یادداشتی به مناسبت عید پاک، مهم‌ترین عید دینی مسیحیان

عیسی اگر بود چه می‌کرد؟ آیا در صهیونیسم مسیحی چیزی از مسیحیت باقی مانده؟

عیسی اگر بود چه می‌کرد؟ آیا در صهیونیسم مسیحی چیزی از مسیحیت باقی مانده؟
وقتی از خود می‌پرسیم «عیسی اگر بود چه می‌کرد؟»، بعید است پاسخ، تأیید گرسنگی دادن به فقرا، بمباران کودکان و بی‌تفاوتی نسبت به رنج بی‌پناهان باشد. با این حال، سال‌هاست که برخی رهبران صهیونیست مسیحی آمریکایی، با استناد به ایمان، از سیاست‌هایی حمایت می‌کنند که دقیقاً همین فجایع را رقم زده‌اند آن هم به نام دینی که پیام‌آور صلح، شفقت و مهرورزی بود.
کد خبر: ۱۸۳۱۵

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز:  چه زمانی «عیسی» گفت که گرسنه نگه‌داشتن فقرا، کشتار زنان و کودکان و چشم‌پوشی از رنج ضعیفان قابل‌قبول است؟ پاسخ، البته، هرگز.

بااین‌حال، برای سال‌ها، گروهی از رهبران آمریکایی «صهیونیست مسیحی» با صدای بلند از سیاست‌هایی حمایت کرده‌اند که دقیقاً همین کار را می‌کنند - توانمندسازی گرسنگی و کشتار «فلسطینی‌ها» درحالی‌که جنگ‌های گسترده‌تری را تأمین مالی می‌کنند که جوامع «مسیحی» باستانی را در سراسر «خاورمیانه» نابود کرده‌اند. چگونه به جایی رسیده‌ایم که کسانی که ادعا می‌کنند از «شاهزاده صلح» پیروی می‌کنند، چنین وحشت‌های غیرمسیحی را توجیه می‌کنند؟

فراخوان «کتاب مقدس» برای همدلی روشن است: «لاویان ۲۳:۲۲» فرمان می‌دهد، "وقتی محصولات زمین خود را برداشت می‌کنید، دانه‌های کنار مزارع خود را برداشت نکنید، و آنچه را که دروکنندگان می‌اندازند برندارید. آن را برای فقرا و خارجیانی که در میان شما زندگی می‌کنند بگذارید." این یک دستور الهی برای مراقبت از آسیب‌پذیران است، نه یک ژست اختیاری. «جیمز»، برادر «عیسی»، حتی تأکید بیشتری دارد: "مذهب پاک و اصیل در نگاه خدای پدر یعنی مراقبت از یتیمان و بیوه‌زنان در سختی‌هایشان و خودداری از فاسدشدن توسط دنیا" («جیمز ۱:۲۷»).

چه نوع رهبران مذهبی، بمباران بیوه‌زنان و یتیمان «غزه» را که در اثر سیاست‌های مورد حمایت رهبران «آمریکایی» و «اسرائیلی» بی‌خانمان شده‌اند، تشویق می‌کنند؟ دهه‌ها تبلیغات جنگی بسیاری از «آمریکایی‌ها» را نسبت به جنایاتی که به نام آنها انجام می‌شود، بی‌حس کرده است. بااین‌حال، آگاهی فزاینده‌ای هم در اینجا و هم در خارج از کشور در حال شکل‌گیری است.

رهبران «صهیونیست مسیحی آمریکایی» اغلب حمایت خود از «اسرائیل» را به‌عنوان یک حکم الهی قالب‌بندی می‌کنند و رنج «فلسطینی‌ها» را به‌عنوان خسارت جانبی در یک طرح پیامبرانه نادیده می‌گیرند. «کشیش رابرت جفرس» اعلام می‌کند، "«کتاب مقدس» می‌گوید این سرزمین متعلق به مردم یهود است - نقطه... خداوند در عهد عتیق قضاوت پس از قضاوت را برای کسانی اعلام کرده است که 'سرزمین را تقسیم می‌کنند' و آن را به غیریهودیان تحویل می‌دهند." به همین ترتیب، «کشیش جان هیگی» اصرار دارد، "شما یا طرف‌دار مردم یهود هستید یا نیستید."

اما در کجای «انجیل» می‌یابیم که «عیسی» حقوق زمین یا وفاداری قومی را بر زندگی انسان‌ها برتری می‌دهد؟ چرا «عیسی» به هم‌میهنان یهودی خود گفت که مانند «سامری نیکوکار» باشند اگر نه برای فراخواندن همه مردم از قبیله‌گرایی خود؟ تنها زمانی که او از مارها صحبت کرد، زمانی بود که «فریسیان» را "نسل افعی‌ها" («متی ۲۳:۳۳») نامید و ملی‌گرایی قومی آنها را محکوم کرد که آنها را نسبت به پیام او درباره عدم خشونت و بخشش دشمنان کور کرده بود. او تأکید کرد، "من رحمت می‌خواهم، نه قربانی" («متی ۹:۱۳»)، سرزنشی به کسانی که انتقام و قدرت را بر شفقت ترجیح می‌دادند. آیا او نگفت، "خوشا به حال صلح‌جویان، " و به ما دستور نداد که "گونه دیگر را بگردانیم"؟ چگونه رهبران مذهبی که قدرت نظامی را بر رحمت جشن می‌گیرند، با «مسیحی» که با گناهکاران غذا می‌خورد و بیرون‌رانده‌شدگان را شفا می‌داد، همخوانی دارند؟

