به گزارش فرقه نیوز، مسیحیت تبشیری چند سالی است که در ایران فعالیتهای خود را شدت داده است و این تحرکات آن قدر برای کشورهای غربی مهم است که حتی فاکس نیوز در گزارش اخیر خود در خصوص سعید عابدینی (یکی از کشیشهای مسیحیت تبشیری) ادعا کرده که اوباما در مکالمه تلفنی خود با حسن روحانی خواستار آزادی او شده است.
این گزارش به بررسی نحوه شکلگیری مسیحیت تبشیری در ایران و تحرکات این فرقه می پردازد.
* شروع کار مبشرین خارجی در ایران
در سال ۱۵۰۷ میلادی جزیرۀ هرمز به تصرف پرتغالیها درآمد و به مرکز تجارت آنها تبدیل شد. اهالی این جزیره ترکیبی بودند از اعراب، یهودیها، ایرانیها و پرتغالیها. در سال ۱۵۷۵ یک عده از مبشرین و رهبانان گروه سنت اگوستین قدیس برای شبانی و بشارت بین کاتولیکها به جزیرۀ هرمز آمدند.
همین گروه به تلاش برای ترویج دین مسحیت برای مسلمانان معتقد این جزیره پرداختند در زمان سلطنت شاه عباس در سال ۱۶۰۱ دو پرتغالی از فرقۀ مذهبی آگوستین به ایران فرستاده شدند با این مقصود که کار اصلی آنها بشارت باشد و شاید بتوانند شاه ایران را مسیحی کنند ولی این کار بهجایی نرسید و در آن زمان علاقۀ شاه به بیگانگان هم صرفاً دارای انگیزههای سیاسی و اقتصادی بود تا تغییر مذهب.
* ورود مبشرین آمریکایی به ایران
در نخستین روزهای تشکیل دولت آمریکا کلیساها بیشتر کوشش میکردند که مردم آمریکا را به مسیحیت دعوت کنند و برای فرستادن مبشر به دنیای خارج تا مدتی اقدام جدی نکردند. در اوایل قرن نوزدهم بود که آنان نیز احساس نمودند باید در زمینۀ بشارت به ملل دیگر اقدام کنند. آمریکا در آن روزها بهبود وضعیت اقتصادی و مخصوصاً بیداری مذهبی وسیعی را تجربه مینمود.
هیأت “کمیسیون رهای آمریکایی برای کمیسیونهای خارجی” شخصی بهنام “ج.ال. مریک” را به ایران فرستاد. او با دو آلمانی در ۱۸۳۲ به شهرهای تهران، اصفهان و شیراز مسافرت کردند. گزارش این افراد چندان امیدوارکننده نبود و مریک در گزارش خود نوشت که روزنۀ امید برای فعالیت بشارتی بسیار تنگ و باریک است. زمانی که این سه نفر وارد اصفهان شدند در شهر چنان اغتشاشی پدید آمد که دولت ایران برای محافظت از آنان ۳۰ نفر را مأمور نمود. ولی کار فرستادن مبشرین ادامه یافت و گروههای میسیونری برای ایجاد بستر مناسب برای فعالیتهای تبشیری به ظاهر دست به فعالیتهای خیریه بسیاری زدند و درمانگاهها و مدارس زیادی تأسیس نمودند.
دو نفر بهنام “دوایت” و “اسمیت” به شهر ارومیه رفتند چون در آنجا طاعون ۵۰ درصد جمعیت را از بین برده بود. اسمیت در گزارش خود چنین نوشته: مزرعهای که در اینجا موجود است بهنظر من آمادۀ درو است.
اولین کلیسای پروتستان نیز در سال ۱۸۵۵ در ارومیه تشکیل شد و البته زیر نظر شورای کلیسای پرزبیتری بود این مبشرین که در ظاهر به بهانه دعوت آسوریهای ایران اقدام به برپایی تشکیلات تبشیری نموده بودند کمی بعد با گسترش دامنه فعالیت های خود متوجه مسلمانان و حتی یهودیان شهر نموده و حوزه جغرافیایی خود را به شهرهای همدان، اصفهان و شیراز و کرمانشاه گسترش دادند.
از جمله در تهران با لیدری دکتر “جردن” و همسرش اقدام به تأسیس آموزشگاهی کردند که کالج آمریکایی نام گرفت. این همان کالج معروفی است که بعدها به دبیرستان البرز معروف شد. منطقۀ اطراف این دبیرستان هنوز نزد بسیاری از تهرانیهای قدیمی به یاد کالج جردن “چهارراه کالج” نامیده میشود. فعالیتهای این افراد شهرهای زیادی از جمله مشهد و تبریز را نیز در برمیگرفت.
