پایگاه خبری تحلیلی فرقه نیوز: در سالیان اخیر، مسئله انرژی و چالشهای ناشی از ناترازی در تأمین آب و برق در ایران، نه تنها به یک دغدغه داخلی تبدیل شده، بلکه به ابزاری در دست رسانههای غربی و جریانهای معاند برای تخریب وجهه نظام جمهوری اسلامی و ایجاد شبهه در افکار عمومی بدل گشته است. در این میان، نقش طیف خاصی از جریان دراویش، موسوم به «دراویش صهیونیستی» و رسانههای وابسته به آنها، در این جنگ تبلیغاتی بسیار پررنگ بوده و با تمام توان در صدد زیر سوال بردن اساس نظام اسلامی هستند.
ریشه و هدف پروپاگاندا:
این جریان با بزرگنمایی کمبود آب و برق در ایران، به دنبال ایجاد بحران و زمینهسازی برای اغتشاشات و ناآرامیهاست. هدف اصلی آنها فراتر از طرح مسائل زیستمحیطی یا مدیریتی است؛ بلکه به دنبال تضعیف پایههای نظام و ایجاد شکاف میان مردم و حاکمیت هستند. استفاده از شعارهای به ظاهر عامالمنفعه نظیر «آب، برق، زندگی» در واقع پوششی برای اهداف مخربتر است.
تاکتیکهای عملیاتی جریان دراویش صهیونیستی:
1. صدور بیانیه با شعار فریبنده: وحید بهشتی، به عنوان یکی از چهرههای اصلی این جریان، با صدور بیانیههایی تحت عنوان «آب، برق، زندگی»، به دنبال تهییج افکار عمومی و دامن زدن به اغتشاشات و ناآرامیها است. این شعار، در ظاهر مطالبهای بر حق را مطرح میکند، اما در باطن، به دنبال برهم زدن نظم عمومی و ایجاد شورش است.
2. ادعای اعتراضات سراسری: این جریان با استفاده از شبکههای اجتماعی و رسانههای وابسته، به دروغ مدعی وقوع اعتراضات سراسری در کشور میشود. این ادعا با هدف بزرگنمایی دامنه نارضایتیها و تحریک بیشتر مردم صورت میگیرد.
3. استفاده از بحران آب برای ضربه به محور مقاومت: یکی از اهداف پنهان این پروپاگاندا، تضعیف «محور مقاومت» است. با ربط دادن بحران آب به سوءمدیریت داخلی و القای ناتوانی نظام در حل مشکلات، سعی در زیر سوال بردن کارآمدی نظام و به تبع آن، سیاستهای منطقهای آن دارند.
4. القای سوء مدیریت نظام: این جریان به طور مداوم و هدفمند، بحران آب را نتیجه مستقیم سوءمدیریت و بیتدبیری مسئولان نظام جمهوری اسلامی معرفی میکند. این تاکتیک با هدف سلب اعتماد عمومی از حاکمیت و القای ناکارآمدی آن به کار گرفته میشود.
5. بزرگنمایی بحران: با استفاده از آمار و اطلاعات گزینشی و تحریف واقعیت، به بزرگنمایی ابعاد بحران آب در ایران میپردازند. هدف از این بزرگنمایی، ایجاد فضای یأس و ناامیدی در جامعه است.
6. اسرائیل و غرب به عنوان ناجی: در کنار القای ناکارآمدی نظام، این جریان به طور ضمنی و گاه آشکار، غرب و به خصوص رژیم صهیونیستی را به عنوان راهحل برونرفت از مشکلات آب و برق معرفی میکند. این رویکرد نه تنها بیاساس است، بلکه نشان از وابستگی این جریان به منافع خارجی دارد.
7. اختلاف افکنی بین نظام و مردم: یکی از خطرناکترین اهداف این پروپاگاندا، ایجاد شکاف و اختلاف میان نظام و مردم است. با دامن زدن به نارضایتیها و تحریک احساسات عمومی، سعی در برهم زدن وحدت ملی و ایجاد دوگانگی در جامعه دارند.
8. تبدیل موضوع به بحران امنیتی: هدف نهایی این جریان، تبدیل یک مسئله زیرساختی و اجتماعی به یک بحران امنیتی در ایران اسلامی است. با کشاندن اعتراضات به خیابانها و تبدیل مطالبات به اغتشاش، به دنبال ایجاد ناامنی و بیثباتی در کشور هستند.
9. زیر سوال بردن اصل نظام و ولایت فقیه: در عمیقترین لایههای این پروپاگاندا، هدف نهایی زیر سوال بردن مشروعیت و کارآمدی اصل نظام و بخصوص جایگاه ولایت فقیه است. با ادعای بیتدبیری و ناکارآمدی در حل مسائل روزمره، سعی در تضعیف ارکان اصلی نظام جمهوری اسلامی دارند.
نتیجه گیری:
بر این اساس به نظر می رسد پدیده «موجسواری رسانههای دراویش صهیونیستی بر موضوع آب و برق» نشاندهنده یک جنگ ترکیبی تمامعیار است که در آن، مسائل جامعه به ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی و امنیتی خارجی تبدیل میشوند. برای مقابله با این پدیده، آگاهیبخشی عمومی، شفافسازی اطلاعات، و تلاش برای حل ریشهای مشکلات آب و برق، از اهمیت بالایی برخوردار است. در حقیقت نباید اجازه داد که نارضایتیهای مشروع مردم، به خوراک تبلیغاتی برای دشمنان تبدیل شود.