در کتاب حقوق بگیران انگلیس میخوانیم: "وزیر مختار انگلیس در بغداد، از موقوفهٔ (داوود) برای دراویش وجوهی اختصاص داد و ۱۲ نفر از دراویش هندی از راه بلوچستان و خراسان به طرف ایران سرازیر شدند، که از این عده ۷ نفرشان در ایران اقامت گزیدند وهریک به نام ملکی شروع به فعالیت نمودند وبقیه از ایران رفتند! " ( کتاب حقوق بگیران انگلیس، صفحه 107)
در این بین یکی از اقطاب به اصطلاح سلسله نعمت اللهی دو نفر از افراد مورد اعتماد خود را از هند با اختیارات تامّ به ایران میفرستد و این دو درویش دوره گرد که خود را صاحب اذن و اجازهٔ ارشاد میخواندند به تبلیغ و جذب افراد میپردازند تا از قافله عقب نباشند!
با افزایش هجرت صوفیه از هند و کشورهای مختلف به ایران نفوذ استعمار بیشتر شد این مسئله تا جایی پیش رفت که تاریخ صراحتا وابستگی سران صوفیه را به استعمار ثبت کرد و این وابستگی در زمان رژیم پهلوی به اوج خود رسید و اقطاب این فرقه با استکبار پیوند برادری بستند.
وابستگی صوفیان عارف نما به استکبار به حدی بود که به خاطر تامین بودن منابع مالی آنها از سوی دشمنان اسلام به کاری مشغول نبودند. در همین ارتباط صاحب کتاب سلسلهٔ صوفیهٔ ایران بیان میکند: " درزمان فتحعلی شاه چند نفر از بزرگان صوفیه از جانب کمپانی هند شرقی انگلستان از هند به ایران آمده با کوشش وتبلیغات فراوان ودامنه دار در گسترش وتجدد تصوف در ایران سعی بلیغی کردند وتا چندی پیش نیز هریک به زیّ صوفیه در میآمد و در خانقاه به سر برده وبه کاری اشتغال نداشتند. "
بدون شک اگر مجاهدتهای علما و مراجع در آن دوران نبود، صوفیان عارف نما با دست پروری استعمار ضربهای غیر قابل جبران به ایران وارد میکردند و اعتقادات اسلام ناب محمدی را از بین میبردند.
انگلیس که از آن می توان به عنوان مادر فرقه های انحرافی در ایران نام برد برای اجرای طرحهای استعماری و گسترش اسلامی ساختگی مورد نظر خود تلاش بسیاری کرد.
در کتاب امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار آمده است: "انگلیس شخصی از افغانستان به عنوان امام زمان عَلَم کرد و با لباس زهد وصورتی آراسته اورا سوار بر هودجی نمود۳۶۰ نفر فدایی اطراف هودج را احاطه کرده و ۵۰ نفر شمشیر زن و مرید هم همراه او بودند؛ به طرف خراسان حرکت کرد. خونها ریخته شد وخرابیها به بار آمد و سرانجام ارتش ایران با کشتن صوفی اسلام و تمام فدائیانش آتش فتنه را خاموش کرد."