فرقه نیوز-بخش مسیحیت تبشیری، یکی از مشکلات اصلی مسیحیان درباب آموزه های مسیحیت عدم اشاره حضرت عیسی علیه السلام و کتاب مقدس مسیحیان به آموزه هایی است که مسیحیان به آن سخت پایبندند و آن را جزء اعتقادات اساسی مسیحیت بر می شمارند. برای نمونه اموزه فدا و فدا شدن حضرت عیسی در راه بشر هیچگاه در سخنان حضرت عیسی مورد توجه قرار نگرفت و حضرت عیسی حتی برای یک بار هم اشاره ننموده اند که خدایی است که در راه بشر فدا شده است.
از دیگر اعتقاداتی که مسیحیان سخت به ان معتقدند تثلیث و سه اقنوم بودن خدا است. اعتقادی که نه تنها در تضاد با عقل است؛ بلکه در سخنان حضرت عیسی و کتاب مقدس هیچ گاه مورد اشاره واقع نشده است.بدر حقیقت در اولین مرحله باید بهدنبال رد پای تثلیث در کتاب مقدس بود، اما ظاهراً این کتاب پیروان این نظریه را در استدلال به آن با مشکلاتی مواجه ساخته است؛ چرا که همانگونه که مستر هاکس معتقد است: «مسئلة تثلیث در عهد عتیق و عهد جدید مخفی و غیر واضح است و تنها کنایههایی در این زمینه وجود دارد».[1] کنایههايي که ظاهراً برخی از نویسندگان مسیحی را قانع نکرده و آنان را ناچار به پذیرش عدم وجود تثلیث در کتاب مقدس وادار کرده است. دایره المعارف «الیاده» و «هستینگز» در مدخل تثلیث، وجود تثلیث را هم در عهد عتیق و هم عهد جدید انکار میکنند. در دایره المعارف الیاده آمده است: «مفسران و عالمان الهیات امروزی، بالإتفاق میگویند در عهد قدیم آموزۀ تثلیث یافت نمیشود و مواردی از این کتاب که در گذشته برای اثبات تثلیث به کار میرفته، چنین دلالتی ندارد. همچنین این مفسران و عالمان الهیات همگی برآنند که در عهد جدید، از تثلیثْ ذکر صریحی نیامده و مواردی که برای اثبات این امر مورد استفاده قرار گرفته، چنین دلالتی ندارد». براساس دایره المعارف هستینگز، «آموزۀ تثلیث مسیحی هرگز در عهد قدیم یافت نمیشود و در عهد جدید نیز شکلی از این آموزه که بعداً توسعه یافت، حتی در نوشتههای پولس و یوحنا یافت نمیشود».[2]
توماس میشل مسیحی مینویسد: کلمة سهگانه هرگز در کتاب مقدس وارد نشده است.[3]
جان ناس از فرقهای به رهبری سروتوس(1553ــ1511) نام میبَرد و مینویسد: «سروتوس پس از مطالعۀ دقیق صحف جدید ملاحظه کرد مسئلۀ تثلیث که برحسب اعتقادنامۀ نیقیه برای عموم مسیحیان امری مسجّل شده بود در آن صحف وجود ندارد و معتقد شد که این عقیده، کفر محض و باطل است. پس رسالهای به نامِ دربارة خطاهای تثلیث در سال 1351 منتشر ساخت. وی میگفت مبدأ تثلیث یعنی ایمان به اب و ابن و روحالقدس یکی از ابداعات کلیسای کاتولیک است و مسیحی صحیحالإعتقاد که به نص انجیل عمل میکند هرگز نمیتواند به الوهیت بشری به اسم عیسی اذعان نماید و عقلاً محال است که از اجزای ثلاثۀ سه شخصیت خدای واحدی ترکیب شود. او را بهجزای کفر و الحاد، زنده بسوزاندند».[4]
به نظر ما برخی جبههگیریهای بزرگان مسیحیت در پذیرش تثلیث، به خوبی نشان میداد که از همان ابتدا این افراد به وجود شواهدی در کتاب مقدس در تأیید تثلیث دست نیافته بودند و گرنه آنها نیز بهراحتی با این آموزۀ مسیحی مخالفت نمیکردند. ضمن اینکه در کتاب مقدس نهتنها هیچ آیهای مبنی بر تثلیث وجود ندارد، بلکه دربردارنده اشاراتی است که نشان میدهد خدایی جز خدای یگانه نیست و عیسی مسیح نمیتواند خدا باشد.
اینک معمایی بزرگ پیشِ روی مسیحیان قرار دارد؛ آیا با وجود اهمیت آموزه تثلیث در مسیحیت امروزی، لازم نبود در کتاب مقدس دربارۀ آن مطالبی وجود داشته باشد؟ بهراستی چرا به این آموزه، در کتاب مقدس بیتوجهی شده است؟ اگر انجیل الهام الهی است، پس چرا در آن از یکی از اساسیترین مباحث الهیات مسیحیت، خبری نیست؟!و به راستی چرا حضرت عیسی به این مطلب مهم و حیاتی اشاره ننمودند.
پی نوشت:
[1]. مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، ص345.
[2]. عبدالرحیم سلیمانیاردستانی، درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت، ص131.
[3]. توماس میشل، کلام مسیحی، ترجمۀ حسین توفیقی، ص73.
[4]. جان.بی.ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمۀ علیاصغر حکمت، ص 680- 681.