به گزارش پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز، موضوع شهادت آب و هوشمندی مولکولهای آب را اولین بار در سخنرانیهای آقای شاهین فرهنگ شنیدم. در آن وقت که اوایل دوران تحصیل در حوزۀ علوم دینی را میگذراندم، برایم بسیار جذاب و مسرتبخش بود که آزمایشهای یک فرد غیرمسلمان به نام ماسارو ایموتو، مؤیدی علمی بر باورهای من باشد و بتوانم به خود ببالم که پیرو دینی هستم که آموزههای آن را دیگران نیز تائید میکنند. «خوشتر آن باشد که سر دلبران/گفته آید در حدیث دیگران»
من در آن سالها قدرت تحلیل و بررسی علمی این ادعا را نداشتم، ولی انتظار این بود که افرادی با تحصیلات عالی دانشگاهی و حوزوی، پیش از آنکه مجذوب و فریفتۀ این ادعاها شوند و با ذوقزدگی در محافل گوناگون آن را مطرح کنند، ابتدا بررسیهای دقیقی را دربارۀ چندوچون آن انجام دهند. مدت زیادی نگذشت که روشن شد ادعاهای ایموتو هیچ پشتوانۀ علمی نداشته و عناوین پرطمطراقی چون پرفسور، دانشمند، دکتر و … برای او نیز از اساس دروغ است.
یکی از دلایل گسترش این ادعای شبهعلمی (Pseudoscience) در دنیا و نیز کشور ما آن بود که سازندگان مستند راز ۲، کار خود را با این جمله کلید زدند: «وقتی افکار روی آب تأثیرگذارند، حالا تصور کن با خود ما چهکار میکنند». همچنین نویسندگان و گویندگان عامهپسند زیادی این موضوع را تکرار کردند؛ کسانی که گاهی به عنوان رهبران معنوی شناخته میشوند و میکوشند باورهای معنوی خود را با شبهعلم توجیه کنند.
در کشور ما نیز تمرکز شاهین فرهنگ بر این موضوع موجب فراگیرشدن و ترویج این خرافه شد. او کوشید تا گفتههای ماسارو ایموتو را با آموزههای دینی نظیر نماز و دعا تطبیق دهد و از این طریق دین را بر پایهای سست بنشاند.
این روند تا جایی ادامه یافت که در رسانۀ ملی خانمی مدعی شد که آزمایشی شبیه آزمایش ماسارو ایموتو را بر روی دو نیمۀ پرتقال انجام داده و به نتایج شگفتانگیزی دست یافته است!
قبول این ادعای شبهعلمی آنچنان گسترش یافته که نقد آن با واکنشهای جدی مواجه است. تا میگویی آزمایشهایی که ماسارو ایموتو ادعا کرده بود، غیرواقعی است؛ بعضی گمان میکنند به قرآن اهانت کردهاید. آنچه به این برداشت عامیانه دامن زده این است که عدهای از مبلغان و حتی عالمان دینی هم بدون بررسی، این ادعاهای واهی را فرصتی برای تقویت باورهای دینی پنداشته اند و گمان می کنند در این فضایی که هجمههای سنگینی بر اعتقادات افراد جامعۀ ما وارد میشود، میتوان با ادعاهای امثال ماسارو ایموتو باورهای دینی مردم را تقویت نمود.
در این میان سؤال اساسی آن است که ریشۀ مشکل کجاست و چرا باید ادعاهای اینچنینی با اقبال مواجه شوند؟
برای پاسخ به این سؤال به چند نکتۀ مهم اشاره میکنم.
مشکل اول یک مشکل عمومی در میان همۀ جوامع است و اختصاصی به ما ندارد؛ اینکه نیاموختهایم چگونه بین علم و شبهعلم تمایز بگذاریم. به این نکته توجه کافی نداریم که شبهعلم یا علمنما مجموعهای از فرضیهها، ادعاها و روشهایی را مطرح میکند که بهظاهر علمی به نظر میرسند؛ درحالیکه اسناد علمی واقعی برای آنها وجود ندارد. این بیتوجهی گاهی کار را بهجایی میرساند که شبهعلمها تبدیل به پایههای فکری و بنیاد اعتقادی برخی از ما میگردند و آنچنان در اذهان رسوخ میکنند که تصور میشود عین واقعیت هستند. البته از این نکته نباید غفلت کرد که معمولاً این دست ادعاها با رنگ و لعاب فراوان و بزک کرده عرضه میشوند و کار را بهجایی میرسانند که مجال اندیشیدن را از عموم افراد و حتی از برخی نخبگان میگیرند.
مشکل دیگر آن است که عدهای از مبلغان دینی، در ترویج معارف دین آنچنانکه باید و شاید خود را متعهد به حقیقت نمیدانند. توضیح آنکه برخی از ما صرفاً به این میاندیشیم که ترویج و گسترش چه موضوعی به نفع ماست؛ فارغ از آنکه آیا این امر حقیقت دارد یا نه. نمونههای فراوان جعلیات و تحریفات تاریخی ناشی از این فکر سوء در بین برخی ظاهربینان است. این دست افراد توجهی به دوردستها ندارند و نتایج مقطعی و کوتاهمدت، آنها را ذوقزده میکند. البته در نگاه بدبینانهتر باید گفت که برخی نانشان در گرو گفتن اینگونه حرفهاست.
نکتۀ پایانی اینکه بسیاری از ما علاقه داریم بدون مستندات کافی، ادعاهای شبهعلمی را با معارف دین تطبیق داده و به گمان خود مهر تأییدی بر باورهای خود بیابیم. پرواضح است که علت این کج اندیشی، سستی ایمان است. اگر باورهای ما به منابع متقن متکی باشد، شخص با ایمان احساس نیاز به تأییدات غیرعلمی پیدا نمی کند و به هر مطلبی برای توجیه باورهایش رونمیآورد.
در انتها بد نیست اشارهای کنم به بعضی ادعاهای شبهعلمی دیگر که در جامعه ترویج میشوند: پاکسازی یا فعالسازی چاکراها از طریق وضو؛ تخلیۀ انرژی از محل پیشانی یا همان چشم سوم در حالت سجده؛ ارتقاء کیفیت نماز با استفاده از تمرینهای یوگا؛ تطبیق انرژی مثبت بر دعا و … .
نویسنده: محسن یوسفی کیا
پایان/