۱۷:۰۲
۱۳۹۵/۰۷/۲۷
عزای حسین (ع) زیر تیغ جهالت و فتنه؛

تشیع انگلیسی، شعبه‌ای از "اسلام آمریکایی" است؛ فرقه‌ای که با شهادت و جهاد نسبتی ندارد+فیلم و عکس

"تشیع انگلیسی "چیست؟ «شیعه لندنی» به چه جریانی گفته می‌شود؟ «مرجعیت ساختگی» که وحدت جهان اسلام را هدف قرار داده از کجا تغذیه می‌شود؟
کد خبر: ۱۴۵۷۷

به گزارش فرقه نیوز و به نقل از پایگاه خبری حامیان ولایت؛ "تشیع انگلیسی" یا "شیعه لندنی"؛ اصطلاحی که مدتی است بر سر زبان‌ها افتاده است. پس از "اسلام آمریکایی" که امام خمینی (ره) در برابر اسلام ناب محمدی تبیین کردند، رهبر انقلاب و نخبگان کشور از تهدیدی به نام "تشیع انگلیسی" پرده برداشتند. تشیعی که از لندن و با حمایت سرویس‌ اطلاعاتی این کشور حمایت و ترویج می‌شود تا محصول "تفرقه" را در کشورهای اسلامی برداشت کند. تشیعی که با هزینه‌های سنگین تبلیغاتی تمام توان خود را برای پیوند "شیعه" با خشونت و قرار دادن آن در مقابل سایر فِرَق اسلامی تجمیع کرده است.
رهبر معظم انقلاب در موارد و مناسبت‌های مختلف نیز‌ بر کلیدواژه‌های "تسنن آمریکایی" و "تشیع آمریکایی" تأکید  داشته‌اند. در آخرین مورد نیز ایشان در سالگرد رحلت امام خمینی (ره) در بیاناتشان در حرم مطهر امام بار دیگر ضمن تبیین اختلاف افکنی آمریکا در میان شیعه و سنی تصریح کردند:

  "به این هم شیعه توجه کند هم سنی. بازی دشمن را نخورند. آن تسننی که آمریکا از آن حمایت کند و آن تشیعی که از مرکز لندن صادر شود به دنیا، اینها مثل هم هستند. هر دو برادران شیطان هستند و هر دو عوامل آمریکا و غرب و استکبار هستند."

حسن رحیم‌پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی،‌ از جمله افرادی بودند که روشنگری درباره "شیعه انگلیسی" را آغاز کردند. اوج تبیین این جریان، چند هفته قبل در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران صورت گرفت. در این سخنرانی، رحیم‌پور از بدعت‌های جریان موسوم به "تشیع لندنی" در کشور پرده برداشت و هدف این جریان را "احمق نشان‌دادن شیعه" عنوان کرد.

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه ما دو نوع عزاداری و محرم داریم گفت: اولین روضه رسمی برای امام حسین(ع) را یزید خواند و اولین روضه حقیقی را زینب(س) خواند؛ امروز در جامعه شیعه هم دو تیپ عزاداری و مداح داریم؛ ما هم روضه زینبی داریم و هم روضه یزیدی. از نگاه امام و رهبری، ماکسانی داریم که به تعبیر امام(ره) اسلام آمریکایی و به تعبیر رهبر معظم انقلاب تشیع انگلیسی دارند.
در هفته وحدت سال 92، آیت‌الله العظمی خامنه‌ای نیز نسبت به تشیع مرتبط با انگلیس و تسنن مزدور آمریکا هشدار دادند. نیز رهبر انقلاب در تبیین عوامل ایجاد اتحاد دنیای اسلامی، پرهیز از «سوءظن و اهانت فرق مختلف شیعه و سنی نسبت به یکدیگر» را بسیار مهم دانستند و با اشاره به تلاش گسترده مراکز «جاسوسی و اطلاعاتی» غرب برای تفرقه افکنی خاطرنشان کردند: آن تشیعی که با MI6 انگلیس مرتبط است و آن تسننی که مزدور CIA است هر دو ضد اسلام و ضد پیامبرند.

سابقه MI6 در فرقه‌سازی و تفرقه‌افکنی
پادشاهی بریتانیا سابقه‌ای تاریخی در تفرقه‌افکنی در مستعمرات خود بویژه ممالک اسلامی داشته و دارد؛ سیاست "تفرقه بیانداز و حکومت کن" ( به انگلیسی divide and conquer) نیز برگرفته از رویکرد تاریخی انگلیسی‌ها به سیاست‌خارجی است.

فرقه‌سازی و ایجاد انشعاب در ادیان از جمله دستورکارهای سرویس اطلاعاتی در جهان اسلام بوده است؛ پیدایش فرقه‌های وهابیت و بهاییت از جمله طرح‌های سرویس اطلاعاتی انگلیس برای ممانعت از اتحاد جهان اسلام بود که گرفتارشدن برخی کشورهای اسلامی در این دام، آنچه امروز - نه تنها در دنیای اسلام - بلکه در سراسر جهان با عناوینی چون افراط‌‌گرایی و ... از آن یاد می‌شود را رقم زده است.

نام مستر همفر (Hempher) جاسوس بریتانیا در قرن 18 را کمتر کسی است که نشنیده باشد؛ همفر و 8 عامل اطلاعاتی دیگر از سوی وزارت مستعمرات انگلیس مأموریت یافتند تا با سفر به کشورهای اسلامی از دولت‌های آنان جاسوسی کنند. همفر به ترکیه رفت و با نام محمد به فراگیری علوم اسلامی و قرآن مشغول شد. سپس به عراق رفت و با محمد بن عبدالوهاب ملاقات نمود. همفر از آن پس با عبدالوهاب بسیار صمیمی و برای انجام وظیفه محول شده از سوی دولت بریتانیا برای شوراندن مردم علیه دولت عثمانی و فتنه‌انگیزی بین مسلمانان دست به کار شد.
پس از آن نظریات عبدالوهاب برخلاف دستورات اسلام آغاز شد و با تحریک همفر، عبدالوهاب تا مرز اعلام پیامبری نیز پیش رفت. سرانجام با تلاش‌های همفر، محمد بن عبدالوهاب - که به استناد متون تاریخی و شهادت شخصیت‌های زمانه‌اش جوانی سرکش، تندخو و سطحی‌نگر بود -  به همراه محمد ابن سعود از سال 1143ه.ق مذهب تازه‌ای را تاسیس کرد. در اینجا ضروری است وجه تسمیه، واژه وهابی برای فرقه ساختگی محمد ابن عبدالوهاب روشن شود. کلمه وهابی از نام پدر موسس فرقه وهابی یعنی عبدالوهاب گرفته شده است، اما خود وهابیان این نسبت را صحیح نمی‌دانند.
(گزارش از ریشه‌های شکل‌گیری وهابیت)

از دیگر تلاش‌های استعمار بریتانیا برای انشعاب در دین اسلام، حمایت از فرقه‌های بابیه و بهائیه بود که در قرن 18 و 19 با سرمایه‌گذاری بر افراد متشرع اما نادان که از اسلام تنها گوشه‌نشینی و عبادت‌ بدون تفکر را برگزیده‌ بودند، انجام شد. این افراد نیز با تحریک عوامل سرویس‌ اطلاعاتی انگلیس تا ادعای پیامبری پیش رفتند. سید محمد علی شیرازی ملقب به محمد علی باب که از نوجوانی به عبادات طولانی و راز و نیازهای غیرعادی مشهور بود، پس از سالها ریاضت، به ناگاه با رها کردن درس و عبادت برای انجام کارهای اقتصادی به بوشهر رفت. در بوشهر با خانواده‌های تاجران انگلیسی یهودی در این شهر همکاری می‌کرد تا اینکه در سال 1260 قمری ادعای بابی (دروازه ارتباط با امام زمان عج) کرد و با حمایت همان کانون‌های با نفوذ انگلیسی به سرعت شهرت یافت و اینگونه به مردم القاء شد که علم او - که حاصل چندسال عبادت و ریاضت بود - لدنی و الهی است و لذا محمد علی در سن 24 سالگی ادعای بابیت و سپس ادعای مهدویت کرد و پس از آن، همان شد که انگلیسی‌ها بدنبال آن بودند. قائله‌های متعدد در نقاط مختلف کشور بر سر ادعای امامت جوانکی که چند صباحی ادعیه و متون دینی را تورق کرده بود، شکل گرفت و حکومت وقت ایران برای خواباندن این شورش‌ها که عمدتا از سوی هواداران او در مقابله با مخالفان این مدعی دروغین بود، مجبور به تبعید چندباره او و در نهایت به جرم ادعای دروغین، به فرمان شهید میرزا تقی‌خان امیرکبیر اعدام شد.
اعدام محمد علی باب در سال 1266، پایان کار انگلیسی‌ها نبود و میرزا یحیی نوری (معروف به صبح ازل) بلافاصله پس از او اعلام جانشینی کرد و این زنجیره انحراف و فرقه‌سازی ادامه پیدا کرد تا به برادرش میرزا حسنعلی نوری (معروف به بهاءالله) از یاران نزدیک محمدعلی باب رسید. پیروان مدعی میرزا یحیی نوری را "ازلی" و پیروان حسنعلی را "بهائی" نامیدند تا از دل بابیه، دو فرقه دیگر متولد شود و پیروان همین دو فرقه نیز به تکفیر و مبارزه با یکدیگر مشغول و سرگرم شوند.

