس بود. از این رو، باید احتیاط کرد».هانس کونگ، متفکران بزرگ مسیحی، ترجمۀ گروه مترجمان، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب،1390، ص17.
[3]. مهدی سجادامین، مثلثهای بیقاعده؛ نقد و بررسی جریان مسیحیت تبشیری، قم، نشر امامعصر عج ،1391، ص21.
[4]. هاروی کاکس، مسیحیت، ترجمۀ عبدالرحیم سلیمانیاردستانی، ص46.
[5] - عیسی اسطوره یا تاریخ ص166
[6] - . اگریدی، جو.ان، مسیحیت و بدعتها، ترجمۀ عبدالرحیم سلیمانیاردستانی، ، 43.
[7]. محمدحسین کاشفالغطاء، پژوهشی دربارۀ انجیل و مسیح، ترجمۀ سیدهادی خسروشاهی، ص204.
[8]. محمدحسین کاشفالغطاء، پژوهشی دربارۀ انجیل و مسیح، ترجمۀ سیدهادی خسروشاهی، ص204.
[9]. هاروی کاکس، مسیحیت، ترجمۀ عبدالرحیم سلیمانیاردستانی، ص49.