فرقه نیوز-بخش صوفیه و دراویش-سجادتنها، چندی قبل در یادداشتی اثبات کردیم که صوفیه در اوایل اسلام در مساجد به برگزاری مجالس خود می پرداختند و با گذشت زمان و ظهور بدعت های گوناگون از سوی فرقه های مختلف، اقطاب صوفیه ناچار شدند فقرای خود را از مسجد و علمای دین دور کنند تا در خانقاه به توجیه بدعت های خود بپردازند.(برای مطالعه بیشتر کلیک کنید)
از آنجا که فرقه صوفیه پس از انقلاب اسلامی ایران با بصیرت دینی عموم مردم مواجه شد برای توجیه مکان عبادت خود و چرایی جدا شدن فقرا از مساجد، نام خانقاه را به حسینیه تغییر دادند تا همچنان از عشق و محبت مردم به اهلبیت عصمت و طهارت استفاده ابزاری کنند.
استفاده از کلمه حسینیه به جای خانقاه در میان دراویش در حالی است که کاشی کاری و تزئینات و اشعار مدح اقطاب که به روی دیوارهای محل اجتماعشان نصب شده دقیقا نمایانگر ماهیت خانقاه را دارد و هیچ شباهتی به حسینیه ندارد.
با رجوع به خانقاه های فرقه سیاسی صوفیه در کمال تعجب با تابلو حسینیه مواجه می شویم که این امر تنها برای سرپوش گذاشتن اعمال و افکار انحرافی این فرقه است، تا از این طریق هجمه وارده را خنثی کنند.
نورعلی تابنده قطب فعلی فرقه سیاسی صوفیه چندی قبل به اعتراف خانقاه بودن مکان عبادی فرقه خود می پردازد و بیان می کند: از ده ها سال پیش درصدد بودیم که در مسجد مجلس بگذاریم ولی آقایان اجازه ندادند. ناچار این مجالس را باید در در محلی بگذاریم، از این رو می بینیم که خانقاه مورد استفاده قرار می گیرد. هرگز به دو طرف چشمتان یک چشم بند نگذارید که فقط یک نقطه را ببینید و آن هم ایراد گرفتن باشد و بعد برای ایرادات خود دلیل پیدا کنید بلکه بروید ببینید چرا خانقاه درست شد![1] با توجه به اعتراف دو سال قبل این قطب سیاسی چرا هنوز سر در خانقاه های این فرقه از کلمه حسینیه استفاده می شود جای تامل است!
با بررسی معانی خانقاه در کتب تاریخی متوجه می شویم که محل اجتماع صوفیان از قدیم خانقاه بوده است
1-خانقاه معرب خانگاه، محل زندگی و تجمع صوفیان است و برخی گویند، نخستین بار امیری نصرانی در رمله شام آن را برای صوفیان ساخت.[2]
2- دو اصل در بنای خانقاه نقش دارند یکی شباهت به اصحاب صفه و دیگری دعوت و تبلیغ و اجتماعاتی که لازمه تحزب و فرقه بندی است.[3]
پی نوشت:
[1] مکاتیب عرفانی، نورعلی تابنده ملقب به مجذوبعلیشاه، جزوه نود صفحه142،بهار1392
[2] سجادی، سید ضیاءالدین، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف، سمت، قم، ۱۳۷۲ ص ۲۵۸
[3] همایی، جلالالدین، تاریخ تصوف در اسلام، چ ۳، ستاره، تهران ۱۳۷۴. ۱۱۰-۱۱۱