دولت عثمانی این دو را به ترتیب به قبرس و فلسطین تبعید کرد و هردو در همان تبعیدگاههایشان مُردند. فرزند حسنعلی به نام میرزا عباس (عباس افندی) معروف به عبدالبهاء با حمایت دولت انگلیس اعلام جانشینی کرد و از طرف دولت این کشور نیز نشان و لقب عالی "سِر" (Sir) را دریافت کرد. جدا از فراز و فرودهای فرقه‌های ضاله‌ای چون بابیه و بهائیه و حتی وهابیت، این روند تفرقه‌افکنانه با حمایت انگلیس و رژیم اسرائیل تا به امروز ادامه پیدا کرده است و اکنون اوج آن را در سرزمین‌های اسلامی شاهد هستیم. اکنون مرکز اصلی بهائیت نیز در بندر حیفا در فلسطین اشغالی واقع شده است.
مصداق‌های شناسایی "تشیع انگلیسی" چیست؟
تشیع انگلیسی، شعبه‌ای از "اسلام آمریکایی" است؛ فرقه‌ای که با شهادت و جهاد نسبتی ندارد. بی‌خطر برای طاغوت و ظالمین و از کنار آمریکا و اسرائیل نیز با سکوت عبور می‌کند. "شیعه انگلیسی" ترجیح می‌دهد بر پیکر خونین امام حسین (ع) گریه و مویه کند تا در رکاب پسر رسول خدا کشته شود. تشیع انگلیسی هدفش حرکت در مسیر اصلاح دین رسول خدا نیست و تنها بر تفرقه و اختلافات تأکید دارد. "تکفیر" می‌کند. ناسزا می‌گوید. به مقدسات سایر مسلمانان توهین می‌کند و به تنها حکومت شیعی جهان می‌تازد.

رهبر انقلاب بر اصلی و فرعی کردن دشمنان تأکید فراوان داشته و دارند. تشیع انگلیسی دشمن فرعی نیست. نقشه همان دشمنان اصلی است؛ توطئه شومی که یک شاخه‌اش در لباس داعش سر برآورده است، شاخه‌ای در هیبت "وهابیت و جاهلیت"، شعبه‌ای هم در لباس "بهائیت" مُتِهَتِک به احکام و اصول اسلامی. "تشیع انگلیسی"، شیعه را خون‌ریز و غیرعقلانی و افراطی نشان می‌دهد؛ حال آنکه امامان معصوم شیعه (علیهم السلام) مظهر عقلانیت و عدالت هستند. تیغ شیعه در برابر جبهه کفار و دشمنان اسلام از نیام بیرون می‌آمد؛ و می‌آید. شیعه انگلیسی تیغ بر روی برادر مسلمان خود می‌کشد و در برابر کفار و مستکبران خضوع می‌کند. شیعه انگلیسی، در یک کلام "بی‌خاصیت" است.

رحیم‌پور ازغدی: من آن‌ها [شیعه لندنی] را قالتاق می‌دانم. یک عده از این‌ها در حوزه ریشه دارند. اما در منشور روحانیت می‌گوید استعمار در فرهنگ حوزه‌های ما نفوذ کرده است و اولین القایشان جدایی دین از سیاست است.

سیاست "تفرقه بیانداز و حکومت کن" انگلیس پس از فرقه‌سازی بر بستر اختلافات عقیدتی، با تضعیف تشیع در برابر سایر مذاهب اسلامی ادامه پیدا کرد. اما این تضعیف مستقیم شیعیان نبود؛ بلکه با میزبانی از شیعیانی بود که با جهل خود (یا همراهی با MI6)، تشیع و شیعیان را هدف گرفتند. تربیت مرجعیت در لندن، تبلیغ آزادانه شیعیان افراطی مورد نظر از انگلیس (و آمریکا) و راه‌اندازی شبکه‌های متنوع در انگلیس و آمریکا از جمله این اقدامات است

یکی از ردپاهای اولیه نفوذ انگلیس در تشیع به زمانی بازمی‌گردد که میرزای شیرازی به مقابله قراردادهای استعماری انگلستان پرداخت و علمای شیعه پس از آن در هر فرصتی بر ضد این قدرت استعمارگر فتوای جهاد و مقاومت می‌دادند. دولت انگلیس و سرویس اطلاعاتی این کشور میزبان برخی از مراجع شیعه شد و با بهره‌گیری از از محبوبیت آن‌ها در اروپا، بستر پرورش طلبه‌های جوان با گرایش‌های ضد نظام اسلامی و در مغایرت با روش غالب مراجع عظام شیعه در قم و نجف، فراهم کردند.

این پرورش "روحانی لندنی" ادامه پیدا کرد تا امروز به مرحله معرفی "مرجعیت انگلیسی" رسید و مراجعی از خاندان‌های شناخته‌شده، متأسفانه در مسیر طراحی شده MI6، تا مرحله زیرسؤال بردن اصل و اساس نظام اسلامی، مراجع گرانقدر شیعه و ولایت فقیه و ... پیش رفته‌اند. اسلام و تشیع مورد نظر این افراد، نه کاری به سلطه‌گری آمریکا دارد و نه مشکلی با اشغالگری رژیم اسرائیل. نه دفاع از کودکان مظلوم غزه را وظیفه خود می‌داند و نه نسبت به داعش حساسیتی نشان می‌دهند؛‌ انگلیسی که به تعبیر امام (ره) خبیث‌تر از آمریکا و شوروری است و آمریکا را به آزادی بیان می‌ستایند و علنا اعلام می‌دارند که ما را با کار آمریکا و انگلیس و اسرائیل چه کار است.

روحانیون مورد حمایت انگلیس در این شبکه‌ها - متشکل از مراکز فرهنگی، حوزه‌های علمیه و شبکه‌های ماهواره‌ای - با ترویج افکار و اعتقادات افراطی از یکسو شیعیان را به لعن و برائت از اهل سنت دعوت و تشویق می‌کنند و از سوی دیگر مجاهدان شیعه در مبارزه با تروریست‌های تکفیری را با زشت‌ترین الفاظ خطاب می‌کنند تا از این منظر نیز تشیع انگلیسی گزندی را متوجه تروریست‌های مورد حمایت غرب و در صدر آن انگلیس نسازد.
"تشیع انگلیسی" اصولا و در راستای اجرای دستورات تفرقه‌افکنانه انگلیس، مناسبتی با وحدت اسلامی در برابر استکبار جهانی ندارد؛ چه اینکه خود نیز در دامان استکبار جا خوش کرده است. هواداران فریب‌خورده و ساده‌دل - و بعضا مغرض - این جریان، در اوج تلاش‌های جمهوری اسلامی برای خاموش کردن فتنه جنگ شیعه - سنی، در هفته وحدت، مراسم و راهپیمایی‌هایی تحت عنوان هفته برائت - از اهل تسنن - برگزار می‌کنند تا آتش اختلافات شعله‌ور باقی بماند؛ در حالی‌که بنابر تأکید مؤکد جمیع مراجع عظام در قم و نجف، لعن و توهین به مقدسات اهل تسنن از جمله خلفای و همسر پیامبر اسلام (ص) حرام است.

نمونه‌ای از راهپمایی "برائت" در هفته وحدت توسط معدود هواداران مرجعیت انگلیسی در سال‌های گذشته

امروز انگلیس تمام تجربیات تاریخی خود را بکار گرفته است تا با اختلافات تازه، انتقام خود را از جبهه مقاومت در برابر  استعمار بگیرد. انتقامی که با شهادت میرزای شیرازی نتوانست دل این جبهه را آرام کند و داغ فتوای تحریم تنباکو را با ایجاد اختلاف در فتاوای ضد استعماری نظیر تحریم قمه‌زنی و لعن و امثالهم جبران کند.

اما تشیعی که مظهر عقلانیت و آگاهی و ایستادگی در برابر ذلت و ظلم است، با ضدتبلیغ این  گروه کوچک اما با شبکه گسترده رسانه‌ای، به عنوان جریانی کم‌خرد، عصبانی و خشن معرفی می‌شوند. مصداق این تبلیغ را می‌توان با جستجوی ساده عبارت "Shia Muslim" مشاهده کرد که تصاویری که موتورهای جستجو برای عبارت "مسلمان شیعه" پیشنهاد می‌دهند، عمدتا عکس‌های مراسم قمه‌زنی و مشابه آن است.

