پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: مرگ علیاکبر خانجانی، یکی از چهرههای شاخص تصوف فرقهای معاصر، شاید برای بسیاری پایان یک حاشیه باشد؛ اما برای آنان که عمق انحرافات او را دیدهاند، نه خبر پایان، که یادآوری یک زخم کهنه است. او سالها با عنوان «استاد عرفان» میان قشر دانشگاهی، برخی طلاب، و حتی در فضای مجازی جولان داد، اما محتوای به جا مانده از او بیش از آنکه بوی عرفان دهد، بوی هجو، انحراف و جسارت به مقدسات را دارد.
۱. تحریف اسماء الهی؛ از جوشن کبیر تا هجو کبیر
خانجانی در کتاب «الممنوع» ادعایی کرد که خود به تنهایی برای قرار دادنش در صف انبیاء دروغین کفایت میکند: دریافت «اسماء الهی» در حالت ذکر قلبی، مشابه آنچه امیرالمؤمنین علیهالسلام در دعای جوشن کبیر آوردند!
اما فهرستی که او به نام «اسماء الله» عرضه کرد، آمیختهای از اصوات کودکانه، کلمات مهمل، و حتی نام خدایان مشرکان بود؛ از «یا بَبّ» و «یا تتو» تا «یا خرّ»، «یا کریشنا» و «یا بُق بُق»! این نه وحی بود و نه عرفان، بلکه بازی با الفاظ مقدس و تنزل مقام اسماء الهی به سطحی مضحک و موهن است. چنین ادعاهایی در حقیقت نوعی «میکروب معنوی» است که با لباس عرفان، بنیان اعتقادی مخاطب سادهدل را میخورد.
۲. تقدیس غریزه؛ فرقه پایینتنه
در کتاب «فلسفه وجودی مرد»، خانجانی گامی فراتر گذاشت و آلت جنسی را «ریشه همه ادیان» نامید. او پرستش آلت را مذهبی کهن و فطری خواند و حتی بوسیدن آن توسط مادران را «سجده فطری» دانست. با همین منطق منحرف، زندهبهگور کردن دختران را نه جاهلیت، که برگرفته از فطرت معرفی کرد!
این نوع نگاه، معنویت را نه آسمانی، که در غریزه جنسی جستجو میکند و عملاً دین را به توجیهی برای شهوتمحوری تقلیل میدهد. این دقیقاً برعکس عرفان توحیدی است که فطرت را از اسارت شهوات آزاد میکند.
۳. چرا این جریان خطرناک است؟
تصوف فرقهای از نوع خانجانی، یک بسته کامل انحراف است:
- ادعاهای ماورایی بدون پشتوانه وحی و عقل؛
- هتک حرمت مقدسات برای جلب توجه؛
- تبدیل عرفان به روانکاوی جنسی و خرافهدرمانی؛
- ایجاد حلقههای بسته برای جذب و کنترل پیروان.
چنین جریاناتی نه تنها ذهن و ایمان افراد را منحرف میکنند، بلکه با تخریب معنویت اصیل، چهره اسلام و عرفان را در چشم جوانان مخدوش میسازند.
۴. پایان یک نفر، ادامه یک هشدار
خانجانی مُرد؛ اما تصوف فرقهای نمرده است. چهرههای دیگری با شعارهایی تازه و کلمات پرزرقوبرق، همان مسیر را ادامه میدهند. راه مقابله، تنها افشای چهره آنان نیست؛ باید با احیای عرفان اصیل اسلامی، عطش معنویت را از سرچشمه سالم سیراب کرد تا هر بزکِ انحرافی جاذبهاش را از دست بدهد.