به گزارش فرقه نیوز ؛ اسلام التقاطی که سلوک به ظاهر عرفانی خود را مورد تایید امام خمینی (ره) عارف وارسته و برجسته جهان اسلام می داند و در عمل فرسنگ ها با تفکرات ایشان فاصله دارد. عارفی که به تعبیر حضرت آیت الله جوادی آملی در هر هزارسال جلوه می کند[1] و با رجوع به منابع صوفیان عارف نما [2] مصادره این شخصیت بی نظیر عرفانی را به وضوع مشاهده می کنیم.
مصادره شخصیت عرفانی امام خمینی(ره) توسط صوفیان عارف نما برای توجیه سلوک پوشالی خود و جذب افراد مختلف در حالی صورت می گیرد که آرمان های امام راحل هیچ جایگاهی در اسلام التقاطی آنها ندارد. نکته جالب این موضوع شاهد قربانی شدن تفکرات و ارزش های تصوف قدیم در مسلک جدید صوفیان عارف نما هستیم که در اینجا به صورت مختصر به بررسی و تفاوت آنها میپردازیم.
اهمیت بحث و جایگاه قدس از نگاه امام خمینی(ره) با دعوت از عموم مسلمانان جهان[3] در جای بیشتر نمایان می شود که ایشان خواستار کوتاه کردن دست رژیم غاصب اسرائیل و پشتیبانان آنها شد و با پیامی عموم مسلمانان را به این امر مهم دعوت کرد[4]خطاب امام خمینی(ره) به عموم مسلمانان جهان و دعوت ایشان برای راهپیمایی روز قدس در حالیست که تاکنون بزرگان صوفیان عارف نما نه تنها نقشی در آن نداشتند بلکه با شعار جدایی دین از سیاست ماهیت اصلی خود را به نمایش گذاشتند و ثابت کردند مذهب التقاطی تصوف با این رویکرد، مخدر خطرناک جامعه امروزیست که به فرموده امام خمینی(ره) همان مذهب اسلام آمریکایست: مذهبی که وسیله شود تا سرمایههای مادی و معنوی کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، در اختیار ابرقدرتها و قدرتها قرار گیرد و بر سر مردم فریاد کشد که دین از سیاست جدا است، مخدر جامعه است. این دیگر مذهب واقعی نیست؛ بلکه مذهبی است که مردم ما آن را «مذهب امریکایی» مینامند.[5]
با توجه به اینکه آموزه های تصوف فرقه ای قدیم ترکیبی از "رفتارهای صحیح دینی" و "بدعت های نادرست ذوقی" بود، صوفیان عارف نما با رویکرد سیاسی خود بخش رفتارهای صحیح دینی تصوف قدیم را به گرداب فراموشی سپردند تا از حمایت های رسانه ای و مالی استکبار برخوردار باشند زیرا اسرائیل خط مقدم و قرمز استکبار و استعمار جدید و قدیم است.[6]
فراموشی و بی اعتنایی صوفیان عارف نما به مسجد اقصی و بحث قدس در حالیست که طبق منابع قدیم تصوف فرقه ای، قدس یکی از ارزش های صوفیه بشمار می رود به نحوی که از آن به عنوان بالابردن امتیاز سلسله خود استفاده می کردند[7] و ورود صوفیان و سکونت آنها به طور موقت یا دائم به همین منظور بوده است و از آن ناحیه به عنوان مرکز تصوف عالم اسلام یاد می کردند[8] بیان ویژگی های خاص مسجد اقصی در کتب صوفیه و اعتکاف در آن منطقه مواردی است که در منابع آنها دیده می شود. به نحوی که در کتاب هفت اقلیم به این موضوع اشاره میکند: روزی شخصی نزد امیرمومنان مرتضی علی آمد و گفت می خواهم به بیت المقدس روم و آنجا معتکف باشم[9] استفاده از آیات و روایات متعدد در کتب صوفیه مبنی بر ارزش و جایگاه قدس به اینجا ختم نمی شود بلکه در نهایه الارب فی فنون الادب به اهمیت این موضوع نزد صوفیه اشاره می کند:
