۱۳:۱۳
۱۴۰۱/۰۵/۰۴
معرفی کتاب

نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه ی معاصر

نویسنده در این اثر می‌کوشد از طریق یافته‌های فیزیکی معاصر و نیز برخی رویکردهای فلسفی و معناگرایانه، نشان دهد که اگر بنا باشد این نظرات به سود یک طرف تمام شوند، آن طرف باور به خداوند آفریننده است.
کد خبر: ۱۷۷۸۵
به گزارش فرقه نیوز؛ رابرت اشپیتزر، فیلسوف و کشیش آمریکایی است که بخش مهمی از دوران تدریس خود را در دانشگاه سیاتل گذراند. او در دانشگاه جورج تاون هم سابقه‌ی تدریس دارد. اشپیتزر سرانجام به ریاست دانشگاه گونزاگا رسید و در همان سمت بازنشسته شد. این اثر او شهرت قابل توجهی به دست آورده و همواره مورد استناد پژوهش‌گران این حوزه واقع می‌شود. این کتاب هشت فصل دارد؛ بخش نخست کتاب به کیهان‌شناسی می‌پردازد و بخش دوم به برهان‌های فلسفی و بخش سوم به تعالی و امور عرفانی یا رازآلود. در این میان، انبوهی از مطالب که ممکن است گذرا به گوش علاقه‌مندان خورده باشد، به دقت موشکافی می‌شود و هشت فصل کتاب شکل می‌گیرد؛ یادداشت های پایان هر فصل این کتاب بسیار مهم و حاوی نکات تکمیلی مهمی است. این کتاب در سال 2010 چاپ شده است. این اثر توسط دکتر میثم توکلی بینا( دفتر مطالعات علم و دین موازی) ترجمه گردید و توسط انتشارات پارسیک به چاپ رسیده است.
   یکی از مزایای این کتاب این است که خود را به رویکرد فلسفه‌ی تحلیلی مقید نکرده است و در بخش آخر و قسمتی از بخش دوم رویکردی غیرتحلیلی دارد. نویسنده در این اثر می‌کوشد از طریق یافته‌های فیزیکی معاصر و نیز برخی رویکردهای فلسفی و معناگرایانه، نشان دهد که اگر بنا باشد این نظرات به سود یک طرف تمام شوند، آن طرف باور به خداوند آفریننده است. لازم به یادآوری است که مباحث کتاب از دیدگاه مسیحیت طرح شده و بدیهی است تفاوت‌هایی با دیدگاه اسلامی دارد. از این رو، هرگاه تفاوت‌ها محسوس‌تر شده‌، مترجم نکات توضیحی در پی‌نوشت افزوده‌است. نویسنده جایگاه علم را با الهیات در نمی آمیزد و خداباوری را از راه‌های متافیزیکی و فلسفی باوری قطعی میداند، همچنین این دیدگاه که خداوند را موجودی فرازمانی و ذاتا متعالی میداند که از هر جهت یگانه و غیر قابل توصیف است و تنها تبیین ممکن و سازگار از جهان موجود است و نیز باور به ناتمامیتِ تبیین علمی که برخاسته از روش و رویکرد آن است. جایگاه علم بیش از مدل سازی و تبیین سازوکار نیست، در حالی‌که خالق یگانه علت بنیادین همه ی سازوکارها و موجودات است و پاسخی به پرسش های بنیادین از سنخ چرایی است.
   کتاب حاضر در طیف سازگارگرایی قرار می‌گیرد؛ توضیح اینکه؛ به طورکلی در زمینه علم و دین دو رویکرد اصلی وجود دارد؛ سازگاری و ناسازگاری؛ برخی از سازگارگرایان به سازگاری حداکثری که سر از حمایت یکی از دیگری در می‌آورد؛ خواه علم از دین و خواه دین از علم، روی می‌آورند و برخی دیگر، با شیبی ملایم‌تر، تنها می‌کوشند نشان دهند که ناسازگاری ادعایی میان دو رویکرد علمی و دینی وجود ندارد. در نگاه ناسازگارگرایان نیز طیفی از نظرات مشاهده می‌شود. این گروه به طور مشترک باور دارند که دستاورد علم با محتوای دینی ناسازگاری دارد و امکان آشتی میان این دو وجود ندارد. باید توجه کرد که باور به ناسازگاری مستلزم این نیست که اعتقاد یا اعتماد به دین از میان برود. از این رو باید میان این دو دیدگاه، تفاوت قائل شد. برای نمونه، برخی به ناسازگاری معتقدند اما از آن جا که رویکرد علم و دین را دو رویکرد متفاوت به شناخت جهان می‌دانند، این ناسازگاری را مستلزم طرد یکی از این شناخت‌ها نمی‌دانند. به ویژه که رویکرد علمی رویکردی در حال صیرورت است و تمامیت لازم برای سلطه‌جویی در تاریخ آن یافت نمی شود. یا به عنوان نمونه‌‌ای دیگر، برخی بر این اعتقادند که جهان، جهان تعارض است و ما پیوسته با تعارض‌های زیادی در زندگی کنار می‌آییم و با آن‌ها زندگی می‌کنیم و این تعارض هم باید این گونه نگریسته شود و نباید به دنبال حل قطعی آن بود؛ بلکه باید با آن کنار آمد.