تغییر چهره "تشیع" از عقلانیت به کم‌خردی و خشونت از جمله کارکردهای "تشیع لندنی" است

تجربه ثابت‌ کرده است در اشراف اطلاعاتی و مطالعاتی انگلیستان و نفوذ در سطوحی از روحانیت شکی نیست. سید حسین نصر در خاطران خود به تفصیل از تلاش‌های سفیر آمریکا ویلیام سولیوان و سفیر انگلیس آنتونی پارسونز برای نزدیک شدن به یکی از مراجع تقلید زمان انقلاب یاد می‌کند که چگونه می‌خواستند برای آن‌ها وساطت کند و تلاش کردند از ارتباط و نفوذ او برای نزدیک شدن به مراجع دیگر نیز بهره‌ بگیرند. (خاطرات سید حسین نصر، ص356) متأسفانه در مورد ذکر شده تلاش‌ها بر روی آن مرجع محترم جواب داد و شد آن چه نباید می‌شد.

حجت‌الاسلام محمد سعید بهمن‌پور رئیس مرکز تحقیقات کالج اسلامی لندن در تبیین این جریان می‌گوید: یکی از کارکردهای تشیع انگلیسی ممانعت از قدرت گرفتن یک حکومت شیعی مانند ایران است. اساسی‌ترین سؤال از این جریان این است که اگر شما واقعا شیعه هستید، چرا با قدرت‌گرفتن یک حکومت شیعی مقتدر که مروج مذهب تشیع در جهان است مخالفت می‌کنید؟ آیا با این که ایران عهده‌دار ترویج عقاید شیعه در جهان است، صرفا به این دلیل که با قمه‌زنی مخالف است به او فحش می‌دهید و تضعیف می‌کنید؟ این چه نوع تشیعی است؟ این اصلا چه نوع دینی است؟

این استاد دانشگاه کمبریج می‌گوید: اگر تاریخ استعمار 200 ساله انگلیس را در نظر بگیرید، ملاحظه خواهید کرد که در همه جای دنیا این کار - بهره‌گیری از اختلافات مذهبی - را کرده‌اند. حتی امثال بن لادن بعد از حادثه 11 سپتامبر، در لندن دفتر و پایگاه داشتند و انگلستان  تصمیم داشت او را حفظ کند، چون نقطه خوبی برای ایجاد اختلاف در جهان اسلام بود. الان گروه‌هایی هستند که خودشان را شیعه می‌نامند و متاسفانه در انگلستان پایگاه‌های قوی‌ای هم دارند و باعث آبروریزی و شرمندگی تشیع شده‌اند. این‌ها سعی می‌کنند از تشیع چهره‌ای را نشان بدهند که اولا «تشیع حزبی» است، یعنی بدون این‌که بدانیم اختلافمان چیست، با یکدیگر دعوا می‌کنیم و ثانیا از اسلام چهره‌ای را ارائه می‌دهند که چهره یک دین الهی و جهان شمول نیست. اگر از همه مردم دنیا بپرسید که آیا علاقه‌مند هستید به این دین بگروید و اگر روزی آزاد بودید در صورت انتخاب اسلام، تشیع یا تسنن را انتخاب کنید، آیا این تشیع را انتخاب می‌کنید؟ گمان می‌کنم با تصویری که در اینجا - انگلیس - از تشیع نشان داده می‌شود، همه پاسخ منفی خواهند داد و از خود خواهند پرسید چرا باید یک روز در سال دور هم جمع شویم و با زنجیر، خودمان را خونین و مالین کنیم و بچه‌های دو سه ساله‌مان را بیاوریم و سرشان را زخمی و خونین کنیم؟! این چه چهره‌ای است که ما داریم از تشیع نشان می‌دهیم؟! تشیع ما فقط شده‌ است فحش‌دادن و ناسزاگویی به مقدسات دیگران. هزینه دولت انگلیس برای ترویج قمه‌زنی
گفته شد روحانیون و مرجعیت انگلیسی بطور مستقیم از سوی دولت انگلیس مورد حمایت قرار دارند و امکانات تبلیغی در اختیار آن‌ها قرار داده می‌شود. تنها در یک مورد طی دو سال گذشته حدود 400 هزار کارت برای تقویت قمه‌زنی در انگلستان برای افراد مختلف پست شده  است که حداقل فقط یک‌ میلیون پوند هزینه ارسال این کارت‌ها بوده است. اصطلاح "شیعه انگلیسی" هم به این دلیل است که بسیاری از این عقاید و افکار از شبکه های انگلیسی پخش می‌شوند.
تشیع انگلیسی یک نوع حزب سیاسی است که دارد بسیار با برنامه و قوی کار می‌کند. بنابراین، این چیزی که به عنوان شیعه انگلیسی مطرح می‌شود، مساله‌ اصلی‌اش این است که نوک حمله از روی استکبار برداشته و متوجه مسلمانان شود. اگر ما شیعیان که 15 تا 20 درصد جمعیت مسلمانان هستیم، بگوییم استکبار اولویت اول ما نیست و جنگ اصلی ما با آن 85 درصد مسلمان است، این طرز فکر از کجا آب می‌خورد؟ آبشخور این فکر سخیف کجاست؟
ورود پارلمان انگلیس به جریان «تشیع انگلیسی»
چندی پیش پارلمان انگلیس طرح تأسیس یک کمیته چند حزبی را آغاز کرد که یکی از اهداف از تشکیل آن دفاع از تشیع عنوان شده بود. به گفته حجت‌الاسلام بهمن‌پور، این کمیته هم‌اکنون در پارلمان تشکیل شده است. برخی از شیعیان انگلیس هم به دلیل خونریزی‌هایی که در جهان بر ضد شیعیان در جریان است، با شنیدن این خبر بسیار ذوق کردند، اما انگلیس که برای رضای خدا کاری انجام نمی‌دهد! به نظر می‌رسد قرار است اتاق فکری برای «تشیع انگلیسی» در سطح تصمیم‌گیرنده این کشور تشکیل شود تا "کارخانه مرجع‌سازی" در لندن، با برنامه‌تر فعالیت‌ کند.

مراکز علمی - فرهنگی جریان «تشیع انگلیسی»
اشاره شد که جریان انحرافی شیعه، با کمک مستقیم و غیرمستقیم دولت انگلیس - و آمریکا - شبکه‌ای در هم تنیده آموزشی، فرهنگی و تبلیغاتی در اختیار گرفته‌اند. این مراکز آموزشی، فرهنگی و شبکه‌ها در ایران و عراق تا انگلیس و آمریکا در حال فعالیت هستند.
این جریان در عراق حوزه‌های علمیه متعددی راه‌اندازی کرده است که هدف اصلی آن تربیت روحانی منبری با محوریت امام حسین (ع) است. تشیع انگلیسی توانسته‌ است با بهره‌گیری از عشق مردم عراق به سیدالشهداء، در کربلا جای خود را در میان مردم باز کند.

حوزه شیخ احمد بن فهد الحلی در کربلا، با امکانات کامل با بیش از 40 حجره در حال فعالیت است و دو مرکز «مؤسسه الرسول الأعظم الثقافیه» و «مرکز الثقافی الإسلامی» در آن وجود دارد. این حوزه همچنین 4 کمیته تخصصی «هیئت‌ها»،‌ «مجالس حسینی»، «برگزاری جشن‌ها و جشنواره‌ها» و کمیته «کنفرانس‌ها و همایش‌ها» نیز دارد. موسسه خیریه 14 معصوم، مرکز پژوهشی الفرات، موسسه التقی، موسسه رسول اعظم (دارای شعبه‌های متعدد در سراسر عراق)، دانشگاه جهانی اهل بیت، خبرگزاری الشیعیه للأنباء از جمله مراکز وابسته به جریان مذکور است.

موسسه الرسول الاکرم، موسسه الامام الجواد، مستشفی سیدالشهداء، مستوصف ولی الله الخیری، موسسه سید الشهداء للقرض، موسسه الزهرا، هیئت بیت العباس،مدرسه الامام رضا، موسسه الإمام الهادی، شبکه الثقافه، هئت المحسنیه، مجمع العسکریین و چند موسسه و مرکز دیگر نیز از جمله پایگاه‌های نزدیک به «تشیع انگلیسی» در ایران و مروّج عقاید مورد نظر این جریان است.

