به گزارش فرقه نیوز ؛ نگاهی به تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که جامعه ایران همواره از ناحیه
فرقه های به اصطلاح مذهبی مورد تهدید قرار گرفته و این موضوع با شکل گیری
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران افزایش یافته است، چرا که فرقه های منحرف(
مذهبی، سیاسی) با استفاده از فرصت های به وجود امده تبدیل به ابزاری برای
استکبار جهانی و رسانه های معاند شده، به ترویج اسلام امریکایی پرداخته تا
اسلام ناب محمدی تضعیف شود و همچنان استکبار به سلطه جهانی خود ادامه دهد.
در این بین فرقه سیاسی صوفیه مهمترین و فعالترین فرقه منحرف سیاسی مذهبی
با ترویج تفکرات انحرافی خود از قبیل صلح کل به مخالفت صریح اموزهای اسلام
ناب محمدی می پردازد تا علاوه بر سیاه نمایی فضای داخلی و فراهم کردن
خوراک رسانه ای، همچنان مورد حمایت ویژه دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی
قرار گیرد.
با بررسی کتب صوفیان عارف نما به این موضوع پی خواهیم برد که بحث صلح کل
یکی از ارکان اصلی تصوف التقاطی است و تنها نورعلی تابنده قطب سیاسی صوفیه
پرچم دار این موضوع نیست زیرا در کتاب چهل مقاله امده است: مشایخ صوفیه در
نزاع ها و جدال ها بین مذاهب مختلف داخل نشده با همه فرق به صلح و صفا سلوک
می کردند و نسبت به همه علی السویه مهربان بودند.۱
صوفیان عارف نما برای ترویج تفکرات تصوف التقاطی پا را فراتر گذاشته و بیان میکنند:
صوفی هیچ عقیده ای را غلط نمی شمارد و اختلاف مذاهب را اختلاف در رنگ و
صورت می شمارند و صلح کل را می طلبند. همه چیز برای او مساوی است و همه را
به یک نسبت دوست دارد, بنابر نوشته یکی از کتب صوفیه تمام فرق و مذاهب و
فلسفه ها درچشم عارف در حکم نردبان است که به مدد آن می خواهد بالا برود
همین که بالا رفت با نردبان کاری ندارد.۲
در همین کتاب آمده است که در نظر عارف کامل همه ادیان و مذاهب یکسان
هستند. یعنی دیانت اسلام و بت پرستی یکسان است و کعبه، میخانه، صمد و صنم
یکی است و شاید بتوان ادعا کرد این اعتقاد شدیدترین انحراف صوفیه محسوب می
شود که بزرگان فرقه سیاسی صوفیه به ان اعتقاد دارند.
از اینگونه مطالب در آثار صوفیان عارف نما زیاد است و تا جائی در این
اظهارات ناصواب پیش رفته اند که می گویند: از نور محمد ایمان خیزد و از نور
ابلیس کفر و خدلان خیزد اما گوهر محمد و ابلیس هر دو از آفتاب نور الله
سیراب شوند!!!!.۳
ابن ابی الحدید می نویسد: غزالی در بغداد در وعظ خود می گفت: ابلیس سید
الموحدین است هر که نیاموخت توحید را از ابلیس پس او زندیق است او مهمور شد
که غیر خدا را سجده کند پس ابا کرد!.۴
بدون شک این نحوه سخن و اعتقاد برمی گردد به آن مذهب و مشربی که صوفیه
درباره صلح کل دارند و به مقتضای آن به همه چیز عالم عشق می ورزند و مرام
آنها صلح کل است و از ان به عنوان یکی از افتخارات خود یاد میکنند.
اقای تابنده ایا اینگونه نگاه شما به اعتقادات و انحرافات فرق و ادیان
مختلف از منظر قرآن و سنت پذیرفته است؟ آیا هر عقیده فاسد و انحرافی
محترم است؟
مگر در میان مسلمانان کسانی نبودند که با اظهار اسلام همه گونه سب و دشنام نسبت به حضرت علی (ع) روا می داشتند!
اقای تابنده صلح و سلوک با این افراد چه معنا دارد؟ آیا به بهانه صلح کل
میتوان در برابر انحرافات فکری و اعتقادی مهر سکوت بر لب زد؟
اقای تابنده مگر می شود دو راه و مذهب متناقض هر دو درست باشد؟ مگر نشنیده
اید که حضرت علی (ع) در کلمات قصار خویش می فرمایند: دو نفر با هم اختلاف
نکردند مگر اینکه دعوای یکی از آن دو گمراهی بوده است. با این حال آیا با
همه صلح و صفا بودن جز نفاق و دوروئی چیز دیگری خواهد بود؟
اقای تابنده به هیچ وجه از نظر مبانی دینی و اعتقادی یک مسلمان، صلح کل
پذیرفتنی نیست و این مطلب یکی از انحرافات واضح اعتقادی شماست که به اسم
دین و مذهب با برچسب عرفان اسلامی به فقرا و مریدان عرضه می کنید.
۱-چهل مقاله صفحه ۵۴
۲-تاریخ تصوف در ایران صفحه ۴۲۹
۳-تمهیدات صفحه ۱۸۶
۴- شرح نهج البلاغه جلد ۱ صفحه ۱۰۷