علم و دین کنکاشی در جریان

قصد من از طرح این موضوعات، نخست آن است که بدانیم کنکاش در حوزه‌ی میان رشته‌ای علم و دین، کنکاشی در جریان است و باید در آن شنوا و در حال یادگیری باشیم. هدف دیگر من این است که جایگاه اثر اشپیتزر در جغرافیای چنین بحث‌هایی روشن‌تر شود. با توجه به این توضیحات، کتاب حاضر، نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر، در طیف سازگارگرایی قرار می‌گیرد. نویسنده در این اثر می‌کوشد از طریق یافته‌های فیزیکی معاصر و نیز برخی رویکردهای فلسفی و معناگرایانه، نشان دهد که اگر بنا باشد این نظرات به سود یک طرف تمام شوند، آن طرف باور به خداوند آفریننده است.

ادبیات علمی معاصر بر مبنای شواهد تجربی عمل می­کند و می­کوشد احتمال نظریه را تا جایی بالا ببرد که بتواند به نحو موجهی آن را مقبول نشان دهد. اشپیتزر در بخش نخست کتاب به این ادبیات متعهد است و از این رو تلاش می­کند با حفظ مبنا، روش و عقلانیت علوم تجربی نشان دهد احتمال صدق خداباوری بسیار بالاتر از تبیین های طبیعت گرایانه (با پیش­فرض خداناباورانه) است. این بدان معنا نیست که او خداباوری را نظریه ­ای احتمالاتی (هر چند با احتمال بالا) می­داند، بلکه به این مفهوم است که اولا، به روش علوم تجربی پایبند است و علوم تجربی را فاقد پتانسیل لازم برای سخن گفتن از متافیزیک (اعم از نفی و اثبات) می‌داند. چنان­که در فراز دوم از فصل نخست می­گوید: «علم نمی­تواند به شکل معتبری برای اثبات یک ادعای متافیزیکی استفاده شود». به علاوه، برهان­ های کلامی اثبات وجود خدا را معتبر می­داند و مباحث فیزیکی و علمی را فراهم آورنده­ ی شواهد و نشانه­ های قوی برای خداباوری برمی­شمرد. به تعبیری، اگر بنا باشد علم به سود جریانی وارد ماجرا شود، آن جریان قطعا خداباوری خواهد بود. «قاعدتا بدون استفاده از علم مدرن مبانی عقلانی کافی برای اثبات وجود آفریننده وجود دارد اما استدلال­ های فلسفی و متافیزیکی محض و استدلال ­هایی که مبتنی بر یافته­ های دانش نوین هستند، می‌توانند به مثابه مکمل و تایید کننده­ ی یک‌دیگر دیده شوند» ثانیا، همان­گونه که در نتیجه‌گیری فراز ششم پایان بخش نخست آمده است، غایت فیزیک و کیهان­ شناسی فعلی آن است که بر اساس رفتار­ها و پدیدارها مدل­سازی ریاضیاتی کند و ریاضیات در هر صورت و شکل ممکنی، به نحوی که پرسش­ های بنیادین پاسخ درخوری پیدا کنند، نمی­تواند توصیفی از علت و ریشه ­ی واقعیت به ما ارایه دهد. «هیچ ساختمان ریاضیاتی‌ای یک "تبیین” ارایه نمی­کند چه رسد به این­که خودش یک "علت موثر” برای این رویدادها باشد». بنابراین، مدل­سازی ریاضیاتی در هر حالتی نمی­تواند جایگزین «باور به علت عالم» شود. به نظر می­رسد این روش مرزبندی روشنی با مدل عقلانیت علمی سویین­برن دارد؛ مدلی که صرفا قرینه‌گرایانه است و در الهیات سنتی مسیحیت هم رسوب نکرده است. از این رو می‌توان گفت رویکرد اشپیتزر در این زمینه گامی رو به جلو محسوب می‌شود.