رسانه‌های تفرقه‌افکن «تشیع انگلیسی»
طبق بررسی‌ها و پیگیری‌های صورت گرفته، تا پایان سال 2014 میلادی، 14 شبکه ماهواره‌ای وابسته به مکتب لندنی مورد اشاره، فعالیت می‌کردند که قرار است در سال جدید میلادی، 2 شبکه دیگر به آن اضافه شود. هدف از تأسیس این شبکه‌ها، تحقق رؤیای مرجعیت لندن‌نشین برای ترویج تفکر مورد نظر به دورترین مناطق و با زبان‌های مختلف است. این شبکه‌ها مابین سال‌های 2003 تا 2013 راه‌اندازی شده‌اند. این شبکه‌های ماهواره‌ای در حالی آزادانه به تبلیغ مشغول هستند

راهبرد اصلی کسب درآمد و هزینه‌های این شبکه‌ها جمع‌کردن پول از خود مخاطبان و بینندگان این شبکه‌ها قرار داده و اعلام شده است و برای این منظور، دفاتر و حساب‌های بانکی در سراسر جهان راه‌اندازی شده‌اند.
1-شبکه مرجعیت: به زبان‌های فارسی، عربی و انگلیسی برنامه‌های مختلفی از جمله پاسخگویی به سؤالات شرعی، تبلیغ سایر مراکز مرتبط با حلقه انحرافی شیعه پخش می‌کند.

2- شبکه جهانی امام حسین(ع) 1: این شبکه به زبان فارسی برنامه‌هایی با محوریت "احیاء امر اهل بیت (علیهم السلام) و مدیریت افکار عمومی راه‌اندازی شد.  دفتر مرکزی آن در کربلای معلا و کنار بارگاه ملکوتی سیدالشهداء قرار دارد و در ساعات زیادی از روز، بصورت زنده تصاویر دوربین‌های حرم حسینی (ع) را پخش می‌کند.

3- شبکه جهانی امام حسین (ع) 2: این شبکه برنامه‌های فوق را به زبان عربی پخش می‌کند.

4-شبکه جهانی امام حسین (ع) 3: شبکه امام حسین 3 نیز نسخه انگلیسی دو شبکه فوق است.
مجموعه شبکه‌های جهانی امام حسین (ع) عموما به نشر عقاید و شعائر امام حسین (ع) اهتمام می‌ورزد. جهت کلی عقاید نشرشده، همان جهتی است که از لندن حمایت و هدایت می‌شود.

5- شبکه سلام: این شبکه که از سال 2005 فعالیت خود را آغاز کرده است، مدعی است به هیچ حزب سیاسی و جریانی وابسته نیست. مدیر این شبکه "محمد هدایتی" ساکن آمریکاست و از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی و ولایت فقیه محسوب می‌شود. در جریان حوادث پس از انتخابات سال 88 ایران، شبکه سلام به حمایت از معترضان و اغتشاش‌گران پرداخت که مورد اعتراض برخی از خطیبان این شبکه و جدایی آن‌ها از این مجموعه شد.

6- شبکه جهانی اازهراء (س) و شبکه المهدی (عج): شبکه الزهرا هم بر روی ماهواره هاتبرد و به زبان‌های فارسی، عربی، انگلیسی و ترکی برنامه تولید می‌کنند

7-شبکه ماهواره‌ای فورتین: این شبکه هم بصورت شبانه‌روزی، بدون درخواست هرگونه کمک مالی درحال پخش برنامه برای مردم عرب‌زبان است. از جمله مواردی که در این شبکه بصورت ویژه تبلیغ می‌شود، قمه‌زنی برای امام حسین (ع) است که از سوی کارشناسان این شبکه امری مستحب شمرده شده است.

8-شبکه الأنوار: این شبکه هم از سال 2004 بر روی سه ماهواره فعالیت خود را آغاز کرد. برنامه‌های این شبکه از لندن پخش می‌شود اما دفتر مرکزی آن در کویت است. الأنوار یکی از شبکه‌های مذهبی مهم در عراق محسوب می‌شود و افکار شیعه لندنی را ترویج می‌کند.

9-شبکه بقیع: این شبکه دو سال پیش تبلیغ دین و رساندن صدای شیعه در سراسر دنیا، دفاع از مظلومیت ائمه و ...

10-شبکه العقیله
11-شبکه امام صادق (ع)
12-شبکه جهانی حضرت خدیج (ع) : پخش برنامه‌های مذهبی به زبان اردو و زبان‌های جنوب آسیا...
13-شبکه سلام

14-شبکه فدک: «یاسر یحیی عبدالله الحبیب» مدیر این شبکه متولد 1977 میلادی (1355 شمسی) و فارغ‌¬التّحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه کویت، فقط بیست و پنج سال داشت و تنها سه سال از از راه‌¬اندازی «هیئت خدّام‌المهدی» در کویت می¬‌گذشت که تندروی¬‌هایش، دولت کویت را مجبور کرد هیئت را پلمپ و او را روانه زندان کند.

اما این جوان جسور چشم انگلیسی‌ها را گرفته بود؛ پس سریع به سوژه مورد نظر سازمان‌های حقوق بشری انگلیس و آمریکا تبدیل شد. حتما خود مقامات کویتی هم متعجب شده بودند که این سازمان‌ها چرا بین این‌همه زندانی و شکنجه‌شده گیر داده‌اند به این روحانی جوان، اما ترجیح دادند سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندند و بیش از سه ماه او را در حبس نگه ندارند. شیخ جوان از زندان کویت آزاد و با انگلیسی‌ها رفیق شد. نشان به آن نشان که پناهندگی بریتانیا گرفت و عازم شمال این کشور شد. تنها دو سال وقت کافی بود تا او ساکن لندن شده و حیطه فعّالیت‌¬های خود را به شدّت گسترش دهد. روزنامه‌¬ای با نام shianewspaper منتشر کند، حوزه علمیه «امامین عسکریین» را در لندن به راه اندازد، شبکه ماهواره‌¬ای «فدک» را نیز با حمایت انگلیسی¬‌ها تأسیس کند و در سال ۲۰۱۰ نیز مکان هیئتش در لندن را به حسینیه‌¬ای بزرگ به نام «حسینیه سیّدالشّهدا» منتقل و مکان جدید را مجتمعی برای حوزه علمیه، هیئت، دفتر کار، مؤسّسه رسانه‌¬ای، شبکه ماهواره‌¬ای فدک، روزنامه شیعه و پایگاه اطلاع¬‌رسانی اینترنتی قرار دهد.

15-شبکه اهل بیت: این شبکه با مدیریت فردی افغانی به نام «حسن اللهیاری» ابتدا در قم تاسیس شد و عوامل آن با انتخاب این نام مقدس، سعی داشتند در فضای فرهنگی قم، موقعیتی برای خود کسب کنند. اهل بیت، در دوره فعالیت خود در راستای برجسته ساختن اختلافات مذاهب اسلامی تلاش می‌کرد. تاکید بر سوگواری ایام فاطمیه به نام «محسنیه» و برگزاری جشنی موسوم به «عیدالزهرا» و به مناسبت مرگ خلیفه دوم و اهانت مکرر به همسر پیامبر اسلام (ص) از مهم‌ترین اقدامات این شبکه بود. روحانی خودخوانده و مجری ثابت این شبکه، آن را منتسب به مراجع معرفی می‌کرد و مدعی بود، بیوت مراجع از آن حمایت می‌کنند. این ادعا از سوی مسئولان بیوت مراجع رد شد. از میان مراجع تقلید، بیت «آیت الله قربانعلی محقق کابلی» از علمای افغانی مقیم قم از شبکه اهل بیت، حمایت می‌کرد. سال گذشته با افشای ماهیت تفرقه‌افکنانه آن، آیت الله محقق کابلی نیز طی اطلاعیه‌ای که در مهر ۱۳۸۹ منتشر کرد، با تاکید بر اهمیت وحدت بین مسلمانان، اعلام کرد: «از پیروان و شیعیان راستین اهل بیت عصمت و طهارت (ع) جداً تقاضا می‌شود که از هرگونه کمک مادی و معنوی به شبکه یاد شده خودداری کنند. از نظر اینجانب پرداخت وجوهات شرعیه با هر عنوانی به این شبکه و سایر مراکز و شبکه‌ها و برنامه‌هایی که تحت هر عنوانی در راستای ایجاد تفرقه میان امت اسلامی فعالیت می‌کنند نه تنها مجزی نیست بلکه تعاون بر اثم و عدوان است.»

این شبکه لندنی، در یکی از اقدامات خود، با اعلام «ما امشب علیه عایشه اعلام جنگ می‌کنیم(!)» به عنوان اسم رمز، جمعیتی کوچک در لندن را گردهم آورد و  علیه همسر پیامبر اسلام (ص) به توهین پرداختند. انتشار گسترده این مراسم در شبکه‌های خبری و اجتماعی در عراق، عربستان، لبنان، پاکستان و ... موجب تشدید فشارها بر شیعیان و درگیری میان اهل سنت و شیعیان در کشورهای مختلف شد. این اختلافات به حدی بالا گرفت که مراجع نیز به آن واکنش نشان دادند.

