به گزارش فرقه نیوز؛
درمورد سماع وتاریخچه آن، نظرات مختلفی ارائه شده است. استاد اسماعیل حاکمی در این باره میگوید: بزرگان صوفیه را در اصل سماع اختلاف است.[1] گروهی گفتهاند اصل و اساس سماع از آنجا آغاز میگردد که پروردگار گفت: الست بربکم؟و این نخستین خطابی است که از حق شنیده شد و خوشترین سماع آن است که آدمی از پروردگار شنود. چنان که بهترین دیدار آن باشد که به دوست نظر اندازی[2]
سماع وخرقه دریدن وجامه پاره کردن
در اشعار و گفتههای صوفیان عارف نما فراوان آمده است که چون در حال رقص و غلبه ذوق و شور، وجد، لذت،آشفتگی،پشت پا به دنیا و آنچه در اوست زده وسرو دست بر کائنات می افشاندهاند، در این موقع جامه پاره کرده و آن را به سوی نوازندگان و آوازه خوانان یا در میان جمع حاضران میانداختهاند که به موجب آداب مخصوص در بین آنها قسمت میشده وآن خرقه یا لباس از آثار متبرکه به شمار میرفته و غالبا در بین مریدان خریدو فروش میشده است.[3]
مثال
اول: سماع و خرقه دریدن در کشف
المحجوب
در کشف المحجوب آمده است: بدان که اندر شریعت وطریقت برای عنوان رقص هیچ اصلی وجود ندارد و کسی ازمشایخ از آن تعریفی نکرده است ودر باب آن غلو نکرده وهر اثر که اهل حشو اندر آن بیارند ،همه باطل بوده وگروهی اصل آن را منکر شدهاند .و ازجمله پای بازی شرعاً وعقلاً زشت باشد از جاهلترین افراد مردم تا چه رسد به انجام این عمل از افضل مردمان. ولی چون خفتی مر دل را پدیدار شود، میتوان از رهگذری صواب که آن را رقص گویند، دل را از خواب غفلت بیدار کرد.[4] صاحب کشف المحجوب سپس میگوید: بدان که خرقه کردن جامه و پاره کردن پیراهن در میان این گروه فراوان است ودربین مجمعهای بزرگان و مشایخ پرشهرت صوفیه این عمل را بسیار کردهاند ومن از علماء دیدهام گروهی را که منکر این عمل بودهاند و گفتهاند که روا نباشد جامه درست را پاره کردن و این کار فساد است و ممکن نیست کار فاسد از آن صلاح به دست آید.[5]
مثال دوم: سماع و خرقه دریدن به روایت
هجویری
هجویری آنگاه درکشف المحجوب میآورد که: و نیز گفتهاند،گرچه جامه خرقه کردن و پیراهن پاره نمودن در طریقت اصلی ندارد، ولی اگر درحال سماع مستمع را غلبهای پیدا شود به طوری که خطاب از او برخیزد و بیخبر شود ، معذور باشد.و ناگفته نماند که خرقه سماعی بر دونوع است:یکی مجروح و دیگری درست. به نوشته کشف المحجوب،هجویری،جامه مجروح را یعنی پیراهن پاره شده را یا بدوزند و به درویش دیگر دهند و یا برای تبرک آن را پاره پاره کنند و قسمت نمایند.اما درمورد پیراهن و جامهی سالم و درست، باید دید که مراد آن درویش مستمع که جامه افکند، چه بوده است. آیا به طرف قوال[6] انداخته یا به سوی جماعت؟ که در هر دو صورت ،به آنان تعلق دارد. ولی اگر بدون مراد افتاده باشد ،بستگی به حکم پیر دارد تا چه فرمان دهد .و مشایخ وبزرگان، در این باب اختلاف نظر دارند و بیشتر آنان براین باورند که آن پیراهن از آن قوال باشد.[7]
مثال سوم: سماع وخرقه دریدن از دیدگاه محمد غزالی و شهاب الدین سهروردی
ابوحامد محمد غزالی درباره سماع آورده است که: رقص مباح است که زنگیان در مسجد رقص می کردند که عایشه به نظاره شد. ونیز رسول اکرم(ص) به علی(ع)فرمود: یا علی تو از منی من از تو. از شادی این سخن،وی(علی ع)چند بار پای بر زمین زد،چنان که عادت عرب است که در شادی و نشاط این عمل را انجام دهند. به گفته غزالی، رسول خدا به جعفر فرمود: تواز نظر خلق وخوی همچون من مانی. او نیز از شادی رقص کرد. ونیز حضرت محمد(ص) زید بن حارثه را گفت:تو برادر منی .او نیز از شادی اقدام به رقصیدن نمود. پس کسی که میگوید که این حرام است ،خطا و اشتباه میکند. بلکه غایت این عمل آن است که او این نوع بازی باشدو بازی نیزحرام نیست و کسی که از این رهگذر حالتی در دل وی به وجود می آید،آن کار خود به خود محمود وپسندیده باشد. غزالی همچنین میگوید: اما جامه دریدن به اختیار نشاید؛زیرا که این عمل ضایع نمودن مال است.اما آن که صوفیان جامه خرقه کنند به اختیار وپارهها قسمت نمایند،گروهی براین عمل اعتراض کردهاند؛زیرا کرباس را پاره نکنند چه رسد به لباس دوخته شده.ولی چون این کار جهت غرض مطلوبی است،روا باشد. زیرا آن پارهها بر سجاده و مرقع دوزند که روا باشد.همان گونه که اگر پیراهن کرباسی را به صد پاره کنند وبه صد درویش دهند، مباح بود.[8] شیخ شهاب الدین سهروردی هم مطالب فوق را با کمی دگرگونی در کتاب عوارف المعارف آورده است.
