فرقه نیوز-بخش صوفیه و دراویش، امروزه توسعه دامنه فضای مجازی میزان دستیابی به شهرت نامشروع را برای فرق انحرافی مخصوصا صوفیه افزایش داده، در این بین حرص و طمع دراویش برای نشستن بر مسند قدرت به گونه ای است که ردای قطبیت را ارث پدری خویش انگاشته و از صغیر و کبیر نگذشته و ادب و شرم برایشان بی معنی شده و غالباً از نتایج شهرت در فضای مجازی فایده ها برده و مریدها بدست آورند. لیک این حکایت برایمان در شاخه های جدید صوفیه گنابادیه بسیار آشناست؛ اینانند که عشق قدرت به گونه ای مستغرقشان نموده که انسانیت، شرف، عزّت، دین و مذهب را به راحتی زیر آوار قدرت لِه و نابود کرده اند و خود را بری از هر گناه و خطا و اشتباه می دانند.

تحدی اقطاب خود خوانده شاخه های جدید صوفیه گنابادیه به مشایخ و مولازاده ها و ادعای ریشه کن کردن ویروس کرونا به اقتضای بازار گرم شهرت در فضای مجازی وارد فاز جدیدی شده است. شرایط فرقه صوفیه گنابادیه در سال های پایانی عمر نورعلی تابنده به نحوی بود که در فضای مجازی و حقیقی فعالیت مدعیان قطبیت و مریدان آنها بهطور خزنده و خاموش در لایههای پنهان و آشکار دیده میشد. بر این اساس میتوان ادعا کرد ظهور شاخه های متعدد و مدعیان قطبیت در این فرقه با هر انگیزه و هدفی، یکی از مهمترین اتفاقاتی بود که در زمان زنده بودن نورعلی تابنده به راحتی قابل تحلیل و بررسی بود ولی توهین و فحاشی به بزرگان به هیچ وجه پیش بینی نمیشد چون در تاریخ تصوف این موضوع بی سابقه بوده است.
قطعا تا تمامی عوامل ظهور شاخه های مختلف فرقه صوفیه گنابادیه مورد شناسایی قرار نگیرد نمیتوان به ریشه یابی توهین و فحاشی دراویش پی برد. بررسی سخنرانی نورعلی تابنده و بسیاری از بزرگان فرقه صوفیه گنابادیه گواه برآن است که بارها مدعی شدند نباید از لفظ فرقه برای آنها استفاده کرد، شاید در نگاه آنها لفظ فرقه لزوماً معنای منفی دارد و لفظ سلسله گویای هویت واقعی آنها می باشد ولی امروزه باتوجه به فحاشی و رفتارهای خاص و خارج از عرف پیروان صوفیه گنابادیه، خواسته یا ناخواسته مهر فرقه به پیشانی آنها زده می شود. طبق منابع معتبر وقتی از واژه فرقه استفاده میشود منظور گروهها و جنبشهایی هستند که اعتقادات خاص و رفتارهای خاصی را از خودشان بروز میدهند که از نظر عموم مردم این نوع اعتقادات مورد پذیرش نیست و این نوع رفتارها ناهنجار به شمار میآید که در حال حاضر شامل پیروان فرقه صوفیه گنابادیه میشود.
وقتی به رفتار خاص شاخه های جدید فرقه صوفیه گنابادیه دقت کنیم دلیل حساسیت بر فعالیتهای آنها روشن میشود زیرا فرقهها اعتقاداتی را به مخاطبین خود منتقل میکنند و رفتارهایی از آنها سر میزند که عادی نیست و غیر عادی است. این غیر عادی بودن میتواند در قالب یک ناهنجاری بروز کند یا باعث ایجاد شکافهایی در جامعه، خانواده یا محیطهای مختلف بشود که اثرات نامطلوبی ایجاد خواهد کرد.
جامعه شناسان و مسئولین در تمام دنیا فرقه را آسیب به شمار میآوردند. در جامعه ما هم که یک جامعه اسلامی است شاخه های جدید فرقه صوفیه گنابادیه از چهارچوب ها خارج شدند و باید حساسیتها روی فعالیتهای ساختارشکن آنها بیش از سایر جوامع باشد وگرنه شاهد آسیب جدی خواهیم بود. البته اینگونه نیست که همیشه فرقهها در چهارچوبهای به ظاهر دینی خودشان را تعریف کنند. برخی اوقات فرقههای تازه تاسیس همانند فرقه مصطفی آزمایش یا فرقه محمداسماعیل صلاحی خارج از مسائل دینی فعالیت میکنند و رویکرد آنها سیاسی است و باید به این نکته دقت کرد.
اقطاب شاخه های جدید فرقه صوفیه گنابادیه برای مغزشویی دراویش از راهکار فریب استفاده میکند؛ یعنی ظاهر شاخه جدید را به گونهای میآرایند ولی واقعیتها را در پس پرده نگه میدارند، دراویش ظاهر را میبینند و طبق ظاهر مطالب آنها را دنبال میکنند تا از شرایط خاص فعلی خارج شوند ولی به تدریج که جذب شاخه جدید شدند حتی اگر به آن باطن هم آشنا شوند دیگر به این راحتی پس نمیزنند زیرا به آنها القاء می شود که شما تنها گروه نجاتیافته هستید و در حال حاضر شاخه های دیگر از نظام خط میگیرند!
برای اثبات فریب دراویش توسط اقطاب شاخه های جدید میتوان به ادعاهای اخیر مصطفی آزمایش مبنی بر تهدید جانی وی و بزرگنمایی آن توسط سرویس های جاسوسی اشاره کرد که باید به عنوان جوک سال از آن یاد کرد! ماذون مطرودی که با یک تهدید لفظی از هزاران کیلومتر دورتر ترس و وحشت تمام وجودش را فرا میگیرد چگونه در واقعه تلخ گلستان هفتم مدعی بود اگر در ایران بود با جان خود از آرمان های فرقه دفاع میکرد.
مواضع شاذ مصطفی آزمایش نسبت به ادعاهای مطرح شده در حادثه تلخ گلستان هفتم با سیاه نمایی اخیر کاملا ریشه یابی شد و پشت پرده داستان فدا کردن جان برای فرقه توسط خود دراویش به نمایش گذاشته شد.
رفتار دوگانه مصطفی آزمایش نسبت به خود و دراویش بیانگر سخن زیبای سعدی است که می گوید: دانا چو طبله عطار است؛ خاموش و هنرنمای و نادان چو طبل غازی، بلند آواز و میان تهی. یعنی انسان دانا مثل صندوقی است که مشک را درون آن می نهند. سر و صدایی ندارد اما هنرش که بوی خوش اوست دیده میشود. اما نادان مثل طبل جنگی است که درون آن خالی است اما سر و صدای بسیاری دارد.
عوام فریبی مصطفی آزمایش در حادثه تلخ گلستان هفتم بر این مبنا بود که باید از سلسله و آرمان های آن دفاع کرد ولی اکنون دراویش متوجه شدند طبل جنگی وی فتنه گرانی بود تا با القا مطالب سرویس های جاسوسی از دراویش استفاده ابزاری شود و خوراک رسانه های معاند با کشته سازی فراهم شود و عوامل ضد انقلاب و بیگانه به ماجرا ورود کنند.
انتهای پیام/