 عنوان اصلی کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

عنوان اصلی کتاب،  New Proofs for the Existence of God; Contributions of Contemporary Physics and Philosophy است که عنوان ترجمه‌ی فارسی آن،نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر، اندکی ساده‌سازی‌ کرده‌ایم. اشپیتزر در این اثر خود نشان می‌دهد که نظریه‌ی کیهان شناسی معاصر هم‌بستگی بالایی با متون دینی دارد و در کنار شواهد و برهان‌های دیگر می‌تواند خداوند آفریدگار را اثبات کند. یکی از مزایای این متن، متعارف بودن روش تحلیل و تصریح به آن است؛ یعنی به روشنی منظور خود را از اثبات و روش خود بیان می‌کند. متون دیگری هم در زبان انگلیسی در همین راستا نوشته شده اما اغلب آن‌ها از نظر دقت و قوت تقریر فیزیکی یا فلسفی هم‌پایه‌ی این متن نیستند. اشپیتزر به کمک همکاران خود تقریر فنی دقیقی از هر موضوع پدید آورده و حتی به نظر می‌رسد در این کار تا حدی افراط کرده، به طوری که به بخش نخست کتابش یک مقاله‌ی بسیار علمی و دشوار را از بوریس گوردون پیوست کرده است. خواندن این پیوست را صرفا به افراد حرفه‌ای یا آکادمیک توصیه کنم، به ویژه که سبک نگارش گوردون پیچیده و دشوار است.

کتاب در سال 2010 چاپ شده و با توجه به شتاب قابل توجه یافته‌های علمی، دو رویداد نباید از نظر دور شود؛ نخست آن که در سال 2017 نوبل فیزیک به کسانی اهدا شد که گام بزرگی برای ارایه‌ی شواهد مستقیم برای مه‌بانگ برداشتند و در سال ۲۰۱۹ میلادی یک تیم بین‌المللی از اخترشناسان با استفاده از مجموعه تلسکوپ‌های «آلما»، ۳۹ کهکشان دیرین را کشف کردند که پیدایششان با هیچ یک از نظریه‌ها‌ی مدرن تکامل جهان قابل توضیح نیست. در بیانیه‌ی این گروه در مورد این کشف جدید آمده ‌است: «هیچ‌یک از نظریه‌های مدرن تکامل جهان نمی‌تواند وجود چنین تعداد عظیمی از کهکشان‌های ستاره‌ای شکل تاریک را توضیح دهند. نتایج این کشف جدید درک ما را از جهان اولیه به چالش می‌کشد.»

مختصری از بخش‌های کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

بخش نخست کتاب به کیهان‌شناسی می‌پردازد و بخش دوم به برهان‌های فلسفی و بخش سوم به تعالی و امور عرفانی یا رازآلود. در این میان، انبوهی از مطالب که ممکن است گذرا به گوش علاقه‌مندان خورده باشد، به دقت موشکافی می‌شود و هشت فصل کتاب شکل می‌گیرد. یکی از مزایای این کتاب این است که خود را به رویکرد فلسفه‌ی تحلیلی مقید نکرده است و در بخش آخر و قسمتی از بخش دوم رویکردی غیرتحلیلی دارد.

نباید فراموش کنیم که مباحث کتاب از دیدگاه مسیحیت طرح شده و بدیهی است تفاوت‌هایی با دیدگاه اسلامی دارد. از این رو، هرگاه تفاوت‌ها محسوس‌تر شده‌اند، در توضیح نکاتی را در پی‌نوشت افزوده‌ام. با این حال، دیدگاه‌های بسیار جالب و مشترکی وجود دارد که در واقع روح این کتاب است؛ مانند این­که نویسنده جایگاه علم را با الهیات در­ نمی­ آمیزد و خداباوری را از راه‌های متافیزیکی و فلسفی ­باوری قطعی می­داند، همچنین این دیدگاه که خداوند را موجودی فرازمانی و ذاتا متعالی می­داند که از هر جهت یگانه و غیر قابل توصیف است و تنها تبیین ممکن و سازگار از جهان موجود است و نیز باور به ناتمامیتِ تبیین علمی که برخاسته از روش و رویکرد آن است. جایگاه علم بیش از مدل­­سازی و تبیین ساز­و­کار نیست، در حالی‌که خالق یگانه علت بنیادین همه­ ی ساز­­وکار­ها و موجودات است و پاسخی به پرسش­های بنیادین از سنخ چرایی است.

یاد­داشت­ های پایان هر فصل این کتاب بسیار مهم و حاوی نکات تکمیلی مهمی است. این یادداشت‌ها البته از دو جهت دیگر هم اهمیت دارند. نخست این که بیش‌تر پانویس ­های توضیحی برای خوش­خوان و خلوت شدن متن به بخش یادداشت‌ها منتقل شده­اند، و دیگر این­که از آن‌جا که نتوانسته ­ام حد و مرز ترجمه­ ی صرف را نگاه دارم[!]، گاهی نکاتی را در شرح یا نقد به یادداشت­ ها افزوده­ ام. دلیل این کار تا حدی به متن انگلیسی کتاب بازمی‌گردد؛ به نظر می­رسد نگارش کتاب را گروهی به سرپرستی اشپیتزر به عهده داشته­ اند و به همین دلیل در ترجمه با متن یک­دست و روانی مواجه نبودم. علاوه بر این، هرچند پیچیده‌بودن متون علمی غیرمتعارف نیست، اما نثر و نگارش این کتاب تا حد زیادی مغلق و پُرپیچ‌وتاب‌تر بود و همین موضوع آوردن برخی توضیحات را اجتناب‌ناپذیر می‌کرد.

