لبخندهای یخ‌زده؛ فرقه‌های نوظهور و عادی‌سازی سکولاریسم و بی‌دردی

لبخندهای یخ‌زده؛ فرقه‌های نوظهور و عادی‌سازی سکولاریسم و بی‌دردی
سکولاریسم دینی فرقه‌های نوظهور مدرن، خود پدیده‌ای متناقض است. در عین استفاده از مفاهیم معنوی و خدایی، هسته اصلی دین را که همانا عدالت، تعهد اجتماعی، و شورش بر ظلم است، تهی می‌کنند. این سکولاریسم، نه تنها با سیاست بیگانه است، بلکه با انسانیت نیز فاصله دارد.
کد خبر: ۱۸۴۸۹
حجت الاسلام مهدی قیاسی کارگرمقدم
نویسنده:
حجت الاسلام مهدی قیاسی کارگرمقدم

پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: فرقه‌های نوظهور مدرن، فرزندان رسانه‌ای عصر دیجیتال‌اند؛ حلقه‌هایی از معنویتِ کلیشه‌ای که پشت لبخند و عرفان روغنی‌شان، نقشه‌ای نمناک و بی‌تعهد از انسان مدرن ترسیم می‌کنند. این فرقه‌ها، از قانون جذب و یوگا تا عرفان حلقه و شبه‌صوفیان تازه‌یار، همه بر محور یک آموزه مشترک می‌چرخند: جداکردن معنویت از مسئولیت، و تراشیدن یک دین بی‌درد و بی‌جنگ.

شعار پررنگ‌شان برای پیروان چنین است: «جهان را همان‌طور که هست بپذیر، چون همه‌چیز نتیجه کارما، جذب یا چرخه انرژی‌هاست. با ذهن آرام و مدیتیشن، رنج را پاک کن!» اما محصول این سفارش، جز شکستن عزم اجتماعی و تربیت نسلی بی‌اعتنا به رنج مردم، ثمری ندارد. آنان دین را از متن حیات اجتماعی و پنجرة مسئولیت فردی و جمعی جدا می‌کنند؛ ایمان را به ژست‌های تزئینی و مدیتیشن ترجمه می‌کنند و مقابله با ظلم را به حکمت‌کشی تقلیل می‌دهند.

در کارنامه این فرقه‌ها، خشونت و کودک‌کشی اسرائیل، قتل زنان و کودکان فلسطینی یا ایرانی و جنایات آشکار صهیونیسم، فقط یک خبر ناخوشایند روزمره است؛ نه سوژه عمل، نه دلیل اعتراض، نه جرقه بیداری. پیرو این فرقه‌ها ترجیح می‌دهد رنج را «انرژی منفی» بداند و معترض را «وابسته به منفی‌ها»؛ بی‌تفاوتی، نشانه رسیدگی به باطن و سفر درون معرفی می‌شود. اپیدمی این تفکر، جامعه را در مقابل فاجعه و جنایت جهانی، فلج می‌کند. گویی در دنیای فرقه‌های جدید، همه‌چیز عالی است و فقط ما باید فرکانس‌های مثبت بفرستیم، حتی اگر در همسایگی‌مان قتل‌عام برپا باشد.

درواقع، سکولاریسم دینی این فرقه‌ها، خود پدیده‌ای متناقض است. در عین استفاده از مفاهیم معنوی و خدایی، هسته اصلی دین را که همانا عدالت، تعهد اجتماعی، و شورش بر ظلم است، تهی می‌کنند. این سکولاریسم، نه تنها با سیاست بیگانه است، بلکه با انسانیت نیز فاصله دارد. انسانی که چشم بر بمباران بیمارستان و قتل‌عام کودکان ببندد، انسانیت را در حد یک ژست زیبای اینستاگرامی تنزل داده است.

این بی‌عملی را باید در تاروپود تعالیمشان جستجو کرد: وقتی جهان، بازتابی از باورهای توست، پس هر رنجی، به نوعی سزای کارِ خودِ رنج‌دیده است. این فرمول، به سادگی، قربانی را محکوم و ظالم را تبرئه می‌کند و راه را برای مشروعیت‌بخشی به هرگونه ظلم و بی‌عدالتی باز می‌گذارد. بی‌جهت نیست که این فرقه‌ها، در کمال آزادی به فعالیت خود ادامه می‌دهند؛ چون به بهترین شکل، به اهداف رژیم‌های سلطه‌گر در بی‌حس کردن وجدان عمومی، کمک می‌کنند. لبخندهای یخ‌زده‌شان، حجابی است بر درد و رنج میلیون‌ها انسان و نشانه‌ای از فروپاشی اخلاقی در جامعه‌ای که انسانیت خود را مدیون قانون جذب و انرژی‌های مثبت می‌داند.

گزارش خطا
ارسال نظر