مثال چهارم: سماع وخرقه دریدن از دیدگاه ابومحمد جوینی و ابوالقاسم قشیری
شیخ عزالدین کاشانی میگوید: حکایت است که وقتی میان فقها و صوفیان دعوتی به نیشابور اتفاق افتاده بود. شیخ فقهای آن زمان ابومحمدجوینی عبدالله بن محمد ملقب به رکن الاسلام پدر امام الحرمین ابوالمعالی جوینی بود و شیخ صوفیان ابوالقاسم قشیری عبدالکریم بن هوازی نیشابوری ملقب به زین الاسلام بود. یکی از صوفیان در سماع از غلبه وجد الغای خرقه کرد وچون صوفیان از سماع فارغ شدند و آن خرقه را تقسیم نمودند ،ابومحمد جوینی روی به بعضی از فقها کرد و آهسته گفت: این کار اسراف و ضایع کردن مال است. ابوالقاسم قشیری این سخن را شنید و هیچ نگفت تا خرقه در میان حاضران قسمت شد.آنگاه خادم را بخواند و گفت: بنگر تا در این حاضران سجادهی ملمع که دارد و آن را حاضر کن. چون آوردند، یکی از اهل خبرت را بخواند و گفت: این سجاده در بازار به چند بخرند؟ اوبگفت: به دیناری. گفت: اگر پاره بود، چه مقدار ارزش داشت؟ گفت: به نیم دینار. آنگاه روی به محمدجوینی کرد وگفت: هذا لا یسمیّ اضاعۀ للمال.[9] (این را ضایع کردن مال نمی نامند.)
سماع و آداب دستوری آن
زمان ذکر و سماع نباید از یک ساعت بیشتر باشد و در میان آن میتوان وقفهای داد.فزون بر این ،مجلس سماع هم آداب و مراسم ویژهای دارد که از آغاز آن بایددرنظرگرفته شود و آن شرایط ومراسم پنج است:
1-مراعات زمان، مکان،اخوان: دراین زمینه جنید بغدادی گفته است که سماع به سه چیز احتیاج دارد: زمان، مکان، اخوان.در غیر این صورت سماع ممکن نشاید تا مبادا درحال انجام مراسم سماع کارهای دیگرخاطر سالک را مشغول سازد؛ مانند غذا خوردن ونماز خواندن و امور دیگر و نیز درمکانهای ناپسند اقدام به سماع نشود. ونیز درحضور متکلفان و مرائیان وصاحبان دنیا سماع را آغاز ننمایند.
2-قصد و هدف مستمعین از سماع:
آنها برسه گروهند؛
گروه اول آنان که به ظاهر سماع توجه دارند.
گروه دوم افرادی هستند که هنوز کم و بیش علاقه و حب شهوت دنیا در وجودشان باقی
مانده . گروه سوم کسانی که پاک باختهاند و به باطن سماع مینگرند. و تشخیص آن
بستگی به نظر شیخ مرشد دارد
3- با تمام وجود سراپا به گوش بودن درمجلس و به اطراف نظر نکردن وخودداری
از کف زدن و رقص،جز در حالت اضطرار.
4-مستمع
نباید بایستد و نباید صدایش را به گریه بلندکند در حالی که برنفس خود تسط دارد؛ولی
اگر خالی از شائبهی ریا باشد و رقص کند وخود را گریان نشان دهد،مباح است.زیرا
گریه ناشی از حزن واندوه است و دراین موقع ،رقص محرک سرود وشادمانی است.
5- هم آهنگی با اهل
سماع در قیام و اگرمستمع درتواجد توان ندارد،درحرکات رقص از آنان جدا شود و احوال
را براهل سماع مشوش نکند.[10]
آداب سماع به دوگونه ذکر شده است که در اینجا بیان خواهیم کرد:
الف: آداب سماع به گفته هجویری
در این باره علی بن عثمان هجویری میگوید: بدان که شرط آداب سماع آن است که تا نیاید، نکنی و مر آن را عادت نسازی و
دیر به دیر او را انجام دهی تا عظمت آن از دل بیرون نرود و در موقع انجام آن باید
درمحضر پیری باشی و مکانی خالی و قوال(آوازه خوان ) دلش از هرگونه اشتغال خالی
وطبع از لهو نفور وتکلف بدور.[11]
ب: آداب سماع از نظر شهاب الدین سهروردی
شیخ شهاب الدین ابوحفص سهروردی زنجانی میگوید: تصوف تنها به راستی و صدق و خلوص نیست و فقط آداب پسندیده و وقار نباشد و هرچه در آن است،بایدبه جد گرفته شود و نه به هزل.واز جمله اذکار،حضور در مجلس سماع است که باید توام با پاکی نیت وصفای ضمیر وراستی و وقار باشد واز هزل و هوای نفس برکنار وبدور باشد. شهاب الدین سهروردی آن گاه در زمینه جامه دریدن وشرایط و مراسم و دیگر دستورات آن می گوید: دریدن جامه و رمی خرقه و از سرافتادن عمامه ،اینان باید خالی از هر گونه تکلف وتصنع وریا باشد وبرای تقسیم آن اگر شیخی در مجلس حاضر باشد، حکم با اوست والاباشروط ویژه ای تقسیم میشود و اگرخرقه با قصد به طرف خواننده یا نوازنده انداخته شده متعلق به اوست اگر نوازنده یا قوال درحکم یکی از افراد جمع باشد.واگر اجیر باشد، حقی ندارد. واگر تبرعاً بنوازد یا بخواند ، حق می برد.[12]