نهایتا، با استفتاء علماء عربستان از مقام معظم رهبری درباره توهین به عایشه، و پاسخ ایشان که فرمودند: «اهانت به نمادهای برادران اهل سنت از جمله اتهام‌زنی به همسر پیامبر اسلام حرام است. این موضوع شامل زنان همه پیامبران و به ویژه سیدالأنبیاء پیامبر اعظم - حضرت محمد (ص) می‌شود.» مانند آبی بر آتش فتنه، "لندن‌نشینان" را ناکام گذاشت و بازتاب گسترده‌ای هم در میان رسانه‌ها بویژه اهل سنت داشت.

بطور کلی و خلاصه، سه محور اصلی انحرافات ترویجی این جریان عبارتند از:
 1-ترویج قمه‌زنی و موارد مشابه آن - نظیر راه رفتن بر روی شیشه‌، آتش، تیغ زدن بر پشت و اعمالی که آسیب‌‌زننده است-.
 2-سب و لعن اهل سنت و مقدسات آنان و تأکید بر برائت.
 3-مخالفت آشکار با انقلاب اسلامی و اهانت به بنیانگذار و رهبری معظم انقلاب.

این جریان‌ها همچنین هر حکومت اسلامی پیش از ظهور حضرت مهدی (عج) را حکومت طاغوت می‌شمارند و به این بهانه به تندترین شیوه‌ها به جمهوری اسلامی، تنها حکومت شیعی جهان می‌تازند.

اما چندی پیش با هوشیاری و اقدام به موقع وزارت اطلاعات، دفاتر برخی از این شبکه‌های ماهواره‌ای در قم، تهران، خراسان رضوی و چند شهر دیگر پلمب و عوامل آن دستگیر شدند.همچنین چند سایت متعلق به این جریان نیز با دستور مقام قضایی از دسترس خارج شدند.
امام خمینی پرداخت هرنوع سهم امام به سید حسن شیرازی را حرام اعلام کردند
«[امام] خمینی فتوی داده است که پرداخت هر نوع سهم امام به حوزه علمیه زینبیه و شاگردان سید حسن شیرازی حرام است و به دستور خمینی در آینده هیچ نوع حقوقی به طلبه‌هایی که نزد سید حسن شیرازی درس می‌خوانند پرداخت نخواهد شد و به همین دلیل حوزه علمیه سید حسن شیرازی در زینبیه و در دمشق با مشکلات زیادی روبه‌روست و بسیاری از طلبه‌های پاکستانی و افغان‌ها ناچار شده‌اند سوریه را برای همیشه ترک نمایند. علت مخالفت خمینی با شیرازی ناشی از اقدامات سید موسی صدر است و چون سید موسی صدر با کمک شیخ نصرالله خلخالی توانسته است اعتماد خمینی را جلب نماید با قطع درآمد سید حسن شیرازی از سهم امامی که خمینی قبلا برای او می‌فرستاد شیرازی را در شرایط بسیار بدی قرار داده و بیش از پیش دشمنی و اختلاف بین موسی صدر و سید حسن شیرازی تشدید یافته است و در شرایط فعلی شیرازی ناچار خواهد شد برای ادامه اقامت خود در لبنان و سوریه فکر دیگری نموده و شاید مجبور شود این منطقه را ترک نموده و به منطقه دیگری و احتمالا به خلیج فارس برود زیرا برادر او در کویت دارای نفوذ و قدرتی است که می‌تواند کمک‌های مؤثری به وی بنماید.» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۱۷، امام موسی صدر، ص ۱۷۹)
سیدصادق شیرازی اما به همراه برادرش سیدمحمد در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی به کویت رفت؛ آنها  پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمدند و ساکن قم شدند. سید صادق پس از اقامت در در قم اقدام به راه اندازی جریان کربلایی‌ها موسوم به جریان شیرازی ها کرد. جریانی متشکل از عده‌ای از روحانیون که درجه علمی بالایی نداشتند و برای مرجعیت سیدمحمد نیز بسیار تلاش کرده بودند. پس از فوت سیدمحمد در سال ۱۳۸۰ با حمایت این جریان سیدصادق اعلام مرجعیت کرد. جریان شیرازی‌ها همچنین مراسم تشییع جنازه سیدمحمد را تبدیل به میتینگی سیاسی برای مخالفت با نظام اسلامی کردند و در حالی که قرار بود سیدمحمد به فرموده رهبر انقلاب در حرم حضرت معصومه(س) دفن شود آنها مانع از انجام آن شدند و سرانجام با دخالت نیروهای امنیتی به این ماجرا قائله داده شد.
‌آیت‌الله سیدمحمد شیرازی در اواخر عمرش تاکید بسیاری بر لزوم راه اندازی شبکه ماهواری و انجام امور تبلیغی از این طریق داشت. پس از فوت او همین امر بهانه‌ای شد تا صادق شیرازی راه‌اندازی شبکه های ماهواره ای را در دستور کار خود قرار دهد. این جریان هم اکنون دارای نزدیک به بیست شبکه ماهواره ای و بسیاری سایت اینترنتی است که برخی از آنها از درون ایران و البته بسیاری از آنها نیز از لندن مدیریت می شوند. این شبکه ها در طی شبانه‌روز به زبان‌های فارسی، انگلیسی، عربی و ترکی در حال ترویج دیدگاه‌های فرقه شیرازی‌ها هستند.
مدیریت یکی از این شبکه‌ها را یک روحانی کویتی به نام یاسر حبیب بر عهده دارد. او داماد سید مجتبی شیرازی است برادر سیدصادق است که هم اکنون در لندن زندگی میکند. یاسر حبیب زمانی که به علت عقاید افراطی خود در کویت به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود، با فشار انگلیسی‌ها آزاد شد و به لندن پناه برد.
او پس از حضورش در انگلیس به گسترش فعالیت‌های تبلیغی خود علیه اهل سنت ادامه داد.
در رمضان ۱۴۳۱ قمری و در سالروز وفات عایشه همسر پیامبر اکرم(ص)، یاسر حبیب مجلسی در لندن برگزار کرد و در آن به فحاشی علیه عایشه پرداخت. شبکه‌های ماهواره ای او نیز این مراسم را بصورت  کامل پخش کردند.
پس از این اتفاقات رهبر معظم انقلاب در پاسخ به استفتایی از سوی علمای شرق عربستان، با صدور فتوایی هر گونه اهانت به نمادهای اهل سنت از جمله همسران پیامبر را حرام اعلام کرد پس از آن بود که این جریان مخالفت علنی با جمهوری اسلامی و حمله به بسیاری از مراجع تقلید و شخصیت‌ها از جمله آیت‌الله مکارم شیرازی، آیت‌الله سیستانی و سیدحسن نصرالله را در دستور کار خود قرار داد.
دیدگاه‌های شیرازی‌ها چیست؟
این فرقه و رسانه‌های زنجیره‌ای آن در ایام محرم اقدام به ترویج شنیع‌ترین مسائل با عنوان شعائر حسینی میکنند به طوری که باعث وحشت بسیاری از مردم دنیا از شیعیان شده‌اند؛ برخی از این اقدامات قمه زدن، با زنجیر تیغ‌دار به بدن زدن، راه رفتن بر روی خار هستند. این جریان همچنین علاوه بر دهه محسنیه اقدام به ایجاد ایام دیگری نیز کرده‌اند؛ از جمله ایام شهادت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم، ایام تشکیل شورای شوم سقیفه ملعونه و نقض بیعت غدیر،  ایام سه بار هجوم به خانه وحی و به آتش کشیدن آن،  ایام ضرب و شتم حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، ایام غصب فدک و واقعه جانکاه کوچه، ایام ارتداد امت  یکی دیگر از اقدامات این جریان نام‌گذاری هفته برائت! در مقابل هفته وحدت است بطوری که در مقابل بزرگداشت هفته وحدت که از ۱۲ تا ۱۷ ربیع است، ایام ۹ تا ۱۵ ربیع‌الاول را هفته برائت نامیده است.
اما در کنار همه این موارد شاید اصلی‌ترین هدفی که این جریان دنبال میکند، جدایی دین از سیاست است؛ هدفی که پایه آن را در هیأت‌های عزاداری قرار داده‌اند و در این راستا حتی حمایت‌های مالی از هیأت هایی که اهداف آنها را اجرا میکنند نیز بعمل می‌آورند.
 
