به گزارش فرقه نیوز، یکی از شگردهای صوفیه در اعتباربخشی به مسلک و طریقه خود، مصادره علما و مشاهیر به نفع طریقه خود و مسلک صوفیه است. علمایی همچون شهید اول، شهید ثانی، ابن فهد حلی، شیخ بهایی، فیض کاشانی، شیخ مرتضی انصاری، میرزای شیرازی، علامه بحرالعلوم، علامه مجلسی اول و دوم، علامه طباطبایی، آیتالله بهجت، حضرت امام خمینی (ره) و علامه حسنزاده آملی و بسیاری از علما دیگر را صوفی خوانده و به نفع خود مصادره کردهاند. کارنامهٔ عملکرد این نامآوران عرصهٔ عبودیت و علم و عرفان بهقدری روشن است که تلاش مذبوحانهٔ برخی فرق منحرف، برای از خود خواندن ایشان و مصادره کردن آنان به نفع فرقه راه بهجایی نبرده و نخواهد برد. گروهی از متصوفه به خیال خام خود باهدف جلب نظر و جذب هر چه بیشتر از بین عوام، سعی دارند تا نام مقدس علمای ناب شیعه را در لیست طرفداران و اعضای فرقهٔ خود معرفی کنند.
بهعنوان مثال برخی از متصوفه برای حجیت و اعتبار بخشیدن به سلسلهٔ خود و کسب آبرو، از مرحوم محمدتقی مجلسی (اعلیاللهمقامه) بهعنوان صوفی نام میبرند و نهتنها مجلسی اول بلکه فرزندش مجلسی دوم را نیز وقیحانه صوفی میدانند، درحالیکه ایشان درباره ادعای صوفی بودن پدر بزرگوارشان میگوید: «هرگز در مورد پدر بزرگوارم سوءظن نکن و خیال نکن او از صوفیه بوده و به راه و سلک آنها معتقد بوده، حاشا که دربارهٔ او چنین گمان کنی؛ او چگونه میتوانست مسلک صوفیه را بپذیرد، درحالیکه او مأنوسترین اهل زمانش با اخبار آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) و داناترین اهل زمانش به اخبار اهلبیت بود...» [1]
معمولاً فرقههای صوفیه نه در زمان حیات این بزرگان، بلکه بعد از وفاتشان، آنها را منسوب به خود میکنند تا با تکذیب خبر توسط اطرافیان و نزدیکان، انتساب آنها را امری سری و مخفی تلقی کنند که به امر آن عالم جلیلالقدر در زمان حیات وی مخفی بوده است. چنانچه دراویش گنابادی درزمانی که حضرت امام خمینی (ره) در قید حیات بودند هیچگاه جرئت نکردند ایشان را صوفی خطاب کنند، چراکه با واکنش تند و صریح ایشان روبرو میشدند ولی حالا ایشان را منتسب به درویشی و موافق و ارادتمند فرقه گنابادی معرفی میکنند. درحالیکه حضرت امام (ره) تندترین تعابیر را در نقد تصوف داشته و آنان را ریاکار و بدعتگذار و دزدان مفاهیم [2] معرفی کرده است. سید علی خمینی نوهٔ بزرگوار حضرت امام (ره) درباره مصادره حضرت امام (ره) توسط فرقههای صوفیه، در مقالهای مینویسد: «امروز چه گرم است بازار عرفانهای دروغین و چه بسیار شنیدهام که همین دکانداران در دفاع از معتقدات خویش از امام مدد میگیرند و او را نیز عارفی چون خود تفسیر میکنند، حال آنکه خدا میداند فاصلهٔ امام تا این دکانداران چقدر است» [3]
اما دراویش گنابادی هنوز از این شیوه نخنما شده در مصادره بزرگان و مشاهیر دست برنداشته و در فاصله کوتاهی بعد از شهادت علی لندی، سعی در مصادره این شهید عزیز به نفع فرقه دراویش گنابادی داشتند. زمانی که علی لندی نوجوان 15 ساله ایذهای با شجاعت و فداکاری خود جان دو نفر از هم شهریانش را نجات داد و بعد از آن بهسوی حضرت حق پرکشید، شبکههای اجتماعی پر شد از شرح حادثه و ستایش اقدام شجاعانه و فداکارانه این نوجوان که جان شیرین خویش را فدای نجات و زندگی دیگران کرد، دراویش گنابادی نیز بهمانند همیشه درصدد برآمدند از شهرت و فداکاری این نوجوان سوء استفاده کنند و فداکاری او را به سود خود رقم بزنند. لذا با خباثتی عجیب این شهید عزیز و خانواده او را پرورش یافته مکتب درویشی معرفی کردند و کار بزرگ این شهید عزیز را ثمره آموزهها و تعلیمات بزرگان خود دانستند. این درحالی است که خانواده این شهید عزیز بهشدت انتساب این شهید و خانواده محترم ایشان را به مسلک درویشی تکذیب کرده و مراتب ناراحتی و انزجار خود را از این اقدام دراویش گنابادی اعلام نمودهاند.
پینوشت:
[1]. علامه مجلسی، رسالهٔ اعتقادات، انتشارات دلیل ما، قم 1391، ص 65
[2]. خمینی روحالله، شرح چهل حدیث، حدیث چهارم، باب کبر، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، عروج، تهران، ص 91
[3]. مجله حضور، گذری بر هفت جلوه علمی امام خمینی، ویژه سی سالگی انقلاب، صص 13 و 15، ستون اوّل
انتهای پیام/