میوه‌های این ایدئولوژی مرگ و ویرانی است. برای دهه‌ها، برخی از رهبران «صهیونیست مسیحی آمریکایی» از اقدامات مخرب «اسرائیل» حمایت کرده‌اند، اغلب به قیمت همان مردمی که «عیسی» از ما خواست از آنها محافظت کنیم. آنها از محاصره چندین ساله «غزه» حمایت می‌کنند، جایی که سوءتغذیه جمعیت را تهدید می‌کند، و جنگ‌های گسترده‌تر در «عراق» و «سوریه» که تقریباً جوامع «مسیحی» با قدمت کهن را از بین برده‌اند.

در «سوریه»، حمایت ده‌ساله «آمریکا» از "شورشیان میانه‌رو" - همراه با سرقت نفت «سوریه» که بسیاری از آن به «اسرائیل» ارسال می‌شود - به سرنگونی دولت کمک کرد. اکنون، وابستگان «القاعده» در بخش‌هایی از آن سرزمین حکمرانی می‌کنند. چه کسی سود برد؟ «مسیحیان سوریه» و سایر اقلیت‌های مذهبی که کشته می‌شوند، آواره می‌شوند و برای نجات جان خود فرار می‌کنند، سود نبردند.

و سپس حقیقت ناراحت‌کننده درباره «حماس» وجود دارد. برای سال‌ها، «بنیامین نتانیاهو»، نخست‌وزیر «اسرائیل»، تأمین مالی «حماس» را از طریق کانال‌هایی مانند «قطر» تسهیل کرد، سیاستی که هدف آن تفرقه‌افکنی میان «فلسطینی‌ها» و تضعیف «تشکیلات خودگردان فلسطین» بود. دولت «اسرائیل»، با تشویق رهبران «صهیونیست مسیحی آمریکایی» و حمایت «آمریکا»، «حماس» را آموزش داده، تجهیز کرده و توانمند ساخته است تا به اهداف راهبُردی خود خدمت کند. (این تنها دیدگاه نویسنده است و ما آن را رد یا تأیید نمی‌کنیم)

دهه‌ها از این بازی بدبینانه از یک گروه تروریستی حمایت کرده است که «اسرائیل» و متحدانش اکنون از آن به‌عنوان بهانه‌ای برای توجیه کشتار هزاران کودک «غزه» استفاده می‌کنند. چگونه «مسیحیان» می‌توانند کشتن بی‌گناهان را برای اعمال هیولایی که خود به توانمندسازی آن کمک کرده‌اند، آشتی دهند؟ بدتر از آن، بسیاری معتقدند دولت «نتانیاهو» ممکن است از برنامه حمله ۷ اکتبر «حماس» آگاهی قبلی داشته؛ اما اجازه داده باشد که پیش برود، تا با تقویت تراژدی، سوءاستفاده بیشتر از «غزه» را توجیه کند.

«خداوند» با «ابراهیم» پیمانی بست و به فرزندان او میراثی را وعده داد («پیدایش ۱۲:۲-۳»). اما «پولس رسول» این وعده را در «غلاطیان ۳:۱۶» روشن می‌کند: این پیمان در «عیسی» به تحقق می‌رسد. بااین‌حال، بسیاری از «مسیحیان» خوش‌نیت، با تفسیرهای مشکوک «کتاب مقدس» از سوی «سایروس اسکو فیلد»، به باور دیگری هدایت شدند. در برخی محافل، نسخه سال ۱۹۱۷ «کتاب مقدس مرجع اسکوفیلد» بسیار تأثیرگذار بود.

اگر از «عیسی» خواسته می‌شد اقدامات تروریستی مرتبط با تأسیس «اسرائیل» را تأیید کند، او چه می‌کرد؟ بمب‌گذاری «هتل کینگ دیوید» در سال ۱۹۴۶ توسط «ایرگون» که منجر به کشته‌شدن ۹۱ نفر به بهانه مبارزه «آزادی‌بخش» شد، یا قتل‌عام «دیر یاسین» در سال ۱۹۴۸، جایی که شبه‌نظامیان «صهیونیست» بیش از ۱۰۰ روستایی «فلسطینی» را قتل‌عام کردند تا دیگران را از ترس به فرار وادار کنند - آیا او چنین خونریزی را مبارک می‌دانست؟ و «نکبت» (فاجعه) چه، اخراج فاجعه‌بار بیش از ۷۰۰,۰۰۰ «فلسطینی» از خانه‌هایشان در همان سال که آن‌ها را در سرزمین خودشان پناهنده کرد؟ «دیوید بن‌گوریون»، اولین نخست‌وزیر «اسرائیل»، خود در سال ۱۹۱۸ اعتراف کرد: «ما دلیلی نداریم که فرض کنیم ساکنان کشور که پس از تخریب معبد دوم باقی ماندند، ریشه‌کن شدند. برعکس، کشاورز یهودی، مانند همسایگانش، به خاک چسبید و به زندگی در سرزمین ادامه داد، و در نهایت مسیحیت و بعدها اسلام را پذیرفت.» اگر حتی پدر بنیان‌گذار «اسرائیل» ریشه‌های عمیق مردم «فلسطین» را به رسمیت شناخت، چگونه «مسیحیان» می‌توانند سلب مالکیت آن‌ها را توجیه کنند؟ «عیسی» که بر «اورشلیم» گریست و خواستار رحمت شد، قطعاً بر محرومان سوگواری می‌کرد، نه اینکه آوارگی آن‌ها را جشن بگیرد.