هرکس مسجد اقصی را زیارت کند وارد بهشت می شود[10] یک نماز در بیت المقدس برابر با پنجاه هزار نماز است[11] کسی که در بیت المقدس از دنیا می رفت مانند آن بود که در آسمان ها از دنیا رفته است و کسانی هم که در آنجا به خاک رفته بودند عذاب نمی شدند.[12]
سکوت مطلق صوفیان عارف نما در بحث قدس با توجه به مواردی که از کتب صوفیه ذکر کردیم مهر تاییدیست بر کذب بودن تایید سلوک پوشالی آنها توسط امام خمینی(ره) و فرو رفتن اعتقادات و ارزش های تصوف فرقه ای قدیم در گرداب رویکرد سیاسی آنها. این سکوت انحرافی صوفیان عارف نما در حالیست که اعتقاد دارند تابع سیاستی هستند که حضرت علی(ع) می فرمود و خودش هم اجرا می کرد[13]
احتمالا ادعای جناب نورعلی تابنده با توجه به عدم شناخت نسبت به منابع اسلامی بوده است، زیرا حضرت علی(ع) در فراز از سخنانش که بعد ازجنگ نهروان ایراد گردید، به بیان حالات روحی اش می پردازد و دفاع از مظلومین را به عنوان یکی از اهداف خود مطرح می کند و بر همین مبنا دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم برای ایشان، یک اصل اساسی و مسلم به شمار می رفت وکوچک ترین سهل انگاری و تردید را در این راستا جائز نمی دانست و می فرمود: وَ ايْمُ اللَّهِ لَأُنْصِفَنَّ الْمَظْلُومَ مِنْ ظَالِمِهِ وَ لَأَقُودَنَّ الظَّالِمَ بِخِزَامَتِهِ حَتَّى أُورِدَهُ مَنْهَلَ الْحَقِّ وَ إِنْ كَانَ كَارِهاً[14] "به خدا سوگند! داد مظلوم را از ظالم می گیرم و افسار ظالم را می کشم تا وی را به آبشخور حق وارد سازم، هرچند کراهت داشته باشد"
متاسفانه صوفیان عارف نما با توجه به عملکرد سیاسی خود برای فریب اذهان عمومی ادعا می کنند در سیاست دخالت نمی کنند و تابع سیاستی هستند که حضرت علی(ع) اجرا می کرد ولی چشمان خود را بروی حقیقت محض تاریخی و اسلامی می بندند و دفاع از مردم فلسطین را برای خارج نشدن از لیست حامیان اسلام التقاطی و عدم ورود به خط قرمز استکبار جهانی[15]به گرداب فراموشی می سپارند تا عملا ثابت کنند به نام دین و مذهب با اعتقادات و ارزش های ناب اسلام محمدی بازی میکنند زیرا حکومت و سیاستی که علی(ع) اجرا می کرد ظلم ستیزی و مبارزه با مستکبران را یکی از وظایف علما، دانشمندان و روشنفکران جامعه قلمداد می کند و به آنان یاد آور میشود که جلو تعدی و ستم را بگیرند و مددکار مظلومان باشند و ازحقوق آنان دفاع نمایند. این مطلب از گفتارآن حضرت در «نهج البلاغه» استفاده میشود و از جمله در خطبه «شقشقیه» میفرماید: لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِيَامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَيْتُ حَبْلَهَا عَلَى غَارِبِهَا وَ لَسَقَيْتُ آخِرَهَا بِكَأْسِ أَوَّلِهَا [16] در این فراز از کلماتش با صراحت میفرماید: "من طالب خلافت و حکومت برشما نبودم، آنچه که مرا وادار به پذیرش (خلافت و حکومت) کرد، پیمانی است که خداوند از علمای هر امتی گرفته که در برابرشکمپارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند و به یاری گروه دوم قیام کنند و با گروه اول به مبارزه بپردازند."