 مواضع شیرازی‌ها در فتنه ۸۸
خانواده شیرازی در جریان فتنه ۸۸ نیز نه تنها جریان اقدامات جریان فتنه را محکوم نکردند بلکه به حمایت از آن نیز پرداختند.
سید صادق شیرازی در سخنرانی خود که در تاریخ ۲۸ صفر ۱۴۳۱ در قم ایراد شد با استفاده ازکلماتی ناشایست اقدام به توهین به شخصیت‌های برجسته نظام کرد که متن سخنان وی در برخی از سایت‌های حامی وی موجود است. این جریان همچنین در تناقضی آشکار با ادعای ارادت خود به ائمه اطهار(ع)، هنگامی که فتنه گران اقدام به توهین به شعائر حسینی کردند نسبت به آن سکوت کرد.
کار حتی به جایی کشید که مسئول دفتر وی محمد حنافروش، مدیرمسئول شبکه جهانی امام حسین و سید حسین شیرازی فرزند او نیز به خاطر حمایت از فتنه‌گران در سال ۸۸ و ترویج خرافات در شبکه‌های جهانی نیز مدتی بازداشت شده بودند.
موضع امام خمینی(ره) و آیت‌الله خامنه‌ای درباره اسلام آمریکایی و تشیع انگلیسی
امام خمینی در دوسال آخر حیاتشان واژه "اسلام آمریکایی” را بیان و به تشریح ویژگی‌های آن پرداختند. ایشان همچنین با بیان اینکه راه مبارزه با اسلام امریکایی از پیچیدگی خاصی برخوردار است، خواستار روشن شدن تمام زوایای آن توسط علما و حوزه‏های علمیه شدند.
رهبر انقلاب هم در سال‌های پس از رحلت امام خمینی(ره) به تببین ویژگی‌های اسلام آمریکایی و در مقابل آن به تبیین ویژگی‌های اسلام ناب محمدی پرداختند.
ایشان طی سخنانی در تاریخ بیستم شهریور ۱۳۹۲ فرمودند: "(دشمنان اسلام) خوب فهمیدند که اگر در دنیای اسلام مذاهب اسلامی گریبان یکدیگر را بگیرند و کشمکش با همدیگر را شروع کنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتی خواهد کشید؛ این را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا از یک طرف گروه‌های تکفیری را به راه میاندازند که نه فقط شیعه را تکفیر کنند، بلکه بسیاری از فِرق
اهل سنّت را هم تکفیر کنند؛ از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که میبینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد.”
حضرت آیت الله خامنه ای در سال ۸۲ و در دیدار  اعضای هیأت رزمندگان اسلام نیز  به تلاش برخی فرقه‌ها برای جدا کردن دین از سیاست در هیأت های عزاداری اشاره کردند و فرمودند: هیئتها نمیتوانند سکولار باشند؛ هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم! هرکس علاقه‌‌مند به امام حسین است، یعنى علاقه‌‌مند به اسلام سیاسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسین این است. اینکه آدم در یک مجلس روضه یا هیئت عزادارى مراقب باشد که مبادا وارد مباحث اسلام سیاسى بشود، این غلط است./نسیم
 
آیت الله سید محمد شیرازی
امام جماعت حرم امام حسین (ع) بود. هنگامی که امام خمینی به نجف تبعید شد، به استقبال ایشان رفت و اصرار کرد تا امام (ره) یک هفته در کربلا بماند و امامت جماعت حرم را به عهده بگیرد. امام (ره) نیز توصیه او را پذیرفت. در این مدت، آیت الله سید محمد شیرازی،‌پشت سر امام خمینی (ره) نماز می خواند.
بعد از وفات حضرت آیت الله حکیم، کم کم اسمش (به عنوان «مرجع تقلید» جدید) سر زبان ها افتاد. اما «آیت الله سید محمود شاهرودی» در بیانیه ای اعلام کرد که او «مجتهد» نیست، زیرا استادش (شیخ یوسف حائری) در نوشته ای صراحتا گفته است که «سید محمد شیرازی» به حد «اجتهاد» نرسیده است. «آیت الله خوئی» نیز بیانه ای داد و حتّی گفته بود که «وجوهاتِ»  (خمس و زکات) خودتان را به این «سید» ندهید، زیرا که این «سید» شبه ناک (مشکوک) است. (شدت مخالفت «آیت الله خوئی» با «سید محمد شیرازی» در حدی بود که وقتی که گروهی از مردم «کویت»، نزد «امام خمینی» (ره) آمدند و درباره «مرجعیت» آقای «سید محمد شیرازی» سوال پرسیده بودند، «امام خمینی» (ره) نه در «تایید» و نه «رد» او، حرفی نزده بود، «آیت الله خوئی» (ره) قدری از «امام» (ره) دلخور شده بود که چرا صریحا نظر «مخالف» نداده بودند.)
بعد از این حزب «بعث» در «عراق» (که «صدام» نیز یکی از اعضای این «حزب» بود) حکم «اعدام» وی را صادر کرد، به «کویت» رفت. اما مدتی بعد از «پیروزی انقلاب اسلامی» (سال ۵۸) به «ایران» آمد.
هنگامی که در «کویت» بود، طرافیان ایشان، شروع کردند به حمله کردن به «امام خمینی» (ره) و «تهمت» زدن به ایشان. حتّی در برخی مواقع «امام» (ره) را «فاسق» (کسی که بدون پروا «گناه» می کند) و «کافر» می نامیدند. همچنین برخی از طرفداران «امام خمینی» (ره) که برای «سخنرانی» به «کویت» می رفاتند (مانند آقای «فردوسی پور» و «محتشمی») می گفتند که خانه «آیت الله سید محمد شیرازی» پاتوق ساواکی ها شده است و خودِ ایشان نیز به ما گفته بود که دست از «مبارزه» و «انقلاب» بردارید! این «هجمه» ها، حتّی بعد از آمدن ایشان به «قم»، ادامه داشت.
در مقابل، «امام خمینی» (ره) همواره احترام ایشان را حفظ می کرد (و همان طور که گفتیم، هنگامی که بعضی «کویتی» ها درباره «اجتهاد» آیت الله سید محمد شیرازی از «امام» (ره) سوال پرسیدند، ایشان جوابی نداند) و حتّی نقل شده است که بعد از آمدن «آیت الله سید محمد شیرازی» به «قم»، شخصا «امام خمینی» (ره) به استقبال ایشان رفت. (در حالی که ایشان به طور عادی، به استقبال شخصی نمی رفتند)
در وقت جنگ ایران و عراق، به عراقی ها پیام داد که رهبرتان امام خمینی (ره) است، اما عجیب آن بود که مرگ «آیت الله سید مطفی خمینی» (ره) (فرزند امام (ره) ) را ساخته و پرداخته خودِ انقلابیون ایرانی می دانست!
 
در پایان عمر به دلیل موضع هایی که علیه ایران و ولایت فقیه گرفتند، در خانه حصر شدند که تا پایان عمر ایشان ( حدود ۲۰ سال ) ادامه داشت.
بنده حقیر از یک منبع آگاه پرسیدم که دلیل حصر شدنشان چه بود؟ وی جواب داد: این اواخر ( که درسشان شلوغ بود ) با شیعیان عراق رابطه برقرار می کردند و کار به جایی می رسید که آن عراقی ها، بعد از اتصال به ایشان به گونه ای در مقابل نظام اسلامی ایران قرار می گرفتند. لذا عضی از اعضای حزب «الدعوة» ( در عراق ) شدیدا به ایشان متمایل شد.
این مسئله موجب شد که طلاب انقلابی به درس ایشان نروند و به دیگران نیز بگویند. بعد از این که درس ایشان خلوت شد و از قضیَه با خبر شدند، «انتقاد» هایشان را (که تا قبل بیشتر «مخفی» و «خصوصی» تر بود) به طور «علنی» و «تند» بیان کنند.
در نتیجه (با توجه به زمان حسّاس «جنگ تحمیلی» و بعد از «جنگ») احتمال می رفت که این «صحبت» های «تند»، موجب «آشوب» و «فتنه» شود.
سرانجام در سال ۱۳۸۰ از دنیا رفتند و در حرم حضرت معصومه (س) دفن شدند.
ولی متاسفانه باز هم «خانواده شیرازی» در تشیع جنازه، کم کم فضا را سیاسی کردند، تا جایی که «نیروی های نظامی» - برای امنیت و آرامش – مجبور شدند که خودشان جسد «آیت الله سید محمد شیرازی» را (در وسط مراسم) بردارند و به محل دفن ببرند.
 
نکته: فرزند ایشان «سید محمد رضا شیرازی» نیز در جوانی از دنیا رفتند. «سید صادق شیرازی»درباره ایشان فرموده بود: امید من برای آینده ی اسلام بود.
 
سید مجتبی شیرازی
هم اکنون در لندن به سر می برد و به بسیاری از بزرگان و روحانیون توهین کرده است! از جمله «آیت الله بهجت»، «آیت الله فضل الله»، «امام خمینی»، «امام خامنه ای» و … و همچنین علنا به مقدسات اهل سنت اهانت می کند. (دلیل این «توهین» ها، آن است که «فلسفه»، «عرفان»، «وحدت بین شیعه و سنی» و «حکومت اسلامی ایران» را قبول ندارد. لذا اگر کسی، یکی از این موارد را ترویج دهد، با او مقابله می کند)
در دوران «طلبگی»، طرفدار «امام خمینی» (ره) بود. حتّی به دفاع از امام (ره)‌ شعر هم می خواند  و می گفتند تنها طلبه ی کربلائی که طرفدار «امام خمینی» (ره) بود، «سید محتبی شیرازی» است. اما بعد ازیروزی «انقلاب اسلامی ایران»، به «لندن» رفت.
 