* هدف این مبشرین چیست؟
با توجه به شهادت تاریخ و تجربه گذشته روشن شده است که از قرن هجدهم به بعد وجود مبشرین و میسیونرهای مذهبی به خصوص در کشورهای آسیایی و آفریقایی آشکارا به منظور انجام مقاصد تبشیری و تبلیغی و اهداف سیاسی و اطلاعاتی بوده است و تجربه نشان می دهد در گذشته روس ها و انگلیسی ها و در حال حاضر آمریکائیان از ایجاد اختلافات مذهبی در راه پیشبرد سیاست خویش استفاده نموده و هم اکنون نیز همین سیستم را در کشورهای آسیایی و آفریقایی مورد نظر خود مورد استفاده قرار می دهند
* جریان تبلیغ و تبشیر مسیحیت
جریان تبلیغ و تبشیر مسیحیت بدون در نظر گرفتن اختلافات فرق و مذاهب مسیحی با تشکیل اردوگاه صلیبی در سطح جهان با تمام امکانات اقدام به جذب مسلمانان و پیروان دیگر ادیان مینمایند.
این جریان در قالب تشکلهای فرقهای از جمله کلیساهای خانگی (کلیسای محرمانه) محافل محرمانه و فرقههای صلیبی با ارتباطگیری مستقیم با سرشاخه ها که معمولا در تهران و بعضاً کشورهای خارجی و اخذ کمک مالی و … در سطح تقریباً گسترده اقدام تبلیغی مینمایند و متأسفانه موفق به جذب تعدادی از مسلمانان شدهاند لازم به ذکر است که اقلیت مذهبی پروتستان و منشعب آن جیززانلی یکی از مهمترین دغدغههای کارشناسان حوزه فرهنگ در حوزه اقلیتهای دینی است.
این اقلیت مذهبی با وابستگی به خارج از کشور و هدایت مستقیم از سوی جریان پروستانتیزم بینالملل، سیاستهای تبلیغ و تبشیر آنان را پیگیری می نمایند از معضلات جدی حال و آینده حوزه فرهنگ خواهد بود.
به همین دلیل در حال حاضر با توجه به جریانات بعد از ۱۱ سپتامبر سعی و تلاش بلوک غرب به ویژه آمریکا در مهار دولتها و حرکتهای اسلامی است.
یکی از مهمترین راهحلهای پیشروی توسعه تبلیغ و تبشیر مسیحیت در کشورهای اسلامی همین جریانات تبشیری هستند.
تمام فرقههای مورد قبول و مطرود پروتستان چون شاهدان یهود، مرمونها، مونیسم و … در یک اردوگاه مشترک تجمع داشته و اتحاد عمل و نظر دارند و هدف همه آنها با هدایت سرویسهای جاسوسی غربی، ضرورت مسیحیت جهانی و لزوم تبلیغ و تبشیر مسیحیت به ویژه در مناطق اسلامی است.
همزمان با انقلاب اسلامی ایران و از بین رفتن تشکیلات مسیحیت تبشیری در ایران پاپ وقت به بهانه تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و آزادی جاسوسان آمریکایی به نامه نگاری با حضرت امام ( ره) اقدام کرد.
وی در لابه لای درخواست خود اشاره به اجازه حضرت امام در بازگشایی مدارس تبشیری نمود نکته ای که امام از آن غافل نماند و در پاسخی روشن جواب وی را داد.
* درخواست پاپ براى آزادى جاسوسان و ایجاد «مدرسه اندیشه»
این دفعه دومى است که آقاى پاپ (۱) براى من کاغذ می دهند و اشخاص را می فرستند؛ دفعه اول براى آن لانه جاسوسى بود که جوان هاى عزیز ما اطلاع پیدا کردند که این مرکزى که در ایران به اسم سفارت امریکا هست سفارتخانه نیست، و اشخاصى که در آنجا هستند اشخاص دیپلمات نیستند، بلکه جاسوسانى هستند که در یک مرکز جاسوسى متمرکز هستند و براى ضرر ملت ما و کشور ما در آنجا مجتمع هستند، و آقاى پاپ شاید ندانسته توصیه کردند براى آنها، و من در آن وقت مفصل تنبهاتى به ایشان دادم. و این دفعه براى مدارس خودشان به اسم «مدرسه اندیشه» کاغذ نوشتهاند و رسول فرستادهاند و از ما سفارش خواستهاند براى اینکه مدارسشان در اینجا باشد. ما با نصارا و با یهود و با سایر اقشار ملتها هیچ دشمنى نداریم، و از مدارس به هیچ وجه جلوگیرى نمىکنیم، مادامى که مدرسه باشد و براى تعلیم و تعلم باشد؛ حالا چه تعلیم و تعلم دستورات مسیح- علیه السلام- یا دستورات دیگران؛ لکن اگر ما فهمیدیم که در ایران مدارسطور دیگرى هست، آنجا هم نظیر همان لانه جاسوسى است، نمىتوانیم تحمل کنیم که در مملکت ما به اسم تعلیم و تربیت و به اسم مدارس، یک امور دیگرى انجام بگیرد. و البته این با دولت است که در این موضوع تأمل کند و این موضوع را درست بررسى کند؛ چنانچه مدارس، مدارس هستند، براى تعلیم و تربیت هستند، هیچ ممنوعیتى ایجاد نخواهد شد، و چنانچه خداى نخواسته این مدارس هم یک وضع دیگرى دارند و به اسم مدارس هستند، آن هم ملت ما تحمل نمىکند و ما نمی توانیم تحمل کنیم ..
منبع: ادیان نیوز