به گزارش فرقه نیوز؛ حجت الاسلام امین جامعی نیا در گفتگو با خبرنگار فرقه نیوز به اهمیت ماه رمضان پرداخت و بیان کرد: رمضان در زبان عربی بارانی است که اول پاییز میبارد و درختان را از گرد و غبار تابستان رها میکند و میشوید یکی ازمعانی رمضان شستشوی بندگان از گناهان و پاکی و رهایی از غرد و غبار غفلت است. پیامبر اکرم (ص) در این باره فرمودند: هو شهر دعیتم فیه الی ضیافة الله: این ماهی است که شما به مهمانی خدا خوانده شدهاید، مهمان باید کمی به سر و وضع خود برسد و جامه پاک بپوشد چون به مهمانی میرود.
در ماه رمضان بنده خود را از بند شیطان رها میکند، از قید هوا و هوس آزاد میکند تا در آسمان معنویت به پرواز درآید. مولوی میگوید:
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورندۀ لقمههای راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی کن شتاب
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
وان زمانش با ملک پرواز کن
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به مساله فلاح و رستگاری پرداخت و اظهار داشت: در قرآن ١١ بار ریشه کلمه فلاح آمده که نشاندهنده اهمیت این مسأله در قرآن است. فلاح به معنای رستگاری است و رستگاری به معنای رهایی از قید و بندهای جهان مادی است. در ادبیات عرفانی ایران زمین هم کلمه رهایی و آزادی بسیار ذکر شده است:
ای سرو پایبسته به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریدهام
در زبان عربی به کشاورز فلاح میگویند
مگر کشاورز چه کار میکند؟
١- او دانه را در خاک مینشاند جای ثابتی برای او ظر نظر میگیرد
٢- مدتی دانه را در آنجا محدود میکند و به آن آب میدهد
٣- محیط مناسب را فراهم میکند تا دانه از خاک برهد و از پوسته خود آزاد شود
نکته قابل ذکر این است که دانه اگر در خاک نرود و بیرون در معرض سرما و گرما قرار بگیرد بعد از مدتی فاسد میشود و دیگر نمیتواند درخت بشود، ممکن است باد این دانه را این ور و آن ور ببرد ولی دانه فاسد میشود.
باغبان دانه را در پرورشگاه خاک میگذارد تا رشد
کند و خود را از قید پوسته خود برهاند.
ایشان در ادامه افزود: از این نگاه، انبیاء هم باغبانان بشرند و بشر را از هوا و هوس، آداب و رسوم و فرهنگهایی که غل و زنجیر به روح حقیقت طلب انسان میزند آزاد میکنند قرآن میفرماید: الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴿۱۵۷﴾
آنانکه از پیامبر امی تبعیت میکنند، بعد میفرماید (یضع عنهم اصرهم و الأغلال التی کانت علیهم) یعنی آنها را غل و زنجیر آزاد میکند مانند کبوتری در آسمان معنویت پرواز میدهد. در آخر میگوید (اولئک هم المفلحون) آنها رهایی یافتگان حقیقی هستند.
حجت الاسلام جامعی نیا اظهار داشت: شهید مطهری هم در کتاب آزادی معنوی یکی از معانی مولی را آزاد کننده میداند اگر انسان از غل و زنجیر هواهای نفسانی آزاد شود تازه طعم آزادگی را میچشد. مولوی در مثنوی معنوی خود میگوید:
زین سبب پیغامبر با اجتهاد
نام خود وان علی مولا نهاد
گفت هر کو را منم مولا و دوست
ابن عم من علی مولای اوست
کیست مولا آنک آزادت کند
بند رقیت ز پایت بر کند
چون به آزادی نبوت هادیست
مؤمنان را ز انبیا آزادیست
ای گروه مؤمنان شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید
ایشان در ادامه افزودند: امام علی علیه السلام میفرماید (لا تکن عبد غیرک و قد خلقک الله حرا) آزاده باش همانگونه که خداوند تو را آزاد خلق کرد. اما آنچه در ادبیات غرب امروزه دیده میشود استفاده از این کلمه یعنی آزادی به معنای بیبند و باری اخلاقی و انحطاط رفتاری است که در حقیقت نقطه مقابل آزادگی حقیقی است که همان رهایی از هوسها و دامهای شیطان است.
در حدیث شریف آمده: نحن معاشر الأنبیاء بعثنا لکی نثیر دفائن العقول، ما انبیاء آمدهایم گنجینههای درون شما را آزاد کنیم عقل شما را فعال کنیم شما را از آزادی کاذب برهانیم و به شما آزادگی ارزانی کنیم
این استاد حوزه و دانشگاه در آخر به معنای آزادی پرداخت و بیان کرد: آزادی در حوزههای مختلف معانی گوناگونی مییابد. آزادی در حوزه مقولات فلسفی به معنای آزادی انسان درانتخاب راه است. آزادی در حوزه مقولات عرفانی به معنای زهد و وارستگی و قطع همه رشتهها و علائق دنیوی است. امام علی (ع) در نهج البلاغه از این آزادگی با تعابیر گوناگونی یاد کرده است. در یک سخن آنان که مردانه وابستگی به دنیا را وامی نهند «حر» و آزاده مینامد: «الا حر یدع هذه اللماظه لاهلها انه لیس لانفسکم ثمن الا الجنه فلاتبیعوها الا بها; آیا آزادمردی پیدا میشود که این ته مانده دنیارا به اهلش واگذارد، بدانید جان شما بهایی جز بهشت ندارد به کمتراز آن نفروشید.»
در سخنی دیگر حضرت میفرماید: «الدنیا دار ممر لا دار مقر والناس فیها رجلان رجل باع فیها نفسه فاوبقه و رجل اشتری نفسه فاعتقه; دنیا گذرگاه است نه قرارگاه، مردم در این معبر و گذرگاه بر دو دستهاند: برخی خود را میفروشند وبرده میسازند و خویشتن را تباه میکنند، و برخی بر عکس خویشتن را میخرند و آزاد میسازند.
تا به کی از هد هد شهر سبا در غریبی مانده باشی بسته پا جهد کن این بند از پا باز کن بر فراز لامکان پرواز کن تا به کی در چاه طبعی سرنگون یوسفی یوسف بیا از چه برون تا عزیز مصر ربانی شوی وارهی از جسم و روحانی شوی
مصداق واقعی آزادگان مولی علی (ع) است، حضرت در سخنی دنیا رامخاطب قرار داده و میفرماید: الیک عنی یا دنیا فحبلک علی غاربک قدانسللت من مخالبک و افلت من حبائلک; دورشو از منای دنیا افسارت را بردوشت انداختم از چنگالهای درنده تو خود را رهانیدهام و ازدامهای تو جستهام. اعزبی عنی فوالله لا اذل لک فتستذلینی و لا اسلس لک فتقودینی; دورشو به خدای سوگند که رام تو و ذلیل تو نخواهم شد که هر جا بخواهی مرا به خواری به دنبال خود بکشی و مهار خود را به دست تو نخواهم داد که به هر سو بخواهی ببری.
این زهد مولا شورشی است علیه زبونی در برابر لذتها، طغیانی است علیه عجز و ضعف در برابر حاکمیت میلها، عصیان و سرپیچی است علیه بندگی دنیا و نعمتهای آن و این یعنی آزادی عرفانی.