سید صادق شیرازی
اکنون در قم هستند. شبکه های ماهواره ای زیادی از ایشان خط می گیرند. از جمله «امام حسین»، «سلام»،«بقیع»، «الانوار»، «مرجعیت»، «ابالفضل العباس» و … .
 
خوب است به گوشه ای اعتقادات و مشی ایشان اشاره کنیم:
مدافع قمه زنی: ایشان به شدت از «شعائر حسینی» ( کار های که متعلّق به امام حسین (ع) ) است دفاع می کنند ) و از کشور هایی ( مانند جمهوری اسلامی ایران ) که جلوی برخی از عزاداری را گرفته اند، انتقاد می کند.
در جواب استفاتائی فرمودند: «قمه زنی» ( چه آشکار و چه پنهان ) موجب رضای خدا و امام زمان (عج) است![۳] و در جای دیگر گفته اند که «هیچ چیزی جای قمه زنی را نمی گیرد!»
حتّی در بیت خود مراسم قمه زنی برگزار کرده و شخصا در آن حضور پیدا کردند.
 
اما با این که ایشان از مراسمات و شعائر حسینی بسیار دفاع می کنند، اما در عاشورای سال ۱۳۸۸ که عده ای فتنه گر به نماد ها و شعائر حسنی توهین کردند، واکنشی نشان نداند.
لازم به ذکر است که ایشان – در پاسخ استفتائی – از به کار بردن الفاظی همچون «سگ»، «هو» و … منع کردند.

بی میل نسبت به وحدت: ایشان در ایام 9 ربیع الاول ( که به اشتباه روز مرگ خلیفه ی دوم خوانده می شود ) اعلام تبریک می کنند! و در سایت ایشان نیز این روز تبریک گفته می شود.
ایشان «وحدت» را تنها امری سیاسی می دانند! لذا شبکه های ماهواره ای نزدیک به ایشان رعایت وحدت بین شیعه و سنّی نمی کنند و به مقدّسات اهل سنّت اهانت می کنند.  ( که در ادامه به آن اشاره می کنیم. ) مانند شبکه امام حسین (ع) که یک هفته قبل از «هفته ی وحدت»، ( به جهت 9 ربیع الاول ) هفته ی جدیدی را به نام«هفته ی برائت» اعلام کرد که با مخالفت و عکس العمل گروه های مختلفی ( از جمله تشکل «امت واحده» ) روبرو شد. اما باز هم در یک سخنرانی به مناسبت ولادت حضرت رسول اکرم (ص) ( در ۹ بهمن ۱۳۹۱ ) گفتند: «بیش از پنجاه سال است که از اتحاد اسلامی صحبت می شود و میلیاردها هزینه برده است. با همه ی این تبلیغات، اما می بینیم که وضع مسلمانان آشفته تر و رو به بدتر شدن است ! »
 
 همین مساله (رعایت نکردن «وحدت») باعث شده بود که «حاج منصور ارضی» در بین مراسم «دعای کمیل» (در حرم «عبدالعظیم حسنی») علنا اسم «سید صادق شیرازی» را ببرد و بر ضد او صحبت کند.
 
رابطه ی ایشان به نظام اسلامی ایران: یکی از دوستان بنده در رابطه با ولایت فقیه از ایشان پرسید، ایشان جواب دادند که وارد این مسائل نشوید. تاکنون بنده ی حقیر صحبتی از ایشان که ضدیّت با جمهوری اسلامی را نشان بدهد، ندیده ام. اما در لا به لای صحبت های ایشان انتقاداتی را نشان می دهد. مانند سخنرانی ایشان در شهادت پیامبر اکرم (ص) –13 بهمن ۱۳۸۹ –که به نامه ی برادرشان –آیت الله سید محمد شیرازی –به «امام خمینی (ره)» در رابطه با انتقاد از اعدام های مجرمان و قاتلان سیاسی اشاره می کنند و بین صحبت هایشان این جمله ها را بیان می کنند: «متاسفانه کشورهایی که به اسم کشور های اسلامی است، عکسش ( یعنی عکس سیره ی پیامبر (ص) ) نشان داده می شود» و «جوون ها گول نخورید! مثل پدر هایتان که بعضی هاشون گول خوردند نشوید … هر چیزی می گویند، نگویید راست می گویند … ».
 
 
مخالف «فلسفه» و «عرفان»: در سخنرانی هایی، نسبت به «فلسفه» و «عرفان» های اصطلاحی امروزی، انتقاد کرده است. (نه تنها ایشان، بلکه «فرزند» ایشان  (سید احمد) و «برادر» ایشان (سید مجتبی) نیز چنین انتقاد هایی می کنند)    
شبکه های ماهواره ای: در این زمینه بسیار فعال هستند. این شبکه ها بیشتر در زمینه ی «پاسخ به شبهات اهل سنت» و «ترویج شعائر حسینی» فعالیت می کنند.
 
برخی از افراد مرتبط و مبلّغ ایشان
        محمد هدایتی:ایشان مدیر مسئول شبکه سلام بوده. در مسائل سیاسی ضد نظام جمهوری اسلامی هستند. تا به حال با شبکه صدای آمریکا مصاحبه کرده و از قمه زنی دفاع و جمهوری اسلامی را متهم کرده است.
از جمله فعالیت های وی، مدیریت سایت رسام ( روحانیون سنتی ایران معاصر ) است که به دفاع از افرادی همچون  آیت الله منتظری، صانعی، شریعتمداری، علی محمد دستغیب، سید محمد شیرازی، سید صادق شیرازی و … می پردازد.
جدیدا گروهی را به نام «ستاد بین المللی تعظیم شعائر حسینی» اداره می کند و اکثر کلیپ های که می سازند، صحنه هایی از قمه یا لطمه زنی است. ( یکی از مستند هایی که توسط آنان ساخته شده است، «مصیبت خون» است که خودش درباره «قمه زنی» سخنرانی می کند و نظام جمهوری اسلامی را –البته نه با آوردن اسم –به دیکتاتوری نسبت می دهد. )
یکی از علمایی که به دلیل رفتار های غلط ایشان، از آنان جدا شد، «آیت الله حسینی قزوینی» است. ایشان ابتدا با دادن بیانیه ای به شبکه «سلام» هشدار داد که در صورت دفاع از قمه زنی و توهین به مسئولین نظام، با آنان همکاری نخواهد کرد. سپس در سال ۱۳۸۸ و با اوج فتنه ۸۸ و تحرّکات این شبکه، ایشان از همکاری با شبکه «سلام» خودداری و شبکه «ولایت» را تاسیس نمودند.
 
یاسر الحبیب: یاسر الحبیب(آخوند لندن نشین)و ارتباطش با خاندان شیرازی ها
به گزارش غدیریون به نقل از عماریون- یاسر یحیی عبدالله حبیب سلام الحبیب در سال ۱۹۷۹ در کویت و در خانواده ای مذهبی بدنیا آمد. او در نوجوانی وارد فعالیت‌های خبری ـ سیاسی کویت شد و با روزنامه های مختلفی (از جمله الوطن، صوت الکویت، الطلیعه، الرای العام، القبس) همکاری کرد. حبیب پس از آشنایی با آیت الله محمد شیرازی (برادر بزرگتر آیت‌الله سیدصادق شیرازی) در سال ۱۹۹۶ یعنی زمانی که تنها ۱۷ سال داشت به قم سفر کرد و مدتی را به شاگردی سیدمحمد رضا شیرازی (فرزند سیدمحمد) گذراند. این ارتباط استاد و شاگردی باعث شد که در مراسم گرامیداشت محمدرضا شیرازی که در حسینیه رسول اعظم لندن برگزار شد نیز یاسر الحبیب به عنوان سخنران مراسم از سوی بیت شیرازی‌ها برگزیده شود.
 
 
یاسرالحبیب بعد از مدتی به کویت بازگشته و در ۲۱ سالگی (سال ۲۰۰۰) فعالیت های مذهبی اش را با تاسیس هیات «خدام المهدی» و انتشار مجله «المنبر» در کویت آغاز کرد تا آنکه در سال ۲۰۰۳ و در پی انتشار سخنانی بر ضد عایشه، همسر پیامبر(ص) توسط دولت کویت بازداشت شد. اگرچه یاسر الحبیب تحت فشار سلفی های کویت مجموعا به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود، اما دوران زندان او مدت زیادی طول نکشیده و تنها پس از گذشت سه ماه در سالروز ملی کشور کویت نام وی در میان لیست کسانی که مشمول عفو شده اند قرار گرفت و از زندان آزاد شد.
 