معرفی نویسنده کتاب نگاهی نو به اثبات وجود خداوند در فیزیک و فلسفه معاصر

معرفی نویسنده‌ی کتاب، رابرت اشپیتزر، را تعمدا به تاخیر انداختم تا محتوا را بر شخص مقدم کرده باشم. اشپیتزر فیلسوف و کشیش آمریکایی است که بخش مهمی از دوران تدریس خود را در دانشگاه سیاتل گذراند. او در دانشگاه جورج تاون هم سابقه‌ی تدریس دارد. اشپیتزر سرانجام به ریاست دانشگاه گونزاگا رسید و در همان سمت بازنشسته شد. این اثر او شهرت قابل توجهی به دست آورده و همواره  مورد استناد پژوهش‌گران این حوزه واقع می‌شود.

در مکاتبات متعددی که از طریق ایمیل با او وهمکارانش داشتم، هم او و هم ناشر آمریکایی کتاب، اردمنز (Eerdmans) که در سال 2011 صد سالگی خود را جشن گرفت، مجوز رسمی چاپ ترجمه‌ی اثر به فارسی را همدلانه اعطا کردند که از ایشان بسیار سپاس‌گزارم. بر خود لازم می‌دانم از دوستان، همکاران و فرهیختگان عزیزی که در شکل‌گیری این کتاب مترجم را یاری رسانده‌اند به طور ویژه قدردانی و سپاس‌گزاری کنم. ترجمه‌ی این اثر که شامل دامنه‌ی وسیع و گوناگونی از اطلاعات می‌شد، جز با همکاری این یاران به سرانجام نمی‌رسید. از دکتر محسن فیض‌بخش عزیز و دکتر امیرمسعود جهان‌بین سپاس ویژه دارم. مسعود عزیز نجات‌بخش من از دست ادبیات گیج‌کننده‌ی گوردون بود. در طول کار مجبور شدیم برخی بخش‌ها را دوباره ترجمه کنیم تا از متن ترجمه اطمینان کامل پیدا کنیم. همچنین، از دو دوست دیگر که اجازه‌ی آوردن نامشان را در این مقدمه نیافتم باید تشکر کنم، دو دوستی که نقش اصلی را در شکل‌گیری نهایی کتاب داشتند و سزاوار آن است که نام هر چهار نفر روی جلد کتاب درج شود. همچنین از آقای دکتر سعید مقدس که با مطالعه­ ی بسیار دقیق ترجمه، نکات و تذکرات فراوانی را گوش­زد کرد  و از همه­ ی آن­ها بهره بردم، صمیمانه سپاس‌گزارم.

نیز از جو میلر، مایک ناگل ـ‌‌از همکاران دکتر اشپیتزرـ و نیز تام دِوریس مدیر حقوق تبعی نشر اردمنز و در نهایت از شخص دکتر رابرت اشپیتزر بسیار سپاس‌گزارم. همین‌طور از آقایان مهندس پیمان مغازه، مهندس محمدامین محمدی و سرکار خانم پانیذ هدایتی از «انتشارات‌پارسیک» و نیز آقای میلاد نیکوپایان از «دفتر مطالعات علم و دین موازی» برای پیگیری و ایجاد گردش کار مطلوب و نیز از آقای دکتر محسن جوادی برای حمایتش در انتشار این اثر صمیمانه سپاس‌گزارم. نام بردن از افراد حداقل کاری است که از من ساخته است و بی‌شک معادل ارزش کاری که انجام داده‌اند نیست. بی‌تردید همه‌ی خطاها و لغزش‌های متن بر عهده‌ی مترجم است که امیدوارم اصحاب دانش با گوش‌زد کردن این لغزش‌ها، در چاپ‌ احتمالی بعدی نسخه‌ی بدون اشکال‌تری در دسترس خوانندگان قرار گیرد.

در پایان، برای «انتشارات‌پارسیک» آرزوی موفقیت دارم تا در مسیر غنی ساختن ادبیات مباحث علم و دین، ثابت قدم بماند و همواره منشا خدمات علمی و دانشگاهی سترگ به فرهنگ میهن‌مان باشد. دست مریزاد.

یادداشت مترجم

دکتر میثم توکلی بینا

منبع: mowazi.ir


انتهای پیام/
گزارش خطا
ارسال نظر