آقای تابنده؛ علی (ع) انسانی حق پرست وعدالت پرور بود و روحیه حقیقت جویی و دفاع از مظلوم آنچنان در ضمیر و وجدانش ریشه دوانده بود که در لحظات آخر عمر مبارکش باز به یاد حقوق مستضعفان و محرومان بود. در حالی که در بستر شهادت آرمیده، به فرزندانش وصیت میکند: كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْنا [17]همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشید.
در آخر با ذکر نطق تاریخی شهید مطهری درباره بحث فلسطین و قدس ثابت می کنیم که ادعای صوفیان عارف نما مبنی بر تایید سلوک پوشالی آنها توسط شهید مطهری[18] دروغی بیش نیست و با توجه به استفاده ابزاری از اهل بیت (ع) در این فرقه سیاسی دیگر نباید هیچ انتظاری از آنها مبنی بر مصادره علماء و عرفا برای به رسمیت شناختن اسلام التقاطی خود داشت.
شهید مطهری در این باره می فرمایند:
"به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه علی بن ابیطالب بخوانیم. اصلًا من باید بگویم بعد از این، داستانی را که ما از علی بن ابیطالب نقل میکنیم، حرام است که دیگر در منابر نقل کنیم که روزی علی بن ابیطالب شنید دشمن به کشور اسلامی حمله کرده است: «وَ هذا أخوغامِدٍ وَ قَدْ وَرَدَتْ خَیلُهُ الْانْبارَ». بعد فرمود: شنیدهام زینت یک زن مسلمان را یا زنی که در حمایت مسلمانان است گرفتهاند؛ شنیدهام دشمنْ سرزمین مسلمین را غارت کرده است، مردانشان را کشته یا اسیر کرده است، متعرّض زنان آنها شده است، زیورها را از گوش و دست زنها جدا کرده است. بعد همین علی بن ابیطالب- که ما اظهار تشیع او را میکنیم و نسبت به او حساسیتهای بیمعنی و دروغین نشان میدهیم- گفت: «فَلَوْ انَّ امْرَأً مُسْلِماً ماتَ مِنْ بَعْدِ هذا اسَفاً ما کانَ بِهِ مَلوماً بَلْ کانَ بِهِ عِنْدی جَدیراً» اگر یک مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق کند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست"[19]
[1] آیت الله جوادی آملی، "بنیان مرصوص؛ امام خمینی در بیان و بنان"، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ اول ،1375ص 200.
[2] رجوع شود به کتاب تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متاخر شیعه، علیرضا عرب، نشر ضامن آهو، صفحه 250 الی 270 چاپ88
[3] صحیفه نور، جلد 8، صفحه 233و234
[4] پيام تاريخي امام امت در سال 1358 مبني بر نامگذاري آخرين جمعه ماه رمضان به عنوان روز جهاني قدس
[5] صحیفه امام خمینی(ره)، جلد 21، صفحه 220 و 221
[6] کنفرانس بینالمللی همصدا با اقصی، سیدحسن نصرالله، خبرگزاری ایسنا، کد خبر: 95022616154
[7] برگرفته از تاریخ خانقاه در ایران،محسن کیانی،صفحه143،انتشارات طهوری،چاپ سوم 1389
[8] همان
[9] هفت اقلیم،احمد امین رازی،جلد اول،صفحه111،به اهتمام جواد فاضل
[10] نهایه الارب فی فنون الادب،تالیف شهاب الدین نویری،جلد اول،صفحه318،چاپ دوم
[11] همان،صفحه 319
[12] همان،صفحه321
[13] گفت و گوهای عرفانی،نورعلی تابنده،جزوه61،مورخ 11 بهمن1389
[14] نهج البلاغه، خطبه 136
[15] سیدحسن نصرالله در کنفرانس بینالمللی همصدا با اقصی بیان کرد خط قرمز استکبار اسرائیل است
[16] همان،خطبه3
[17] همان،نامه47
[18] رجوع شود به کتاب تصوف و عرفان از دیدگاه علمای متاخر شیعه، علیرضا عرب، نشر ضامن آهو، صفحه 250 الی 270 چاپ88
[19] سخنرانی شهید مطهری در روز عاشورای سال 1348 شمسی در حسینیه ارشاد