برخی اخبار منتشر شده در رسانه‌های خارجی از فشار پشت پرده مقامات انگلیسی برای محقق شدن این اتفاق خبر می‌دادند. یاسر الحبیب به محض خروج از زندان از کویت گریخته و مدتی را بصورت مخفی در عراق و ایران سپری کرد و بعد از مدتی سکوت خبری، به یکباره در انگلستان مشاهده است. دولت انگلیس به محض ورود یاسر الحبیب برای وی پناهندگی و اجازه فعالیت‌های مذهبی صادر کرد. امری که باعث شد این گمانه برخی رسانه‌ها که او از سوی سیستم جاسوسی انگلستان اجیر شده است، قوت بگیرد و حتی کسانی نظیر سیدحسن نصر الله و شیخ اسد قصیر نیز درباره آن سخن بگویند.
 
اهانت به اهل سنت و حمایت عجیب انگلستان
 
با ورود به انگلیس، وی اقدام به راه اندازی روزنامه Shia Newspaper، حوزه امامین عسکرین، هیئت خدام المهدی، شبکه ماهواره ای فدک و شبکه ماهواره ای صوت العتره نمود و اخیرا نیز پروژه بزرگ ساخت مسجد محسن شهید را در دست انجام دارد.
 
الحبیب در سال ۲۰۱۰ مطابق با رمضان ۱۴۳۱ برای نخستین بار اقدام به برگزاری علنی مراسم جشنی بمناسبت سالروز وفات عایشه، همسر پیامبر(ص) نمود که انتشار خبر آن، منجر به برانگیخته شدن خشم اهل سنت در دنیا شد. وی نه تنها دست از این اقدامات بر نداشته، بلکه مواضع خویش را در مورد عایشه در یک کتاب منتشر کرد. کتاب یکه عنوانی بسیار زشت و ناپسند داشت. او مدعی شده بود که کتابش با استقبال بی‌نظیری از سوی صاحبان نظر مواجه شده و برخی کتابش را «کتاب قرن» نامیده‌اند. مطلبی که تا به امروز هیچ تأییدی نداشته است. وی با استمرار حرکت خود، اقدام به برپایی مراسمات جشن در سالروز منتسب به مرگ خلیفه دوم نمود و در اقدامی عجیب این برنامه‌ها را بصورت زنده از شبکه ماهواره‌ای خود منتشر ساخت. اقدامی که تعجب بسیاری از مسلمانان در فرق مختلف اهل سنت و شیعیان را به همراه داشت.
 
 
پس از این اتفاقات رهبر معظم انقلاب در پاسخ به استفتایی از سوی علمای شرق عربستان، با صدور فتوایی هر گونه اهانت به نمادهای اهل سنت از جمله همسران پیامبر را حرام اعلام کرد و این آغازی بود بر مخالفت علنی الحبیب با جریان شیعی مستقر در جمهوری اسلامی ایران، عراق، کویت، بحرین، عربستان سعودی، عمان، یمن و سایر جوامع شیعی در کشورهای منطقه.
 
تکفیر اهل سنت و تکفیر شیعیان و مراجع عظام

الحبیب که تا این زمان بیشتر درگیر مناظرات و نامه‌نگاری با علمای وهابی و بخشی از اهل سنت بود با توجه به موضع‌گیری منفی علما و مراجع شیعه علیه وی، ناگهان لبه حملات و انتقادات خویش را به سوی طیفی وسیع از علمای شیعی کشاند و در این راه، هر روز، چهره‌ای جدید از میان علمای شیعه را هدف گرفت. به گونه‌ای که در موارد بسیاری آن‌ها را تا حد کفر و خروج از دین تکفیر نمود. او با انتقاد از نگرش‌های عرفانی طیفی از علمای شیعه مانند حضرت امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله بهجت، آیت‌الله سیستانی، آیت‌الله حکیم و سایر مراجع بزرگ شیعه در کشورهای منطقه و … همگی ایشان را منحرف خوانده و بعلاوه حملات شدیدی را بر ضد شهید آیت الله محمد باقر صدر انجام داد و در گفتاری ناپسند مدعی شد که ایشان در حالی از این دنیا رفته که از مذهب تشیع خارج شده بود.
 
الحبیب همچنین ضمن فاسق قلمداد کردن سید حسن نصرالله طی سخنانی گفت که اگر بن لادن و قرضاوی مجاهد هستند، سید حسن نیز مجاهد است. و او را به دلیل تبعیت از علمای شیعه، گمراه خواند. یاسر الحبیب اگرچه در قبال مرجعیت آیت الله سیستانی در روزهای ابتدایی فعالیت‌هایش بسیار محتاطانه سخن می‌گفت اما هر روز به جسارت خویش در قبال ایشان نیز افزود تا اینکه در نهایت از عباراتی بسیار سخیف و ناپسند در قبال ایشان استفاده کرد. او بعد از ابراز این اظهارات سخیف، مدعی شد که آیت‌الله سیستانی توجهی به نگاه‌های نسل جدید تشیع نداشته و عن‌قریب است که شاهد طغیان تشیع بر ضد مرجعیت باشد.
 
تصویر یاسر الحبیب همراه با سیدمجتبی شیرازی

در میان همه توهین‌های الحبیب به مراجع عظام تقلید در تمام کشورهای اسلامی و شیعیان منطقه، تنها کسی که از گزند کلام یاسرالحبیب در امان مانده و در اقدامی عجیب همواره به عنوان مرجعیت راستین شیعه از سوی او معرفی شده، آیت‌الله سید صادق شیرازی هستند. او همچنین مدعی است که بیت آیت‌الله سید صادق شیرازی موید و حامی جریانی است که او این روزها دنبال می‌کند. ادعایی که تاکنون از جانب آیت‌الله شیرازی رد یا تأیید نشد. اما بیت ایشان نه تنها هرگز ردیه‌ای بر مدعیات الحبیب منتشر نکرده و کلامی بر ضد او و اهانت‌هایش به مراجع عظام اظهار نداشته بلکه در مواردی برای وی تاییدیه نیز نگاشته و به حمایت از او برخاسته است.
 
 
البته شخص آیت‌الله سید صادق شیرازی در اقدامی که انعکاس رسانه‌ای گشترده‌ای داشت، پس از افزوده شدن انتقادها به یاسر الحبیب مبنی بر بی سواد بودن او اجازه نامه‌ای مفصل برای او نگاشت و در آن اجازه نامه او را در ۳۰ سالگی« صاحب الفضیله العلامه الحاج الشیخ یاسر الحبیب دام تأییده» خطاب کرد. برادر آیت‌الله سیدصادق شیرازی به نام سیدمجتبی و پسر ایشان به نام سید احمد که هر دو ساکن انگلستان هستند رابطه تنگاتنگی با یاسر الحبیب داشته و هر دو بارها از یاسر الحبیب حمایت کرده‌اند.
 
ارتباط یاسر الحبیب با مجتبی شیرازی پس از موضع‌گیری‌های علمای اهل سنت و شیعیان در حرام اعلام کردن اهانت به نمادهای اهل‌سنت تقویت شد. برخی نشریات عربی از جمله الوطن و عکاظ و … اعلام کرده‌اند که یاسر الحبیب پس از آن‌که سالها شاگردی مجتبی شیرازی را در لندن انجام داده با دختر وی ازدواج نموده و ارتباط سببی میان ایشان برقرار شده است. همچنین سید احمد شیرازی (فرزند آیت‌الله سیدصادق شیرازی) که او هم ساکن لندن است، بارها در حمایت از یاسر الحبیب سخن گفته است
 
عکس اقتدای یاسرالحبیب به مجتبی شیرازی که حامیان وی در صفحه فیس‌بوک‌شان منتشر کرده‌اند
 
حرکت پشت نقاب "احیای شعائر حسینی”
 
برخی رسانه‌ها معتقدند که تأسیس شبکه‌های ماهواره‌ای که بودجه فراوانی برای تبلیغ در اختیار دارند و عنوان «احیاء شعائر حسینی» بهانه‌ای برای فعالیت الحبیب شده و وی در رسانه‌های طرفدار خود به اقدامات تفرقه‌انگیز و اهانت به مذاهب مختلف مسلمانان همت گمارده است. شبکه جدید التاسیس «المرجعیه» یکی از شبکه‌هایی است که به تبلیغ گسترده و انعکاس حرف‌هایی از جنس مواضع او و افرادی می‌پردازد که مورد حمایت او و جریان همفکر هستند. همچنین رسانه‌های متبوع الحبیب اعلام می‌کنند که عموماً درآمد خود را از طریق حساب‌های بانکی که در کشور انگلستان برای خود ایجاد کرده‌اند، تأمین می‌کنند


گزارش خطا
ارسال نظر