با هزاران انسان ازدست‌رفته و تریلیون‌ها دلار هزینه شده از آن زمان، آیا کسی می‌تواند ادعا کند که این سیاستی است که «خدا» آن را برکت داده است؟ کهنه سربازان «آمریکایی» از جنگ‌های «خاورمیانه» که توسط «صهیونیست‌های مسیحی» حمایت شده‌اند، با نرخ بالای خودکشی مواجه هستند، خانواده‌هایشان از بار درگیری بی‌پایان فروپاشیده است. شهادت ما در منطقه در ویرانی است، زیرا «آمریکا» نقش مأمور اجرایی «اسرائیل» را بازی می‌کند - دشمنان «اسرائیل» را نابود می‌کند درحالی‌که با «القاعده» در «سوریه» شریک می‌شود و «داعش» را در «لیبی» و «عراق» توانمند می‌سازد. آیا «خدا» ما و «اسرائیل» را برای قراردادن عمدی افراطی‌هایی مانند «حماس» در قدرت بر «غزه»، و کنارگذاشتن صداهای معتدل از سایر گروه‌های «فلسطینی»، برکت می‌دهد؟ چگونه هر یک از این‌ها وفاداری به «مسیح» را منعکس می‌کند؟ همچنان که به «عید پاک ۲۰۲۵» نزدیک می‌شویم - جشن فداکاری «مسیح» و پیروزی او بر مرگ - آیا نباید بر اینکه آیا اعمال ما به کسی که برای همه مرد، نه فقط چند نفر منتخب، احترام می‌گذارد، تفکر کنیم؟

«عیسی مسیح» خود با تعصب مذهبی خشونت‌آمیز به‌خاطر «اسرائیل» مخالفت کرد. وقتی «غیوران» برای شورش فشار آوردند، او عدم خشونت را انتخاب کرد. حتی «پطرس»، شاگرد او، برای بریدن گوش «مالکوس» در باغ «جتسیمانی» سرزنش شد. «عیسی» به او گفت: «شمشیرت را به جایش برگردان، زیرا همه کسانی که با شمشیر زندگی می‌کنند، با شمشیر خواهند مرد» («متی ۲۶:۵۲»). این روحیه کجا توسط «صهیونیست‌های مسیحی» پیشرو ترویج می‌شود؟

طبقه سیاسی «آمریکا» این دیوانگی را ممکن می‌سازد، هر سال میلیاردها کمک به «اسرائیل» سرازیر می‌کند - بیش از هر ملت دیگری - اغلب کاملاً «کنگره» را دور می‌زند. بسیاری از کمک‌های خارجی غیراسرائیلی برای رشوه‌دادن به کشورهای همسایه برای تبعیت یا بی‌ثبات کردن رژیم‌هایی که به‌اندازه کافی طرف‌دار «اسرائیل» نیستند، استفاده می‌شود. شما آن‌ها را از میوه‌هایشان می‌شناسید، و این میوه‌ها جنگ و رنج هستند.

«عیسی» چه می‌کرد؟

او احتمالاً میزهای این اتحاد نامقدس را واژگون می‌کرد، همان‌طور که با «صرافان» در «معبد» کرد. او ما را به لبه‌های مزرعه فرامی‌خواند، جایی که فقرا و خارجی‌ها منتظر شفقتی هستند که ما از آن‌ها دریغ کرده‌ایم.

او به ما یادآوری می‌کرد که ایمان واقعی نه با بمب‌های انداخته شده یا جنگ‌های به راه افتاده، بلکه با عشقی که به کوچک‌ترین‌ها نشان می‌دهیم، سنجیده می‌شود. پس می‌پرسم: اگر مراقبت از یتیمان و بیوه‌زنان نشانه دین پاک است، این درباره رهبران «مسیحی» که مرگ و نابودی آن‌ها را توجیه می‌کنند، چه می‌گوید؟

 

یادداشتی به مناسبت عید پاک، مهم‌ترین عید دینی مسیحیان، یکشنبه ۲۰ آوریل ۲۰۲۵، ۳۱ فروردین ۱۴۰۴

منبع: مجلهٔ «آمریکایی محافظه‌کار»؛ “The American Conservative”

گزارش خطا
ارسال نظر